حامد قدوسی
در کانال تلگرامی خود نوشت :
بحث مدلسازی، درک رفتار، طراحی استراتژی و مقرراتگذاری بهینه بازارهای دوسویه (Two-Sided Markets) یکی از مباحث داغ و رو به رشد در حوزههایی مثل سازماندهی صنعتی و اقتصاد خرد است. مثالهایی از این بازارها در اطرافمان فراوان است: اوبر، تپسی، کافه بازار، کیندل، ایتسی، Airbnb و دهها سایت اینترنتی مشابه و حتی کسب و کارهای غیر اینترنتی و فیزیکی مثل مراکز خرید (Shopping Malls)، شهربازیها، رستورانهای سنتی همراه با موسیقی زنده و امثال آن.
ویژگی بازار دوسویه چیست؟ بدون این که وارد مباحث فنیتر (مثل برونداد شبکهای) شویم به زبان ساده بازار دوسویه (در مقابل بازار یکسویه) این است که نفع فروشنده در فراهم آورن مجموعهای هر چه بزرگتر از فروشندگان و خریداران و نفع بردن از میزان تراکنشهای بین آنها است. یک شرکت سنتی هتلداری (بازار یکسویه) مجموعهای از ساختمانها را خریداری یا اجاره میکند و بعد خودش مسوولیت قیمتگذاری و فروش خدمات آنها به مشتریان را بر عهده دارد. در مقابل، یک بازار دوسویه در صنعت هتلداری (مثل سایت Airbnb) سعی میکند که عده بیشتری را به عنوان اجاره دهنده منزل در یک طرف و مشتری منزل اجارهای در سمت دیگر گرد آورد و از عملیات بین آنها سود کند. البته مرز دو نوع بازار خیلی قطعی و شفاف نیست و بسیاری از کسب و کارها یک جایی بین این دو مدل هستند.
احتمالا حدس میزنید که بازار دوسویه با مساله مرغ و تخممرغ مواجه است: افراد در سایت اینترنتی اجاره خانه ثبتنام نمیکند مگر اینکه آن طرف سایت به اندازه کافی خانه اجاریای موجود باشد و از طرف دیگر اجارهدهندگان انگیزه زیادی برای آمادهسازی و عرضه منزل خود برای اجاره کوتاه مدت ندارند مگر اینکه به اندازه مشتری بالقوه در سایت ثبتنام کرده باشند. هر قدر که تجمع در یک طرف بازار دو طرفه بیشتر شود انگیزه طرف دیگر برای پیوستن بیشتر میشود. اینجا است که مساله قیمتگذاری و مدیریت درآمد بازار دوسویه از بازار یک طرفه جدا شده و تبدیل به موضوعات جالبی میشود: پلتفورمهای بازار دوسویه ممکن است از سودآوری از یک طرف بازار صرف نظر کند و حتی به آن طرف سوبسید بدهد تا اندازه یک طرف بازار بزرگ شود و در عوض از طرف دیگر بازار سود خوب کسب کند.
دنیای اینترنت و غیر اینترنت پر از مثالهایی از این نوع استراتژیها است: روزنامهها قیمت فروش روی کیوسک را کمتر از قیمت تمام شده کاغذ و چاپ تعیین میکنند (چه برسد به این که بخواهند سود کنند) تا تیراژ خود را حداکثر کنند و در عوض به خاطر بالا رفتن تیراژ از آگهیها درآمد خود را به دست بیاورند. شرکت تاکسیرانی اینترنتی ممکن است دستی پول اضافهای به رانندگان بدهد تا به شبکه بپیوندند. فروشندگان سختافزار بازی ممکن است سختافزار خود را با قیمت اندک و زیر قیمت تمامشده به مصرفکننده بفروشند ولی در عوض از توسعهدهندگان نرمافزارها رویالتی دریافت کنند (یا برعکس). مدیریت شهربازی ممکن است غرفههای خود را به قیمت خیلی نازل به صاحبان دستگاههای جذاب اجاره بدهد و در عوض از حجم بالاتر ترافیک بازدیدکنندگان سود ببرد و الخ. در قسمت بعدی این مطلب «دانشگاه به عنوان بازار دوسویه» را به عنوان یک مثال بیشتر تحلیل خواهیم کرد.
به خاطر این رفتار غیرشهودی بازارهای دوسویه، مقرراتگذاران، طرفداران حقوق مصرفکننده و نهادهای ضدانحصار گاهی گیج میشوند و رفتار قیمتگذاری بازار دوسویه را با بازار یکسویه خلط میکنند. در بازار یک سویه سنتی فروش کالا یا خدمات زیرقیمت تمام شده میتواند مصداق دامپینگ تلقی شده و با برخورد نهاد ضدانحصار و شوراهای رقابت مواجهه شوند. در بازار دوسویه میتوان نشان داد که ارائه خدمات زیرقیمت به یک طرف بازار ممکن است منافع اجتماعی را بیشینه کرده و اتفاقا به نفع جامعه باشد، چون این استراتژی چگالی یک طرف بازار را بالا برده و مطلوبیت طرف دیگر بازار را افزایش میدهد. این بحث را ادامه خواهیم داد.
@hamedghoddusi