یکشنبه, 06 اسفند 1396 10:57

سعید خدیوی: عینک اقتصادی به مقولات فرهنگی/بزرگان شهر در توجه به اقتصاد فرهنگی دخیل شوند

نوشته شده توسط

دبیر کارگروه اقتصاد شهری پژوهشکده ثامن در گفت‌وگوی تفصیلی درباره اقتصاد فرهنگ مطرح کرد

دبیر کارگروه اقتصاد شهری پژوهشکده ثامن گفت: مهم‌ترین عنصر در رونق اقتصاد فرهنگ و گردشگری فرهنگی در مشهد، توجیه نخبگان دانشگاهی و حوزوی است و در کنار آن، باید نخبگان و بزرگان شهر هم درباره این موضوع به صراحت اعلام موضع کنند.

به گزارش فارس از مشهد، اقتصاد و فرهنگ دو دغدغه مهم مردم و مسئولان است. ولی وقتی هردو این دغدغه باهم ترکیب می‌شود، باید بیشتر دقت کرد. اینکه اقتصاد فرهنگ مهم‌تر است یا فرهنگ اقتصادی؟ اصلا مسئولان فرهنگی یا مسئولان اقتصادی چیزی از اقتصاد فرهنگ یا اقتصاد فرهنگی می‌دانند؟ این سوالات و دیگر سوالات ما را برآن داشت تا برای یافتن پاسخ آن‌ها سراغ یکی از کارشناسان اقتصاد فرهنگی برویم. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ما با دکتر سعید خدیوی، دبیر کارگروه اقتصاد شهری در پژوهشکده ثامن است:

فارس: اقتصاد فرهنگ چیست؟ اصلا چنین بخشی در اقتصاد وجود دارد؟ آیا می‌شود فرهنگ را با عینک اقتصادی نگاه کرد؟

اقتصاد و فرهنگ یکی از مهم‌ترین و ریشه‌دارترین بخش‌های دانش اقتصاد است در این حوزه اندیشمندان فراوانی در سراسر دنیا قلم فرسایی کرده‌اند. از میان خارجی‌ها می‌توان به تراسبی و در ایران نیز دکتر پیغامی در این حوزه نظریه‌پردازی کرده‌اند. دکتر پیغامی در یک تقسیم‌بندی از دو تعریف سخن می‌گوید. یکی اقتصاد فرهنگی  Cultural Economyو دیگری اقتصاد فرهنگ economics of culture است .

اقتصاد فرهنگی نظام اقتصادی است که علاوه بر اینکه در جهت‌گیری از مقولات فرهنگی جامعه تاثیر می‌پذیرد برای رسیدن به اهداف اقتصادی نیز وجه همت خود را بر محصولات فرهنگی قرار می‌دهد. اما در اقتصاد فرهنگ مرادمان، اقتصادی کردن محصولات فرهنگی و رسآن‌های است.

به بیان بهتر سویه‌های اقتصادی فعالیت‌های فرهنگی است خوشبختانه یا متاسفانه به دلیل گسترده بودن حوزه فرهنگ، در شهر مشهد می‌توان هم به اقتصاد فرهنگی به عنوان یک الگوی کلان و هم به اقتصاد فرهنگ در سطح خرد بپردازیم. ولی با توجه به دغدغه‌های مردم و مشکلات اقتصادی موجود در جامعه، بهتر است بیشتر از اقتصاد فرهنگ در سطح خرد سخن به میان آوریم.

بسیاری معتقدند وقتی از اقتصاد فرهنگ در شهر مشهد صحبت می کنیم، باید بیشتر به فضای زیارتی و اقتصاد زیارت میل پیدا بکنیم. یعنی از سایر شئون فرهنگ همچون سینما، تئاتر و موسیقی ومانند آن صرف نظر کنیم.

فارس: اما به نظر می ‌رسد این تقسیم‌بندی نتواند به نیازهای اقتصادی فرهنگی شهر مشهد پاسخ‌گو باشد.

