به گفته یک کارشناس حوزه آب، علت تشدید خسارتهای سیل گلستان عدم رهاسازی به موقع آب پشت سدهای بالادستی و رهاسازی ناگهانی آن، آن هم از ترس شکستن تاج بتنی سد بوده است.
روزهای نخست نوروز ۹۸ با تلخی ویرانی و مرگ در نقاطی از کشور آغاز و هفت سین عدهای از هم وطنان نقش بر آب شد. شیرینی سال نو همچنان در کام ایرانیها بود که خبر سیل در استان گلستان و عزادار شدن خانوادههای ساکنین آن این شیرینی را به تلخی کشید. داغ این خبر همچنان تازه بود که ورود سیل به شیراز، پایتخت تمدن ایرانی آن هم از دروازه تاریخی آن، دروازه قرآن، خبر ساز شد. سیل به شیراز رسید و در مدت زمان بسیار کوتاهی علاوه بر خسارات مالی، جان تعداد زیادی از هموطنانمان را گرفت. در پی این فاجعه اخبار تلخی از شمال غرب، غرب و حتی جنوب کشور به گوش میرسید و بر اساس پیش بینی هواشناسی تودهای باران زا از غرب و شمال غربی وارد کشور میشد در نتیجه این پیش بینی اغلب استانهایی که احتمال وقوع سیل در آنها وجود داشت به حالت آماده باش درآمدند.
در این بین برخی متخصصین در پی علت بالابودن خسارات سیل بودند تا در حوادث بعدی بتوان با اقدامات به موقع، خسارات را به حداقل ممکن رساند. در این بین هرچند به دلیل تلخی رخدادها، روحیه بسیاری از هم وطنان متأثر و آسیب دیده است، اما این مقوله نباید مانع بررسی کارشناسانه موضوع شود. نکته قابل توجه در این میان، جلوگیری از وقوع حوادث طبیعی نظیر سیل نیست، بلکه پیش بینی و به کارگرفتن راهبردهایی است با بهترین مدیریت، کمترین آسیب به جان و مال مردم و همچنین محیط زیست برسد. به این ترتیب باید در نظر داشت که نمیتوان خسارات را در تمامی زمینهها صفر کرد، اما میتوان با مدیریت به موقع آن را به حداقل ممکن کاهش داد.
در راستای علت یابی چند و چون وقوع سیل در استان گلستان برخی از کارشناسان علت تشدید سیل را خالی نکردن حجم سدهای بالادستی گنبدکاووس میدانند. به منظور بررسی همه جانبه این گزاره گفتگویی داشتیم با حمید سینی ساز، کارشناس حوزه آب که در ادامه میخوانید:
به عقیده شما خالی نکردن حجم آب سدهای بالادستی گنبدکاووس چقدر در تشدید سیل استان گلستان مؤثر بوده است؟
سینی ساز: متأسفانه همان اتفاقی را در استان گلستان شاهدیم که چند ماه پیش در استان خوزستان و درباره سد دز هم شاهد آن بودیم و این نشان میدهد که سو مدیریتِ ریشهداری در کشور بر سر مدیریت آب وجود دارد. در قضیه سیل اواخر پاییز ۹۷ در استان خوزستان هم به دلیل باز کردن دیرهنگام و پرفشار دریچههای سد دز، آن هم درست یکی دو روز مانده به شروع بارندگیهای قابل توجهی که از قبل پیشبینی شده بود، بدون اینکه ساکنین پاییندست به درستی اطلاعرسانی شده باشند یا فرصتی برای آمادگی داشته باشند، بسیاری از روستاهای پایین دست دچار سیل شدند.
برای وزارت نیرو مراقبت از سالم ماندن تاج سدها و سازههای بتنی کشور بیش از تأمین آب مردم اهمیت دارد.
