حسین راهداری
کثرت در متولیان «تصمیمسازی» امری پسندیده و مورد تاکید است از آن جهت که در دنیای پیچیده امروز، حل مسائل و تصمیمگیری نیازمند نگاه از زوایای مختلف است. اما کثرت در متولیان «تصمیمگیری» موجب اتلاف وقت و منابع و فقدان مسوولیتپذیری میشود. متاسفانه به نظر میرسد که ایران در بسیاری از مسائل خود دچار آفت کثرت در متولیان تصمیمگیری است.
قراردادهای جدید نفتی یکی از نمونههای بارز این مشکل و بلاتکلیفی بر سر یک موضوع ملی است.
از ابتدای شروع مذاکرات پیرامون مساله هستهای، تلاش وزیر محترم نفت جذب سرمایهگذاری خارجی بوده است. جذب سرمایه خارجی در حوزه نفت از دو جهت حائز اهمیت است. اول اینکه صنعت نفت و گاز ایران جذابیت ویژهای از منظر سودآوری و اقتصادی بودن پروژه برای سرمایهگذاران خارجی دارد که البته بخشی مهمی از این جذابیت موهبت و نعمت خدادادی است. به همین دلیل این بخش راحتتر از بخشهای دیگر، به تنهایی میتواند سرمایه چند ده میلیارد دلاری جذب کشور کند. البته این به شرطی است که سوءمدیریت و سوءتدبیر داخلی این فرصت طلایی را در این برهه زمانی مهم، برای ایران از بین نبرد. دوم اینکه بهدلیل عدم سرمایهگذاری مناسب و بهکارگیری تکنولوژیهای به روز در سالها و دهههای گذشته، وضعیت برداشت از میدانها، بهخصوص میدانهای مشترک و میدانهای با عمر بالا مناسب نیست و ایران نیازمند سرمایه و تکنولوژی روز دنیا برای بهبود وضعیت تولید نفت خود در مقایسه با رقبا است.
اما بعد از حدود دو سال از شروع بحث قراردادهای جدید نفتی که میتواند موفقیت دیگری برای برجام باشد و بازگشت از این توافق را برای طرفهای مقابل ایران پرهزینه کند، هنوز مشاهده میشود که مخالفان، فراتر از انتقاد و اظهار نظر، به هر دستاویزی متوسل میشوند که حرف خود را به کرسی نشانده تا این قراردادها به سرانجام نرسند. اجازه دهید کاملا خوشبین باشیم و انتقادات را نه از سر سیاسی کاری و ناکام گذاشتن برجام، بلکه از سر دلسوزی برای منافع ملی بدانیم. در این صورت سوال اساسی این است که با توجه به تغییرات اعمال شده در متن پیش نویس قراردادها، تصویب در هیات محترم دولت و تامین نظر اکثریت نمایندگان محترم مجلس، تداوم انتقاد از قراردادهای جدید نفتی چه تبعات منفی برای منافع ملی میتواند داشته باشد؟ به نظر نگارنده موارد ذیل قابل اشاره هستند:
1- در حالی که ما در داخل بر سر این قراردادها به توافق نرسیده ایم و زمان را از دست میدهیم، دنیا و بهخصوص رقبای منطقهای ما بیکار ننشستهاند. برداشت کشورهای نه چندان دوست ایران از میدانهای مشترک، بخشی از زیان اتلاف وقت ما است. در حقیقت تحولات جدیدی در بازار نفت در حال رخ دادن است. سفر اخیر شاهزاده سعودی برای جلب نظر چینیها و ژاپنیها برای خرید بخشی از سهام آرامکو در راستای تامین امنیت تقاضا برای بازار نفت عربستان است. این در حالی است که در ایران هنوز مخالفت با سرمایهگذاران خارجی و شرکتهای نفتی بینالمللی با ادبیات زمان ملی شدن نفت مطرح میشود. درس مهم این روزهای بازار نفت این است که اگر ایران تغییر نکند و انعطاف لازم را نداشته باشد، از گردونه بازارهای جهانی حذف خواهد شد و دنیا منتظر ایران نخواهد ماند. ایران حتی شاید نیاز داشته باشد که برخلاف زمان ملی کردن صنعت نفت، دوباره خارجیها را در شرکت ملی نفت سهیم کند تا بتواند جایگاه خود را در این صنعت حفظ یا آن را به جایگاهی بالاتر ارتقا دهد. هدف افزایش منافع ملی ایران است و این اقدامات و سیاستها، ابزار هستند. لازم به یادآوری است که ایران در میدان رام (Rhum) انگلستان در دریای شمال و نیز در میدان شاهدنیز جمهوری آذربایجان طی قراردادهای مشارکت در تولید (Product Sharing) دارای سهم است. آیا وجود این قراردادها نشانه وطن فروشی حاکمان انگلیس و جمهوری آذربایجان یا غارت اموال ملی این کشورها توسط ایران است؟ مهم ماهیت قرارداد نیست. مهم نحوه نگارش و مفاد قرارداد در جهت افزایش منافع ملی است.
2- از بدیهیات است که سرمایهگذاری خارجی کشورها در مرزهای یکدیگر، منافع ملی آنها را در دنیای پرتنش امروز راحتتر محافظت میکند و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. نمونه سهم ایران در همین میدان رام (Rhum) در انگلستان جالب است. در سال 2010 که تحریمهای ظالمانه علیه ایران شدت گرفت، بهدلیل تحریمها فعالیت ایران در میدان رام متوقف شد. اما با توجه به وابستگی انگلستان به گاز این میدان و نیز منافع شرکت BP که شریک ایران در برداشت از این میدان است، مذاکرات وسیعی صورت گرفت تا فعالیت ایران در این میدان از تحریمها مستثنی شود و در نهایت مقرر شد که میدان فعالیت کند و سهم ایران در حسابی تا پایان تحریمها نگهداری شود. بحثهای درونی در انگلیس و اتحادیه اروپا بر سر این مساله نشان داد که اگر پایگاه ایران در اقتصاد این کشورها بیشتر بود یا این کشورها منافع اقتصادی بیشتری در ارتباط با ایران داشتند، چنین تحریمهای بیسابقه و ظالمانهای علیه ایران به راحتی قابل اعمال نبود. مخالفتهای احساسی با سرمایهگذاری خارجی، چیزی جز انزوا برای ایران به ارمغان نمیآورد و انزوا سبب میشود که ایران هدف راحتتری برای تحریمهای بعدی باشد.
3- چند صدایی در مقوله قراردادهای نفتی مسلما مذاکرهکنندگان با شرکتهای خارجی را در موضع ضعف قرار خواهد داد و آنها را مجبور خواهد کرد که برای جلب رضایت طرفهای مختلف، نرمش بیشتری نشان دهند. هیچ چیز برای یک مذاکرهکننده بدتر از موضع ضعیف در تصمیمگیری نیست.
4- اینکه گروهی اقلیت فکر کنند که نظر آنها درست مطلق است و با هر وسیلهای دیگران را مجبور به پیروی از آن کنند، نتیجهای جز بی اثر کردن دموکراسی و اتلاف منافع ملی ایران نخواهد داشت. متاسفانه در سالهای گذشته قراردادهایی به همین طریق و با به کرسی نشاندن نظرات شخصی و به بهانههای مختلف از جمله مبارزه با فساد ملغی یا معطل شدند؛ درحالیکه مبارزه با فساد با انعقاد و پیشبرد این قراردادها منافات نداشت. گذشت زمان نیز نشان داد که در این پروندهها آنچه در نهایت قربانی شد منافع ملی ایران بود.
متاسفانه سیاست زدگی در کنار عدم توجه به منافع ملی در حوزه مسائل بینالمللی در ایران، نگاه تخصصی را به حاشیه رانده و صدمات جبرانناپذیری را به منافع ملی ایران طی سالها و دهههای اخیر وارد کرده است. امید که این روند باطل، روزی پایان یابد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3853