امروزه بسیاری از دولتها را در سرتاسر جهان میبینید که در حال حمایت از طرحهای نوآورانه و استارتآپی هستند و بودجههای کلان نیز به این طرحها اختصاص میدهند. کمتر روز و هفتهای است که در ایران خودمان نیز همایش و رویدادهایی با هدف توسعه اکوسیستم استارتآپی برگزار نشود و خیل علاقهمندان را به سوی خود نکشاند.
اما پرسش این است که چرا هیچ جا مانند «سیلیکون ولی» امریکا نمیشود و چرا بهشکل مدل تفکر قدیمی اقتصادی امکان توسعه فناوری وجود ندارد.
پاسخ این پرسش بسیار پیچیده و از ظرفیت این مقاله خارج است اما آنچه که میتوان به آن اشاره کرد را در این مجال شرح خواهم داد:
۱- زنجیرهای از هماهنگی لازم است تا یک ایده موفق شود.
یک ایده بکر در گوشهای از جهان مانند ایران زاده میشود. این ایده میتواند جهان را تغییر و بشریت را به سمتوسویی نوین حرکت دهد اما آیا بهطور مثال این ایده توانایی تجاری و اجرایی شدن را در ایران یا پاکستان یا عربستان یا ترکیه دارد؟
پاسخ این پرسش باتوجه به روند رشد و توسعه کسبوکارهای نوپا حتی در امریکا نیز منفی است. به این معنا که حتی در ایالات متحده که مالکیت معنوی جزو جداییناپذیر قانون اساسی است و اندیشکده و دانشگاههای تراز اول جهان در کنار نظام قوی مالی و مشاوران درجه یک جهانی در حال فعالیت هستند نیز ایالت به ایالت فضای رشد و توسعه فناورانه متفاوت است؛ بهطوری که ایالتهای کرانه شرقی و غربی، مرکز و ماخذ فناوری و حضور غولهای فناورانه هستند و سایر ایالات قدرت رقابت با آنها را ندارند.
دلیل این امر این نیست که در دیگر ایالات حمایت دولتی از استارتآپ و ایدههای خلاقانه نمیشود یا دانشگاه خوبی ندارند؛ بلکه تنها دلیل این است که توسعه فناوری مانند یک ورزش دستهجمعی است و همه با هم در آن فعال هستند. سیلیکون ولی با حضور نیروهای متخصص و نخبگان فناوری، در کنار مدیران سرمایهگذاری کارکشته، مدیران بازاریابی و برندسازی با همراهی مدیرانعامل حرفهای اتمسفر و اکوسیستمی را ساخته که کسی تا امروز در جهان به گرد پای آن نمیرسد.
سیلیکون ولی با تمام جهان در ارتباط است و برای این ارتباطگیری محدودیتی ندارد! تبدیل به کعبه آمال شده است؛ آن هم در کشوری که خود بزرگترین بازار مصرف جهان است. بهعلاوه این هم امری موثر است که این منطقه حتی به کمک چینیها در توسعه فناوری آمده است. چینیها با اینکه سیلیکون ولی در معنای واقعی ندارند اما خوب از یک و نیم میلیارد مصرفکننده خود در راستای توسعه فناوری نو و ایدهها، استفاده کرده و توانستهاند در این امر با تفاوتهایی فاحش کامیاب باشند.
اما ما و بسیاری از کشورها فکر میکنیم تنها با ایجاد پارکهای علم و فناوری و یک برنامه منظم میتوانیم سیلیکون ولی دیگری بسازیم؛ تصور و تفکری که کاملا اشتباه و منحرفکننده است.
اگر قرار بود پارکهای فناوری موفق باشند این همه حرکت نخبگان از تمام جهان به سمت امریکا و سیلیکون ولی اتفاق نمیافتاد. در نتیجه میتوان گفت مشکل در رویکرد ما به فعالیتهای نوآورانه است. فعالیتهای نوآورانه نیز مانند فعالیتهای دیگر اقتصادی نیازمند فضایی شفاف با افق دید مثبت هستند و محیط و فرهنگ کسبوکار در آن تاثیر مستقیم دارد.
۲- چگونه میتوان بدون روابط بینالمللی اکوسیستم موفقی داشت؟
آیا اکوسیستم استارتآپی موفقی را سراغ دارید که کاملا بومی باشد؟ یک نمونه هم در جهان ندارید. جهان امروز جهان سیال حرکت مغزها و نخبگانی است که مانند مربیان و بازیکنان تراز اول بین اکوسیستمهای فناورانه جابهجا میشوند و بهخاطرشان جنگ درمیگیرد. آیا اکوسیستم استارتآپی ما این فضا را برای استارتآپهای ایرانی فراهم کرده که در جهانی با ۷ میلیارد نفر جمعیت فعالیت کنند؟ فارغ از شعار، تقریبا خیر!
۳- دولت و نقش آن
در گام نخست وجود یک متصدی برای فعالیتهای نوآورانه جذاب و استراتژیک بهنظر میرسد. حمایت از استارتآپها، ارائه تسهیلات و خدمات مالی و... این امر بهطور تقریبی در تمامی جهان تسری پیدا کرده اما مشکل در بسیاری از کشورها زمانی آغاز میشود که افرادی در پوزیشنهای نوآورانه قرار میگیرند که سنخیتی با فعالیتهای نوآورانه ندارند.
۴- فرهنگ مد استارتآپی و سونامی استارتآپ
اگر توجه کرده باشید چند سالی است که بهطور تقریبی تمامی نهادها و شرکتها، بانکها و موسسههای سرمایهگذاری به حوزه استارتآپی ورود پیدا کرده و منابعی را در این زمینه صرف میکنند؛ فارغ از موفق شدن یا نشدن یا سنخیت فعالیتهای آنها با حوزه ورودشان. در حقیقت میتوان گفت نبود درک عمیق از فعالیتهای نوآورانه اتلاف منابع بزرگی را برای بسیاری از شرکتها رقم زده است.
منبع: کانال تلگرامی دکتر مولوی