منظور شما این است که رها سازی مدیریت شده آب سد میتوانست از شدت سیل در خوزستان بکاهد؟
با وجود ۶ ماه بارندگی زیاد که از ابتدای سال آبی جاری بنابر آمارهای هواشناسی، روند بارشها از متوسط بلندمدت کشور بیشتر بوده، باز هم رهاسازی اصولی و منظمی از آب مخازن سدهای استان صورت نگرفته و تنها با احساس خطر مسئولین وزارت نیرو مبنی بر احتمال شکسته شدن سد بر اثر فشار زیاد آب، رهاسازی دفعی و ناگهانی؛ و مشابه ماجرای سد دز، بدون اطلاع رسانی به موقع به مردم انجام گرفته است
بله؛ چرا که کشاورزان طبیعتاً از ابتدای پاییز که آغاز فصل زراعی است، نیازمند آب بودند و اگر آب سد از ابتدای پاییز به آرامی رهاسازی میشد، خسارتهای جبرانناپذیری که بر جا ماند نیز به وقوع نمیپیوست.
در استان گلستان نیز همین گزاره رهاسازی مدیریت شده آب سد میتوانست مؤثر باشد؟
سو مدیریت اما در استان گلستان، شدیدتر است. چرا که با وجود ۶ ماه بارندگی زیاد که از ابتدای سال آبی جاری بنابر آمارهای هواشناسی، روند بارشها از متوسط بلندمدت کشور بیشتر بوده، باز هم رهاسازی اصولی و منظمی از آب مخازن سدهای استان صورت نگرفته و تنها با احساس خطر مسئولین وزارت نیرو مبنی بر احتمال شکسته شدن سد بر اثر فشار زیاد آب، رهاسازی دفعی و ناگهانی؛ و مشابه ماجرای سد دز، بدون اطلاع رسانی به موقع به مردم انجام گرفته است.
به هر حال وزارت نیرو بابت تأمین آب در بلند مدت نگرانی دارد...
متأسفانه این نشان میدهد از طرفی وزارت نیرو بر خلاف آنچه از وجود هزاران ایستگاه هواشناسی خود دم میزند، قدرت تشخیص بههنگام بارشها را در کشور ندارد و حتی به هشدارهای مراکز بینالمللی هواشناسی نیز توجهی نمیکند، و از سویی دیگر برای وزارت نیرو مراقبت از سالم ماندن تاج سدها و سازههای بتنی کشور بیش از تأمین آب مردم اهمیت دارد.
آنچه مسئله اصلی آب کشور است، بیبرنامگی برای مدیریت نزولات جوی است نه کمآبی.
یعنی شما معتقدید سدها عامل تشدید سیل بودهاند؟
تا حدودی بله؛ اگر وزارت نیرو با بودجههای کلانی که صرف ساختن این تعداد سد و سازه بتنی کرده (که به طور متوسط یکپنجم کل بودجه تملک داراییهای سرمایهای کشور مصروف این قبیل پروژهها شده است) نه تنها نتواند از وقوع سیلها جلوگیری کند، بلکه خود عاملی برای تشدید خسارات سیل به مردم باشد، اساساً ماهیت وجودی و کارکردی این وزارتخانه چیست؟ با وجود این تعداد سد، اگر باز هم قرار بر قطعی و جیرهبندی آب در تابستان و وقوع سیل و آبگرفتگی در زمستان باشد، بود و نبود آنها چه تفاوتی میکند؟ سدهایی که بابت هر کدام از آنها، فارغ از بودجههای کلانی که از بیتالمال صرف شده، پوشش گیاهی و درختان بسیاری در بالادست قطع شده و از بین رفته و پاییندست نیز در اغلب ایام سال خشک است. همین از بین بردن پوشش گیاهی در بالادست و پاییندست سدها خود عاملی برای تشدید خسارات سیل است. چرا که وجود پوشش گیاهی باعث کند شدن شدت جریان روان آبها و کاستن از قدرت تخریبی سیل است.
