محمد طبیبیان، اقتصاددان با رد این تصور که قيمت ارز در ايران حباب دارد، به دلایل واقعى براى رشد قیمت ارز از جمله رشد باورنكردنى نقدينگى در دولت قبلى و دولت موجود، شرايط بينالمللى نامناسب و اتخاذ سياستهاى اقتصادى ناساز و غفلت از سياستهاى لازم براى جوٌال نگه داشتن اقتصاد اشاره میکند.
محمد طبیبیان، اقتصاددان سرشناس ایرانی در تحلیلی به این سوال پاسخ داده که آیا قیمت ارز در ایران یک حباب است یا نه؟
به گزارش تجارتنیوز، این کارشناس اقتصادی در تبیین این مساله ابتدا توضیحات قابل توجهی درباره وجود حباب در بازارها میدهد و عنوان میکند: منظور از حباب قیمت دارایىها این است که بعضا قیمت یک دارایى خواه سهام یا کالا یا املاک با سرعتى رشد مىکند که فراتر از عرف و تاریخچه آن دارایى است و با قواعد بنیادى اقتصادى قابل توجیه نیست.
طبیبیان در ادامه این تحلیل خود که در کانال تلگرامیاش منتشر کرده، به برخى موارد تاریخى مشهور حباب قیمت دارایىها اشاره و آنها را به این ترتیب مرور میکند:
۱- شرکت مىسىسیپى فرانسه. از اواخر قرن هفدهم و اوائل قرن هجدهم دولت فرانسه با مشکلات مالى عمیقى روبرو بود. یک اسکاتلنى مبتکر به نام جان لا به شاه پیشنهاد کرد که بانکى ایجاد کند و براى اولین بار در فرانسه پول کاغذى ایجاد و به دولت وام بدهد. پشتوانه این بانک نیز زمینهاى لوییزیانا مستعمره فرانسه در آمریکاى شمالى باشد که در اختیار یک شرکت که جان لا ایجاد کرد قرار گیرد.
از طریق این شرکت در لوییزیانا سرمایهگذارى و فعالیت اقتصادى انجام و از محل عواید آن سود سهام شرکت پرداخت شود. شاه پذیرفت و جان لا سهام شرکت مىسىسىپى را منتشر و بخشى از عواید را به شاه پرداخت و مردم نیز براى خرید سهام هجوم بردند و قیمت سهام به شدت افزایش یافت.
در آن زمان کل جمعیت اروپاییان در لوییزیانا ۸۰۰ نفر بود و چون تردید در مورد این که اصولا سرمایه گذارى در لوییزیانا انجام مىشود، قیمت سهام با رکود روبرو شد.
با اجازه شاه حدود ۸۰۰ نفر زندانى آزاد شدند با این قول که قبول کنند با فواحش پاریس ازدواج کرده و به لوییزیانا بروند. البته چون هم زندانیان هم فواحش قصد فرار داشتند هر مرد را به همسر جدید زنجیر کرده و به طرف بندر گاه بردند و روانه کردند.
یکى دو مورد نمایش دیگر از این نوع که صف کارگران را با بیل و کلنگ به طرف بندر روانه مىکرد سبب شد که قیمت سهام مرتب بالا برود و او نیز نسخههاى جدید سهام چاپ و منتشر کند و از آن طرف به پشتوانه این سهام تقلبى توسط بانکش هم پول چاپ کند.
خلاصه این حباب قیمت در سال ١٧٢٠ ترکید و قیمت سهام شرکت مىسىسىپی به صفر تنزل یافت. اسکناسهاى بانک او هم بىارزش و اقتصاد فرانسه و دولت نیز دچار رکود و بحران دامنهدار و طولانى مدت شد. جان لا متوارى شد و دیگر در فرانسه دیده نشد. لوییزیانا در سال ١٨٠٣ توسط ناپلئون به آمریکا فروخته شد به قیمت ١۵ میلیون دلار (حدود ٣٢٠ میلیون دلار امروز).
