شنبه, 01 تیر 1398 10:43

محمد فاضلی: دایره المعارف‌ شیوه‌های بروز فساد

نوشته شده توسط

محمد فاضلی

عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی

گاه از این و آن می‌شنویم که فساد آنقدر فراگیر و عمیق شده که دیگر نمی‌توان با آن مقابله کرد. نوعی استیصال در مقابله با فساد مشاهده می‌شود. این استیصال گاه با این تئوری تلویحی نیز همراه می‌شود که جامعه و انسان ایرانی آنقدر پیچیده است که در مقابل هر شیوه مبارزه با فساد، راه‌هایی جدیدتر کشف می‌کند. من در این نوشتار نشان خواهم داد که این استیصال در مقابله با فساد تحت تأثیر چه عواملی است.

 

 

اول، فساد به‌واسطه کیفیت نهادهای سیاسی و اقتصادی تولید می‌شود. عجم ‌اوغلو و رابینسون نشان داده‌اند که کیفیت نهادهای سیاسی و اقتصادی تعیین‌کننده عملکرد توسعه‌ای کشورها هستند. فساد هم تابعی از ساختار و کیفیت عملکرد نهادهاست. نهادهایی که بر اساس توزیع رانت بنا شده باشند و امکان ثروتمند شدن سریع و بی‌ضابطه را فراهم کنند، مشوق فساد هستند. نوع سازماندهی بازارها در ایران – از جمله بازار ارز، زمین، نفت و فرآورده‌ها، حامل‌های سوخت و منابع محیط‌‌زیستی – مولد رانت‌های عظیم هستند. سرکوب قیمت‌ها، توزیع یارانه‌های پنهان در سوخت و حامل‌های انرژی، نوع مجوزهای واگذاری زمین و منابع طبیعی، همگی مولد رانت‌هایی هستند که بسیار عظیم‌اند و بدیهی است که مردم برای دست یافتن به آنها در بازار فساد رقابت می‌کنند. توزیع رانت، رقابت را از سطح بازارهای تولید کالا و خدمات به رقابت در بازارهای فساد برای خرید رانت منتقل می‌کند. توزیع رانت همچنین کردارهای فاسد را نیز ترغیب می‌کند. بدیهی است که وقتی انرژی برق با قیمتی بسیار کمتر از قیمت واقعی عرضه می‌شود، کسانی به این نتیجه می‌رسند که برق را به شکل غیرقانونی صرف تولید پول مجازی بیت‌کوین کنند و به همین ترتیب خوراک گاز ارزان مجتمع‌های پتروشیمی، فولاد و سایر صنایع انرژی‌بر، صرف توسعه این دسته صنایع حتی در خشک‌ترین مناطق کشور می‌شود. بنابراین اولین راه مقابله با فساد، آشکارسازی عرصه‌های توزیع رانت است. جامعه ایران هنوز به اندازه کافی همه مجاری رانت و رقابت مفسدانه برای دستیابی به آن‌را نمی‌شناسد و مطالبه عمومی برای مقابله با همه صورت‌های رانت شکل نگرفته است.

دوم، فساد واقعیتی محلی است. ما وقتی می‌گوییم فساد در کشور زیاد است، درباره احساسی حرف می‌زنیم که این جمله از واقعیت آن اطلاع‌ درستی به دست نمی‌دهد. فساد فقط در یک شکل و صورت نیست و متناسب با مقتضیات هر عرصه تغییر می‌کند. فساد می‌تواند در قالب رانت ناشی از خرید کالاهای اساسی، خرید تضمینی کالاهای کشاورزی، وام‌های بانکی تکلیفی، واگذاری منابع طبیعی، مجوزهای واردات، توزیع ارز با قیمت ترجیحی، انحصاری کردن بازارها، رسوب پول‌های قبوض آب، برق و گاز مردم در حساب شرکت‌هایی که مردم از طریق نرم‌افزارهای آنها قبوض خود را پرداخت می‌کنند، واگذاری شرکت‌های دولتی در قالب خصوصی‌سازی، خرید و فروش مدارک دانشگاهی، فساد علمی در دانشگاه‌ها، فروش عضویت هیأت مدیره شرکت‌های دولتی و خصولتی، قاچاق سوخت، تأمین مالی واردات از محل پولشویی و تأمین مالی از طریق قاچاق سوخت و صدها روش دیگر صورت گیرد.

ما متأسفانه برای مبارزه با فساد از واژه‌های کلی و روش‌های کلی‌تر از آن واژه‌ها استفاده می‌کنیم. شما اغلب از منتقدان افزایش فساد عباراتی کلی نظیر شفافیت، نظارت، برخورد با مفسدان، اقتدار قضایی، افزایش نظارت بانک مرکزی و مقابله با تقصیرهای نئولیبرالیسم را می‌شنوید. خودم بارها واژه شفافیت را به‌کار برده‌ام اما واقعیت این است که این مفاهیم کلی، به‌دردنخورتر از آن هستند که به‌کار مقابله با فساد بیایند. فساد مقوله‌ای ترکیبی، تغییرشکل‌دهنده و به گونه‌ای است که متناسب با تحولات اقتصادی، فناوری‌ها و شرایط مختلف تطبیق می‌یابد و روش‌های آن پیچیده‌تر می‌شود. برخی از این مفاهیم کلی به هیچ کاری نمی‌آیند و مفاهیمی نظیر شفافیت نیز باید تعریف عملیاتی دقیقی پیدا کنند متناسب با عرصه‌ای که قرار است مقابله با فساد در آن صورت گیرد. شفافیت در وزارت جهاد کشاورزی و خرید تضمینی گندم با شفافیت در وزارت نیرو و برنامه‌ریزی و طراحی و اجرای سازه‌های آبی بزرگ فرق می‌کند. مفاهیمی نظیر شفافیت، پاسخگویی، نظارت و ردیفی از این گونه عبارات که معمولاً منتقدان فساد به‌کار می‌گیرند در هر عرصه معنای عملیاتی متفاوتی پیدا می‌کند. واقعیت این است که نهادهای اقتصادی و سیاسی کلان رانت و رقابت مفسدانه برای دسترسی به آنها را پمپاژ می‌کنند و این منشأ فیاض و تابان فساد، وقتی به منشور دستگاه اجرایی و نظام اداری و اقتصادی می‌خورد، درست مثل نور تجزیه شده و به رنگ‌های مختلف درمی‌آید. این رنگ‌ها خواص و مقتضیات خاص خود را دارند.

سوم، دانش مبارزه با فساد اندک است. پذیرش این واقعیت که فساد مفهومی محلی است که بنا به مقتضیات هر عرصه تفاوت شکل و محتوا دارد و سازوکارهای آن تغییر می‌کند به این معناست که برای مقابله با فساد باید دانش عمیق و تفصیلی از هر عرصه نظام اقتصادی و اجرایی داشته باشید. سازوکارهای بروز فساد در نظام بانکی با فسادی که در واردات و توزیع نهاده‌ها و محصولات کشاورزی یا صدور مجوزهای صنعتی رخ می‌دهد متفاوت است. دانش دقیقی که برای مقابله با فساد در هر یک از این عرصه‌ها نیاز است تنوع بسیاری دارد و به این معنا استفاده از مفهوم محققان یا متخصصان مطالعات فساد به‌طور کلی، بی‌معناست. کسانی می‌توانند محققان و نظریه‌پردازان فساد در نهادها و ساختارهای کلان باشند، اما جزئیات مبارزه با فساد در هر عرصه، مقتضیات و دانش خاص خودش را نیاز دارد.