مسئله اصلی آب کشور، کمآبی نیست بلکه بیبرنامگی برای مدیریت نزولات جوی است. طبق آمار بیش از ۷۰ درصد آب باران در کشورمان به فاصله اندکی پس از بارش، مستقیماً تبخیر میشود. از حدود ۳۰ درصد باقیمانده نیز، به طور متوسط یکسوم آن در قالب سیلابها به دریاها میریزد
سیل در کنار تبعات تلخی که دارد، تا چه اندازه میتواند به برطرف شدن چالش آب کشور کمک کند؟
چالش آب در کشور ما از جنس کمبود فیزیکی آب نیست، بلکه از جنس سوءمدیریت است. کشور ما در سالهایی که بارندگیهای بسیار کمی را هم تجربه کرده (به طور مثال در سال آبی ۹۷-۹۶) باز هم بارها و بارها روزهایی وجود داشته که مردم دچار حوادث سیل و آبگرفتگی شدند و حتی بابت آن خسارات جانی به هم وطنان مان وارد شد. آنچه مسئله اصلی آب کشور است، بیبرنامگی برای مدیریت نزولات جوی است. طبق آمار بیش از ۷۰ درصد آب باران در کشورمان به فاصله اندکی پس از بارش، مستقیماً تبخیر میشود. از حدود ۳۰ درصد باقیمانده نیز، به طور متوسط یکسوم آن در قالب سیلابها به دریاها میریزد. حجم سیلابها البته در سالهای مختلف متفاوت است و به طور مثال، امسال تلفات آب ناشی از سیلابهایی که به دریاها ریخته شده و همچنان میریزد؛ به مراتب بیشتر از سال گذشته است.
چه عوامل دیگری را در ایجاد شدن چالش کم آبی تأثیرگذار میدانید؟
تلفات آب در شبکههای انتقال و توزیع نیز به گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، به طور متوسط ۳۰ درصد آب ورودی به این شبکههاست. همه این مراحلی که به آنها اشاره شد تا پیش از رسیدن آب به دست مصرفکننده است. یعنی بدمصرفیهای احتمالی مردم تا اینجا هیچ نقشی ندارد.
اگر آب سد از ابتدای پاییز به آرامی رهاسازی میشد، خسارتهای جبرانناپذیری که بر جا ماند نیز به وقوع نمیپیوست.
همه ایراد از نحوه مدیریت از سوی متولیان اداره آب کشور، به ویژه وزارت نیرو است. در چنین شرایط نابسامانی، خیلی تفاوتی نمیکند که بارندگیهای سالانه در کشور ما چقدر باشد. اگر سه برابر آنچه امسال بارش به ثبت رسیده نیز باران بیاید، با وجود بیتدبیریها و تلفات بالای تبخیر و سیل در کشور، باز هم مسئله آب در کشور ما همچنان حل نشده باقی خواهد ماند.
وزارت نیرو نشان داد با وجود ابزارهای متعدد قدرت تشخیص بههنگام بارشها را در کشور ندارد.
برای حل این چالش باید چه کرد؟
برای حل چالش آب در کشور باید رویکردها و مبانی مدیریت فعلی آب کشور اصلاح شود. در کشوری که به خاطر شرایط اقلیمی گرم و نیمهخشک آن، پتانسیل تبخیر بالاست، نباید رویکرد استحصال و ذخیرهسازی آب به صورت سطحی باشد. بلکه باید هر بیشتر و هر چه سریعتر، آب باران را به داخل سفرههای زیرزمینی هدایت کرد تا هم از تبخیر آن جلوگیری به عمل آید و هم خسارات ناشی از جاری شدن روان آبها به حداقل برسد. اما متأسفانه رویکردی کاملاً برعکس از سوی وزارت نیرو گرفته شده که حتی در برخی موارد مانع از انجام اقداماتی که سفرههای زیرزمینی را تغذیه میکند، میشود. از بین بردن پوشش گیاهی بر اثر تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و باغی و تبدیل آنها به ویلاها و همچنین معدنکاویهای غیراصولی در دامنههای شیبدار از دیگر عواملی است که باعث میشود خسارتهای سیل در هنگام بارندگیها افزایش پیدا کند.
منبع: خبرگزاری مهر