۲- حباب پیاز لاله در هلند. در قرن هفدهم تب پرورش لاله در هلند بالا گرفت و پرورشدهندگان گل توجه زیادى به این گیاه که از ایران و از طریق ترکیه اخیرا به هلند رسیده بود نشان دادند. بورس بازى در پیاز لاله به نحوى بالا گرفت که قیمت آن در مدت بین ١۶٣۴ -١۶٣٧ معادل ۲۰ برابر شد و هرکسى سعى مىکرد از طریق معامله در این بازار سود سرشارى به جیب بزند. این حباب هم در سال ١۶٣٧ ترکید و قیمت پیاز لاله ٩٩ درصد تنزل کرد. متعاقب آن هم رکود اقتصادى طولانى در هلند بروز کرد.
۳- حباب قیمت سهام و ملک در ژاپن. در دهه ١٩٨٠ قیمت سهام و خصوصا قیمت ملک در ژاپن به شدت افزایش یافت، به نحوى که قیمت ملک در مناطق تجارى توکیو بر حسب سانتىمتر مربع چند میلیون ین تعیین مىشد. این افزایش به حدى بود که زمین کاخ امپراطور به ارزشى بیش از تمام املاک کالیفرنیا ارزیابى مىشد. این حباب هم در سال ١٩٩٠ ترکید و رکود شدیى را در اقتصاد ژاپن ایجاد کرد که به همین مناسبت ژاپنىها دهه ١٩٩٠-٢٠٠٠ را دهه از دست رفته نامگذارى کردهاند.
۴- حباب دات کام. سهام شرکتهاى جدید نرم افزارى و اینترنتى جدید نیز در دهه ١٩٩٠ از رشد بسیار بالایى بر خوردار بودند و شاخص سهام آنها از ۵٠٠ به ۵٠٠٠ رسید.این حباب در سال ٢٠٠٠ ترکید و سهام مربوط ٨٠ درصد قیمت خود را از دست دادند.
۵- حباب قیمت مسکن و املاک در آمریکا. بین سالهاى ١٩٩۶ تا ٢٠٠۶ قیمت املاک در آمریکا دو برابر شد. این حباب هم در سال ٢٠٠٩ ترکید و به طور متوسط املاک یک سوم ارزش خود را از دست دادند و با مشکلاتى که این پدیده در بازار مالى ایجاد کرد، رکودى در اقتصاد آمریکا حادث شد و حدود هشت سال به طول انجامید.
طبیبیان در ادامه تحلیل خود پس از اشاره به تجارب چندین حباب در کشورهای مختلف این طور تحلیل خود را نتیجهگیری کرد:
آیا مىتوان گفت که قیمت ارز در ایران یک حباب است؟ پاسخ هم منفى است. زیرا متاسفانه دلائل واقعى براى این امر وجود دارد از جمله رشد باور نکردنى نقدینگى در دولت قبلى و دولت موجود، شرایط بینالمللى نامناسب و اتخاذ سیاستهاى اقتصادى ناساز و غفلت از سیاستهاى لازم براى جوٌال نگه داشتن اقتصاد.
در تمام موارد حباب که ذکر شد و صدها مثال و مورد تاریخى دیگر این حبابها در نقطهاى مىترکند.
کسانى که مدعى این هستند، آیا خود به حقایق واقف هستند و صرفا براى آرام کردن جو جامعه چنین مىگویند؟ در جهان امروز این شیوه کارگر نمىافتد. آیا تحت تاثیر مشاورین خود چنین مىگویند؟ در این صورت بهتر است این نظرات و مستندات مربوطه را در حلقه وسیعترى مطرح و به چالش بگذارند تا از غافلگیر شدن اجتناب کنند. شایسته است براى مسائل واقعى راهحلهاى واقعى بیابیم. تشکیل بازار ارز اولین گام براى سازماندهی این بخش از اقتصاد است و با این که حدود ۴۰ سال با این موضوع مخالفت شده اگر ۴۰ سال دیگر هم همین شیوهها ادامه یابد به جز بزرگتر و صعبتر شدن ابعاد مشکلات نتایجى نمىتوان انتظار داشت.