چهارم، سیاست مبارزه با فساد در هر عرصه به تبع آنچه در بند دوم گفته شد، جزئیات متفاوتی نسبت به مبارزه با فساد در سایر عرصه‌ها دارد. پیشبرد هر سیاستی نیز به «ائتلاف سیاستی» نیاز دارد، یعنی گروه‌هایی که بخش زیادی از وقت و سایر منابع خود را برای پیشبرد سیاستی خاص صرف می‌کنند. سال‌ها وقت و منابع صرف شد تا پیامدهای عدم صدور تابعیت ایرانی به فرزندان مادرانی که همسر غیرایرانی دارند مشخص شود و گروه‌های خاصی تصویب و اجرایی‌شدن سیاست صدور تابعیت را دنبال کرده‌اند. دانش تفصیلی، مطالبه اجتماعی و کمپینی اجتماعی برای پیشبرد این سیاست هم‌افزایی داشته‌اند. سیاست‌های مقابله با فساد نیز باید بر چنین بستری سوار شوند. دانش محلی که در بند دوم به آن اشاره شد باید فضای سیاستی را شفاف کند. فضای سیاستی شفاف، کل مردم و گروه‌هایی را که از فساد ضربه می‌خورند نسبت به عواقب فساد در هر عرصه حساس می‌کند. اگر بازنمایی اجتماعی مناسبی از فساد در هر عرصه و خسارت‌های آن صورت گیرد، مطالبه اجتماعی برای مقابله با فساد شکل می‌گیرد. تقاضا برای کالایی اگر شکل بگیرد، کسانی هم پیدا می‌شوند که برای تولید آن سرمایه‌گذاری کنند و به همین ترتیب تقاضای مقابله با فساد در هر عرصه سیاستی که شکل بگیرد، کسانی پیدا می‌شوند که رهبری و پیشبرد این سیاست را هدف خود قرار دهند و به تقاضای عمومی پاسخ دهند. سیاستمداران نیز تحت فشار قرار می‌گیرند که به تقاضای اجتماعی و مطالبات ائتلاف سیاستی پاسخ دهند.

نتیجه تحلیل فوق این است که می‌توان با فساد مقابله کرد مشروط به آنکه اول، خصایص ساختاری نهادهای سیاسی و اقتصادی که مولد رانت و رقابت مفسدانه برای کسب آن هستند، شناسایی شود. دوم، دانش تفصیلی درباره فساد در همه اشکال آن یا صورت‌های مهم تولید شود. سوم، بازنمایی اجتماعی گسترده‌ای از فساد صورت گیرد که مقابله با آن بر بستر شناخت‌های تفصیلی کافی را به مطالبه‌ای اجتماعی تبدیل کرده و هزینه مقابله با فساد را برای ائتلاف‌های سیاستی و فعالان اجتماعی و سیاسی کاهش دهد.

من بر اساس تحلیل فوق از شیوه مبارزه با فساد، می‌خواهم پیشنهاد کنم همه متخصصان و کسانی که انگیزه‌هایی برای مقابله با فساد دارند، در نوشتن «دایرةالمعارف شیوه‌های بروز فساد» با یکدیگر همکاری کنند. می‌گویند برای نقد فلسفه و فیلسوفان باید فلسفه آموخت و فیلسوف بود. این بدان معنا نیست که برای مقابله با فساد باید مفسد بود، اما باید شیوه‌های بروز فساد در هر عرصه را به دقت شناخت. فراتر رفتن از مرز کلی‌گویی و تولید دایرةالمعارفی که در آن به تفصیل توضیح داده شود که برای مثال فساد در عرصه واردات محصولات کشاورزی، صنایع دارویی، آموزش عالی، سازه‌های آبی و... چگونه رخ می‌دهد بسیار ضروری است. دایرةالمعارفی از شیوه‌های بروز فساد در ساختارهای اجرایی و اداری کشور، توزیع رانت‌های اقتصادی و عواقب هر نوع فساد برای کیفیت زندگی مردم، یعنی شناخت تفصیلی از هر نوع فساد و دل و روده آن را در معرض دید مردم قرار دادن، می‌تواند راهکاری باشد که یکی از اولین گام‌ها به سوی مبارزه با فساد نیز به حساب می‌آید. دایرةالمعارف شیوه‌های بروز فساد درست مانند سایر راهنماهایی که در دنیای امروز نوشته می‌شود، شناخت فساد را عمومی می‌سازد. راهنماهای عملی مبارزه با فساد از شناخت دقیق و تفصیلی درباره شیوه‌های بروز فساد حاصل می‌شود.

منبع: روزنامه ایران

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: