کاظم بهرامی
اخیرا آقای علی کریمی فوتبالیست محبوب کشورمان مطلب کوتاهی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که بلافاصله بازتاب گسترده ای در فضای مجازی داشت. علاوه بر کاربران عادی شبکه های اجتماعی، بسیاری از افراد شناخته شده دیگر ازجمله برخی هنرمندان و ورزشکاران نیز به این حرکت پیوسته اند و تمام قد از آن حمایت کرده اند.
باتوجه به شروع موج تورمی اخیر بعد از شوک ارزی و سرایت این موج به کالاها و خدمات که مردم را رنجیده خاطر کرده، استقبال بدنه اجتماعی از این کارزار دور از انتظار نیست. گرچه درباره شانس فراگیر شدن این حرکت و عملی شدن آن به گونه ای که بشود نام کمپین را برآن گذاشت نمی توان با اطمینان سخن گفت، اما می توان با اطمینان گفت درصورت فراگیری هم نمی شود هیچ شانسی برای این پویش متصور بود؛ به چندین دلیل که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
۱. موج تورمی که با آن مواجه هستیم از جنس احتکار اجناس توسط دلالان نیست و ریشه در جاهای دیگری ازجمله شوک ارزی و به ویژه افزایش مداوم نقدینگی در سالیان اخیر دارد که رشد پایه پولی و حجم پول و درنتیجه تورم یکی از پیامدهای آن است.
احتکار کالا یکی از پیامدهای انتظارات تورمی است که بازار آن را حس می کند، بنابراین تا ریشه این انتظارات خشکانده نشود(که نشد و نخواهد شد)، سرکوب قیمت ها توسط دولت و زدوبند و یا خودداری از خرید "همه چیز" به امید ارزان شدن "همه چیز" راه به جایی نخواهد برد.
۲. کاهش قدرت خرید پول ملی با گران شدن یک کالا یا گروهی از کالاها پدیده ای کاملا متفاوت است. کاهش ارزش پول ملی ریشه های عمیق اقتصادی دارد و خودداری بخشی از مردم از سرمایه گذاری یا خرید کالا نمی تواند ارزش قبلی را به پول ملی برگرداند.
۳. در آشفته بازار اقتصاد، سفته بازی و احتکار می تواند اختلال بیشتری در بازار ایجاد کند و به تورم نیز دامن بزند، می شود نهادهای سودجو و دلالان بزرگوار را نصیحت کرد که از این کارها دست بردارند، اما واضح است که این توصیه ها راه به جایی نمی برد.
امروز خبری به نقل از رئیس سازمان بازرسی منتشر شد مبنی براینکه از ٧ میلیون و ٦٠٠ هزار قطعه ثبت نام سکه، ۵ درصد آن یعنی ۳۸۰ هزار قطعه مربوط به ۵۰ نفر بود. مسلم است که چنین افرادی گوششان به این موعظه ها بدهکار نیست.
عموما طبقه متوسط از اینگونه کمپین ها استقبال می کنند که در شرایط فعلی تاثیر چندانی نمی توانند در روند بازار داشته باشند. خودداری طبقه متوسط از سرمایه گذاری یا کاهش مخارج مصرفی، در شرایطی که سیگنال های بازار درحال افزایش تقاضای کل و حرکت دادن بخش سیال نقدینگی به بازارها هستند، نمی تواند منجر به کاهش موثر مخارج مصرفی و سرمایهگذاری و متوقف کردن روند فزونی تقاضای کل شود(با فرض اینکه کاهش تقاضای کل پیامد مثبتی داشته باشد). به علاوه شرکت در این کمپین ازسوی طبقه متوسط و کنز پول به منزله زیان آنهاست، بنابراین این کمپین حتی درصورت فراگیر شدن و عملی شدن نه تنها در مهار نیروهای بازار تاثیرگذار نیست، بلکه می تواند شکاف طبقاتی را عمیق تر کند.
۴. درصورت گرانی یک کالای خاص مانند خودرو درمقایسه با دیگر کالاها، چنین پویش هایی _در شرایط خاصی_ می تواند موفقیت آمیز باشد. کمپین نه به خرید خودرو در سال ۹۴ یک حرکت جدی اجتماعی بود که منجر به کاهش تولیدات ایران خودرو و سایپا شد و البته نهایتا با ورود دولت این پویش اجتماعی خنثی شد. مهم ترین دلیل فراگیر شدن این کارزار مردمی، کیفیت نازل خودروهای داخلی و ادبیات وسیع موجود بر ضد صنعت خودرو و تنفر مردم از این صنعت داخلی بود. این تنفر توانست یک همبستگی اجتماعی علیه خودروهای داخلی ایجاد کند و این پویش را تا مرز دستیابی به هدف پیش ببرد، اما چه نیرویی می تواند آحاد مردم را برای نخریدن "هرآنچه گران می شود" بسیج کند؟
روی دیگر کاهش ارزش پول ملی، گرانی "همه چیز" است که البته هنوز این موج گرانی بطور کامل در بازار منعکس نشده، مردم چگونه می توانند از خرید همه کالاها و استفاده از همه خدمات اجتناب کنند؟
۵. به عنوان نکته آخر، می توان این سوال را مطرح کرد که اگر در شرایط فعلی وفاق مردمی و همبستگی اجتماعی به قدری باشد که بتوان چنین پویش هایی راه اندازی کرد، چرا نباید از این پتانسیل در موارد دیگری استفاده کرد که فایده ای دربر داشته باشد؟
درمجموع، به یقین می توان گفت این حرکت هیچ منطق اقتصادی ندارد و با کمال احترام به شخصیت های مردمی و دلسوزی که آن را شروع کرده و یا از آن حمایت می کنند، یک اقدام کودکانه است که بدون پشتوانه منطقی و علمی، صرفا می تواند نیروهای اجتماعی را هدر داده، عده ای را متضرر کند، مردم را خسته تر و ناامیدتر کند و خود مانعی باشد برای حرکت های مدنی موثر باشد.
انجمن اقتصاددانان ایران
https://t.me/ieairan