در اعتماد نوشت: صنايع كوچك و متوسط اگرچه در رقابتپذيري و ايجاد اشتغال سهم بزرگي در كشورها دارند اما اگر راه توسعه و بزرگ شدن روي آنان باز نشود و سياستگذاران به نحوي اقتصاد را مديريت كنند كه اين صنايع بلندمدت نينديشند، عمرشان كوتاهتر از انگشتان يك دست خواهد شد. ميتوانيم نام دهها برند را از لاي كتاب خاطرات كارآفرينان و فعالان اقتصادي كشور بيرون بكشيم كه به دليل نداشتن استراتژي براي بزرگ شدن و تداوم در ميدان رقابت، در همان سالهاي ابتدايي زندگي خود به مرگ زودرس دچار شدند. اين اتفاق فقط مختص ايران نيست و روندي طبيعي است كه همه بنگاهها با آن درگير هستند. با توجه به بحثهايي كه اين روزها در خصوص گسترش همكاري با اروپاييها در «برجام منهاي امريكا» مطرح است، توسعه صنايع كوچك و متوسط مورد توجه قرار گرفته است. شركتها و بانكهايي در سطح اروپا وجود دارند كه كوچك مقياس بوده و مبادلات مالي زيادي با طرفهاي امريكايي ندارند از اين رو برايشان توجيه دارد تا با برخي شركتهاي ايراني جوينت شده يا بهطور مستقل وارد سرمايهگذاري در كشور شوند. اين نوع سرمايهگذاري و حضور شركتهاي اروپايي مانده در برجام را ميتوان به عنوان «گزينه دوم» ياد كرد اما نبايد دستگاه ديپلماسي ما را از انجام مذاكرات براي حفظ برجام و ادامه همكاري با بزرگان اقتصادي دنيا محروم كند چون گزينه اول همان ارتباطات وسيع با دنيا و حضور شركتهاي بزرگ و كوچك دنيا در ايران است. توسعه صنايع كوچك و متوسط مساوي است با افزايش ضريب نفوذ بخش خصوصي در اقتصاد و ...
حضور مويرگي در بازارهاي منطقهاي. خاصيت اين دسته از صنايع، تولد از سوي بخش خصوصي داخلي، خارجي يا تركيبي از آنهاست كه بدون دخالت دولتها و تفكرات دولتي پايهگذاري ميشوند و در ادامه توسعه مييابند.
بزرگ شدن اين دسته از صنايع روندي طبيعي دارد و نياز است به صورت تدريجي صورت گيرد. مشكلي كه امروز در اقتصاد ايران وجود دارد و اقتصاددانان نيز روي آن انگشت گذاشتهاند اين است كه صنايع كشور به دليل سرمايهگذاري شركتهاي دولتي عمدتا بزرگ متولد ميشوند. اين بدان معناست كه دوره بلوغ خود را طي نكرده و از ابتدا به عنوان يك ابر شركت به فعاليت ميپردازند.
اگر نگاهي به تيتر روزنامهها بيندازيم معمولا با اين موضوعات مواجه ميشويم كه «كارخانه فولاد يا پتروشيمي ايكس افتتاح شد كه يكي از بزرگترين كارخانههاي دنيا يا خاورميانه است.»
اين شركتها چون بزرگ متولد ميشوند، بزرگ هم ميمانند و با همان فربگي به فعاليت خود ادامه ميدهند به همين خاطر است سرمايهگذاري در اين نوع صنايع از عهده بخش خصوصي خارج است و تنها شركتهاي دولتي و شبهدولتي قدرت چنين سرمايهگذاريهايي را دارند.
در اين ميان بخش خصوصي ميتواند شانس خود را در صنايع كوچك و متوسط بيازمايد و با توجه به تخصصي كه در اين زمينه كسب كرده و نيازهاي كشور و منطقه به سرمايهگذاري بپردازد. ويژگي صنايع كوچك و متوسط در زودبازده بودن سود و سرمايهگذاري كم و به كار بردن تكنولوژيهايي با هزينه پايين است. اين نوع صنايع در صورتي ميتوانند موفق شوند كه افق بلندمدتي پيش روي خود ببينند و ميل به بزرگ شدن داشته باشند. در اين صورت با طي طبيعي مراحل بلوغ رفته رفته از نظر تنوع توليد و ميزان سرمايهگذاري بزرگ شده و بازارهاي گستردهتري را در اختيار خواهند گرفت.