به نظر من در یک نگاه از بالا درباره اقتصاد شهر مشهد باید به سمت خدمات و خدمات به سمت انواع گردشگری سوق داده شود. از این جهت مشهد پیشرفت‌های زیادی کرده و تقویت شده است. برای مثال؛ در گردشگری غذا مشهد و شهرهای اطراف پیشرفت پیدا کرده است. می‌توان گردشگری ورزشی را هم جزو این دسته به حساب آورد؛ مثلا ما پارک‌های آبی را داریم که مسافران زیادی را برای تفریح به مشهد جذب می‌کند. اما متاسفانه در حوزه گردشگری فرهنگی نتوانسته‌ایم آن‌چنان که باید و شاید موفق باشیم این در حالی است که علاوه بر مضجع شریف علی بن موسی الرضا(ع) که مهم‌ترین ظرفیت گردشگری فرهنگی در شهر است ما ظرفیت‌های فراوانی در شهر داریم از گردشگری ادبی که نماد آن توس و فردوسی است تا هنرمندان با استعدادی که گوشه‌ای از موفقیت آن‌ها را می‌توان در  جشنواره‌های گوناگون مشاهده کرد.

امروزه به دلیل مشکلات اقتصادی نمی توان از فرهنگ بدون توجه به اقتصاد صحبت کرد. چون از دید مردم فرهنگ و مقولات فرهنگی یک کالای لوکس است. از دید مردم فرهنگ باید به اقتصاد کمک بکند نه اقتصاد به فرهنگ. همین مناقشه‌ای که اخیراً در شبکه های اجتماعی بر سر موضوع بودجه موسسات فرهنگی که انصافا نسبت به بودجه کل کشور رقم بسیار ناچیزی است، رخ داد نشان می‌دهد که مردم امروز بیش از هر زمان دیگر دغدغه اقتصادی و معیشتی دارند. لذا باید به دنبال ظرفیت‌های فرهنگی بگردیم که قابلیت اقتصادی شدن دارند.

بر این اساس عمده مسئله، ظرفیت‌های اقتصادی مقولات فرهنگی است. به نظر من حفظ میراث فرهنگی در شرایط کنونی، وقتی دغدغه مردم خواهد شد که نتایج اقتصادی و درآمدزایی آن را به طور ملموس مشاهده کنند. ولی متاسفانه دغدغه اداره میراث فرهنگی درآمد زایی نیست.

البته درباره شهر مشهد هم توجه به این نکته ضروری است که ما بیشتر از اینکه میراث فرهنگی ملموس داشته باشیم، میراث فرهنگی نا ملموس داریم. بیشتر هویت اماکن مذهبی شهر مشهد، از آدم‌ها و مراسمات نشات می‌گیرد. باید به این موضوع هم به عنوان یک فرصت اقتصادی و هم به عنوان یک فرصت فرهنگی نگاه کرد. اگر اداره میراث فرهنگی می‌توانست از مسجد حوض معجردار، کسب در آمد بکند، قطعا ما شاهد تخریب این مسجد نبودیم.

به نظر من قوانین میراث فرهنگی به شدت مشکل دارد و با این وضعیت سخت نمی‌شود کار کرد. برای جابه‌جا کردن یک آجر باید از چندین نفر امضا گرفت. این سیستم فشل اداری روند اجرای کارها را با مشکل روبه‌رو کرده‌است. قوانین سخت میراث فرهنگی سرمایه‌گذار را مجبور به ترک میدان میکند! و باعث م‌یشود که سرمایه‌گذار، در بخش میراث فرهنگی سرمایه‌گذاری نکند.

به دلیل وجود همین مشکلات ساختاری است که نهاد مرتبط به جای بهره برداری اقتصادی به سمت تخریب اماکن قدیمی می‌رود. برای مثال، مسجد حوض معجر دار. اگر شهرداری می‌توانست از این مسجد، استفاده اقتصادی بکند، قطعا خرابش نمیکرد. مشهد ظرفیت های فرهنگی بسیار زیادی دارد. تبدیل کردن پروژه های فرهنگی به کالای اقتصادی یکی از مهم‌ترین اولویتها برای حفظ فرهنگ و میراث شهر است.

فارس: پس در حوزه اقتصاد فرهنگ، بیشتر مسائل فرهنگی مطرح است تا مسائل اقتصادی؟

بله دقیقا به این معنی که اگر ما دغدغه فرهنگی داریم باید به اقتصاد فرهنگ توجه کنیم یا به بیان بهتر باید از عینک اقتصادی به مقولات فرهنگی نگاه کنیم، اندیشمندان علوم اجتماعی در دوران مدرن برای استفاده تمامی مقولات از واژه مصرف استفاده می‌کنند من هم از این واژه استفاده می‌کنم و معتقدم در حقیقت مردم در برخورد با تمامی پدیده‌ها در دوران مردم از عقلانیت اقتصادی به معنی هزینه-فایده استفاده می‌کنند اگر فایده یک مقوله به هزینه آن نچربد قطعا آن را پس خواهند زد .

بر این اساس برای حفظ و نگهداری ارزش‌های فرهنگی لاجرم باید با عینک اقتصادی به آن‌ها نگاه کنیم و هزینه ها و فایده آن ها را برای مصرف کنندگان نهایی که همان عموم مردم هستند بسنجیم. البته این هزینه و فایده اعم از هزینه یا فایده مادی و معنوی است.

عرض بنده این است در سیاستگذاری برای حفظ و ارتقاء ارزش‌های فرهنگی باید با عینک هزینه و فایده و از چشم مردم به این مقولات نگاه شود به نظر وقتی یک مقوله در ذهن مردم هزینه آن بر فایده آن پیشی گیرد قطعا منجر به ترد آن توسط مردم خواهد شد

فارغ از دعواهای سیاسی به نظر من تخریب مسجد حوض معجردار نمادی از شکست ما در حوزه سیاستگذاری فرهنگی است. ببیندید قوانین سفت و سخت میراث فرهنگی برای حفظ مجموعه‌های ثبت شده هزینه استفاده از آن را بیش از منافع آن می‌کند و ثمره آن تخریب کامل مسجد است.

 متاسفانه انعطاف‌ناپذیری ما در بسیاری از مقولات فرهنگی منجر به حذف کامل آن‌ها توسط مردم یا توسط مسئولان که خود نیز از دل مردم هستند، خواهد شد.

فارس: فرض کنیم به این نگاه‌ها دست یافتیم، پس از آن چه اتفاقی می‌افتد؟

دکتر بحرینی، نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در جایی گفته بودند که باید به اقتصاد شهر مشهد کمک شود چون رسالت مشهد در جغرافیای جمهوری اسلامی تحول‌آفرینی است چون حدودا سالانه20 میلیون زائر به این شهر سفر می‌کنند و اگر ما درست کار کنیم حال این 20 میلیون نفر خوب می‌شود و قطعا شاهد تغییر در کشور خواهیم بود.

اما از منظر حاکمیتی ما در مشهد باید زیرساخت‌های لازم را برای این تغییر فرهنگی آماده کنیم و باید با سیاستگذاری مناسب بستر رشد و گسترش سرمایه‌گذاری فرهنگی برای ایجاد تحول و کمک به ارتقای فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی را در مشهد بوجود آوریم.

فارس: با این تفاسیر پس مسئولان باید بسترهای لازم را فراهم سازند؟

البته مسئولان فقط باید بستر سازی کنند چرا که این مهم‌ترین کمکی  است که مسئولان و مدیران می توانند انجام دهند؛ در حقیقت آماده سازی بستر سرمایه‌گذاری فرهنگی به وسیله نهادهای حاکمیتی، بسیار با اهمیت تر از سرمایه‌گذاری مستقیم خوداین نهادها در این امور است.

اجازه بدهید در این باره مثالی بزنیم در شهر مشهد مدرن‌ترین ورزشگاه فوتبال در خاورمیانه توسط آستان قدس ساخته شده، اما در شهر تبریز تنها اتفاق مهم این است که امام جمعه شهر به تماشای مسابقه فوتبال می‌رود. به نظر شما احتمالاً کدام شهر در ورزش فوتبال موفق‌تر بوده اند؟ اگر به جدول لیگ برتر نیم نگاهی بی اندازید بدون شک متوجه خواهید شد.

به نظر من مسئولان شهر مشهد همچون پدر و مادری هستند که تمامی وقتشان را بیرون از خانه صرف فعالیت‌های سیاسی می‌کنند و بعد سعی می‌کنند با پول کم توجهی و کم‌کاری خودشان در تربیت فرزاندان را جبران کنند.

مثلاً تلاشهایی که در این زمینه رخ داده است مثل نمایشگاه مشهد دوست داشتنی اگرچه. مشهد دوست داشتنی پروژه ای اقتصادی بود ولی به جایی اینکه مردم را بیاورد پای کار و تنها بستر را آماده بکنند، خودشان آمدند و مدیریت امور را در دست گرفتند. البته گویا این مشکل در اواخر کار برطرف شد، ولی دقیقا زمانی که این نمایشگاه داشت رسالت خودش را پیاده میکرد، جلویش گرفته شد.

فارس: کدام یک از نهاد های موجود در شهر در حوزه فرهنگی تاثیرگذارتر است؟

به نظر من اگر به سابقه تاریخی این موضوع توجه کنیم در شهر مشهد در مقوله فرهنگی بیشترین تاثیر را آستان قدس رضوی دارد. چه از جهت امکاناتی که در اختیار دارد و چه از نظر رسالتی که بر عهده دارد.

 به نظر من آستان قدس رضوی مهم‌ترین ارگان در حوزه اقتصاد فرهنگ است که البته انصافا تلاش‌های درخوری در این زمینه انجام داده است. البته متاسفانه بیشتر ورود مستقیم به این حوزه‌ها بوده در حالی که بهتر است همانگونه که عرض کردم زیرساخت‌ها را آماده کند، به طور مثال آستان قدس زمین های بسیاری دارد. می‌تواند در آن زمین‌ها نمایشگاهی را برپا کرده و فضایی را برای فروش صنایع دستی مردم،  فراهم کند تا  مردمی که صنایع دستی می‌سازند، بیایند در آنجا، آثار تولیدی خود را بفروشند.

مثال دیگری می‌زنم؛ کارخانه نخریسی که البته برای آن پروژه ای هم تعریف شده  اما ای کاش به جای ورود مستقیم فقط فضا را تجهیز کنند برای حضور و برگزاری مراسم مردمی چرا که در این صورت است که می‌توان از یک رویداد فرهنگی در آن مکان سخن گفت. می‌توان رویدادهای متقاوتی تعریف کرد. مثلا می‌شود در ایام محرم . یا ایام نوروز در آن مجموعه، مراسمات خاصی را اجرا کرد تا بشود فرهنگ خاص آن منطقه را زنده کرد. هرچند باید پذیرفت که زائری که به آن منطقه می آید با زائری که به خیابان شیرازی میرود، تفاوت‌هایی در سلیقه دارند.

اما مهم‌ترین عنصر در این مسیر توجیه کردن نخبگان دانشگاهی و حوزوی است. باید این قشر توجیه بشوند تا اقتصاد فرهنگ و گردشگری فرهنگی  رونق بگیرد. حتی به نظر من باید در کنار این نخبگان، به طور مشخص حجت الاسلام رئیسی و آیت الله علم الهدی پای کار بیایند و اعلام موضع کنند.

اعلام موضع کسانی که معرف فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی شهر هستند، خیلی با اعلام موضع شهردار  یا اعضای شورای شهری که هرچند وقت یکبار تغییر می‌کنند، تفاوت دارد. اگر سرمایه‌گذار بفهمد که مسئولان کلیدی مانند امام جمعه، تولیت آستان قدس رضوی، در خصوص موضوع‌های فرهنگی و سرمایه‌گذاری فرهنگی  پای کار آمده اند، خب معلوم است که سرمایه‌گذاری می‌کند.

ببینید خیلی ساده است مهم‌ترین دغدغه سرمایه‌گذار ثبات است و اگر احساس کند سرمایه‌گذاری در حوزه های فرهنگی امنیت دارد قطعا به این سمت سوق پیدا خواهد کرد اما وقتی یک سرمایه‌گذار در حوزه فرهنگی باید به هزار ارگان پاسخ دهد و در نهایت امکان دارد با یک اشتباه سهوی کل پروژه تعطیل شود قطعا به سمت سرمایه‌گذاری در سایر حوزه ها مثل رستوران‌داری خواهد رفت.

 اگر امروز مشهد در نشریات غربی به شهر غذا و پارک‌های آبی معرفی می‌شود بخشی از تقصیر آن متوجه متولیان فرهنگی و ارزشی است که با سخت‌گیری بیش از اندازه سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی را به سمت فعالیت‌هایی که حداکثر باید به اداره بهداشت پاسخگو باشند، هدایت می‌کنند

در حقیقت مادامی که در شهر گفتمان غالبی مبنی بر حمایت از سرمایه‌گذاری فرهنگی شکل نگیرد و استاندار، امام جمعه، تولیت آستان قدس رضوی، شهرداری و شورای شهر هر بار بر اساس رویکردهای سیاسی و متناسب با نیاز های خود اعلام موضع بکند و تنها به فکر رفع امورات روزمره باشند، شک نکنید که فعالی‌ های فرهنگی عمق پیدا نمی‌کند و همواره باید این کم‌کاری را با صرف بودجه‌های هنگفت جبران کنیم.

 مثلا درخواست بودجه زیارت یا ورود مستقیم آستان قدس به بازار سوغات فرهنگی واقع امر اگر گفتمان غالب شکل بگیرد نیازی نیست آستان قدس به طور مستقیم در این امور ورود پیدا کند بلکه تنها با فراهم کردن بستر مناسب قطعا دیگران خواهند امد و در این حوزه سرمایه‌گذاری خواهند کرد.

در کنار همه این حرف ها؛ باید به میراث نا ملموس شهر که در حال اضمحلال است توجه ویژه‌ای بکنیم. برای این کار باید به سراغ مسئولان رده اول شهر برویم. باید علاقه و حمایت مسئولان رده اول در حوزه سرمایه‌گذاری فرهنگی را رسانه ای بکنیم. کم کم این اعلام موضع ها و دیگر فعالیت ها ریشه می دواند و باعث رشد اقتصاد فرهنگ میشود. ولی نباید دخالت با اعلام موضع را اشتباه بگیریم. بسیاری از اوقات در حوزه امور فرهنگی حمایت با دخالت اشتباه می‌شود، این اعلام موضع یعنی بستر سازی کنیم و در هر شرایطی به سرمایه‌گذار اطمینان دهیم که از او حمایت خواهد شد.

فارس: ممکن است در خصوص گردشگری فرهنگی بیشتر توضیح بدهید.

در پژوهشگاه‌ها پروژه‌هایی با عنوان گردشگری فرهنگی مطرح شده که به بسته‌های فرهنگی و گردشگری فرهنگی می‌پردازد. برای مثال، گردشگری میراثی، مسیرهای موضوعی فرهنگی گردشگری آداب و سنن ، تورهای فرهنگی گردشگری رویدادها و جشنواره های فرهنگی و مانند آن جزو این تقسیم‌بندی‌ها هستند.

به نظر من در کنار این دسته‌بندی‌ها که به صورت کارشناسی و با رویکرد اقتصادی اتفاق می‌افتد باید رسانه ها هم ورود کرده و آن بخش از مسئولان را که دغدغه فرهنگی و ارزشی دارند، توجیه کنند که نیاز است برای حفظ ارزش‌های فرهنگی به اقتصاد فرهنگ توجه کرد.

 بالاخص باید لیستی از میراث ناملموس و ارزش‌های سنتی و مذهبی که در حال اضمحلال است تهیه و برای احیای آن برنامه اقتصادی تدوین کرد. رسانه می‌تواند مهم‌ترین نقش در ایجاد گفتمان اقتصاد فرهنگ و حمایت از سرمایه‌گذاران فرهنگی ایجاد کند.

==================

گفت‌وگو از: پیمان حلیمی

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: