اگرچه هنوز واکنشها نسبت به معرفی دکتر کرباسیان خیلی شکل نگرفته ولی می توان حدس زد که این گزینه به دلیل اینکه ایشان تحصیلات رسمی در اقتصاد ندارند مورد نقد قرار گیرد. من اگرچه شناخت عمیق و طولانی نسبت به ایشان ندارم ولی حس خوبی نسبت به پیشنهاد وزارت به ایشان دارم که دلایلم را به شرح زیر بیان می کنم:
وزارت اقتصاد اگرچه اسمش وزارت اقتصاد است اما بیشتر وزارت مدیریت سازمانهای اقتصادی است و نقش سازمان برنامه و بودجه و همچنین بانک مرکزی در مدیریت اقتصاد و سیاستهای اقتصادی به مراتب جدیتر از وزارت اقتصاد است. در واقع اگر بر حسب ضرورت تخصص اقتصاد بخواهیم رتبه بندی کنیم بانک مرکزی در اولویت اول، برنامه و بودجه در اولویت دوم و وزارت اقتصاد در اولویت سوم قرار می گیرد. وزارت اقتصاد بیشتر باید سازمان امور مالیاتی، بیمه مرکزی، بورس، گمرک، سرمایه گذاری خارجی ایران و جذب سرمایه گذاری خارجی در ایران و خزانه را مدیریت کند. اگرچه سیاست مالی به معنای تغییر مالیات به این وزارتخانه مربوط می شود اما سیاست مالی به معنی بودجه دولت عملا در سازمان برنامه تدوین و اجرا می گردد. اعتقاد دارم که بر این سازمانها افراد متخصص باید حاکم شوند ولی مدیریت این حجم نهادهای مختلف می تواند تحت شرایطی به فردی که اقتصاد نخوانده نیز واگذار شود گرچه اگر فردی اقتصاد خوانده باشد به مراتب بهتر است ولی آقای کرباسیان چند امتیاز بزرگ دارند که به نظرم این ضعف را می تواند تا حدودی جبران کند.
نباید فراموش کنیم که آقای کرباسیان سالها معاون وزرات اقتصاد و وزارت بازرگانی بوده و نه تنها از حکمرانی در نظام جمهوری اسلامی به خوبی مطلع است بلکه داخل وزارت خانه را به خوبی می شناسد و زمان کمی لازم دارد تا بر اوضاع وزارت خانه مسلط شود. از این جهت به مراتب نسبت به آقای طیب نیا و دیگرانی که از بیرون به این وزارت خانه رفتند برتری دارد.
ویژگی دوم که از دید من با توجه به این وضعیت فشل کابینه بسیار مهم و امیدوار کننده است این است که ایشان در عمل نشان داده اند که هم اهل تحول هستند و تحول را با واگذار کردن امور به جوانان دنبال می کنند. من یک نوبت بازدید از گمرک رفتم. همانطور که همه می دانید گمرک از جمله مراکزی بوده که فساد شدید بود و عقب ماندگی در آن بیداد می کرد. ایشان تیمی از افراد بسیار جوان در دانشگاه تهران را مجال دادند و آنها اقدامات بسیار خوبی در عرصه گمرک صورت دادند و گمرک اگرچه هنوز به مرحله کاملا مطلوب نرسیده ولی انصافا تحول فوق العاده ای یافته است. این تحول در شرایطی رخ داد که بقیه سازمانهای اداری کشور به بهانه تحریم تغییر و تحول را بایگانی کردند و راضی به وضع موجود شدند. آقای کرباسیان به خوبی فهمید که موفقیت خود در گرو حمایت و مجال دادن به جوانان خلاقی است که مدیران فعلی جمهوری اسلامی مجالی به آنها نمی دهند. اگر این روحیه در سطح وزارت نیز حفظ شود امید خواهیم داشت که از سرمایه های عظیم علمی که در سالهای گذشته جمع شده در وزارت اقتصاد استفاده شود و این وزارتخانه الگویی از تحول را دنبال کند. از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که من نسبت به تحول در دیگر وزارتخانه ها امیدی ندارم و امیدوارم این تنها بارقه امید خاموش نشود.
آقای کرباسیان یک ویژگی دیگر دارند که اساسا در مدیران جمهوری اسلامی بسیار بسیار نادر است و آن اینکه اهل کتاب خواندن هستند. نه تنها کتاب می خوانند بله در مقاطعی که برکنار بودند بیش از 8 کتاب در حوزه جهانی شدن ترجمه کرده اند. این برای من به عنوان فردی از بیرون علامت مهمی است. آیا شما مدیری دیده اید که در حوزه کاری خود کتاب فارسی بخواند؟ انگلیسی پیش کش! برای من این سیگنال اهمیت زیادی دارد و امیدبخش است.
البته به تجربه آموختم که از یک حدی بیشتر روی مدیران و سیاستمداران نباید شرط بست و اگر ایشان رای آورد باید قضاوت کامل خود را به عملکرد ایشان منوط ساخت. با همین سیگنالهای اولیه در مقایسه با دیگر افراد تیم اقتصادی و همچنین دیگر اعضای کابینه به گمانم معرفی آقای کرباسیان برای وزارت اقتصاد قابل دفاع است. ان شالله حداقل این امیدمان ناامید نشود.