ابراهیم رزاقی، استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بانک اسلامی باید درخدمت تولیدکنندگان باشد، گفت: بزرگترین مانع بانکداری اسلامی مدیرانی هستند که سپرده های مردم را به جایی هدایت می کنند که تولید نیست.
خبرگزاری مهر - عباس بنشاسته: قانون عملیات بانکداری بدون ربا یک راه موقت برای سیستم بانکی کشور بود که در سال ۶۲ تصویب شد اما به نظر می رسد این روند به نقطه مطلوبی نرسید و به طور کامل تحقق نیافت. به مناسبت روز بانکداری اسلامی گفتگویی با ابراهیم رزاقی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید؛
*دلایل و عوامل عدم تحقق کامل بانکداری اسلامی در کشور ما چیست؟
بعد از جنگ تحمیلی و فوت امام به طور کلی سیاست های تعدیل اقتصادی در کشور پیاده شد که به وسیله صندوق بین المللی پول به حدود ۱۵۰ دنیا تحمیل شده بود. این کشورها اکثرا بدهکار بودند و قبول کردند این برنامه را اجرا کنند. ما بدهکار نبودیم ولی به ما وام دادند. یعنی اگر هر کشوری طرح اقتصادی تعدیل را بر اساس سیاست های سرمایه داری پیاده می کرد، وام می گرفت. خصوصی سازی و آزاد گذاشتن تجارت خارجی، کنترل و تثبیت مزد و حقوق کارگران و... که بدون توجه به نرخ تورم صورت می گرفت، از جمله محورهای این برنامه بود.
سیاست های تعدیل ۱۵ مورد را شامل می شد که کشور ما به طریقی آن را پیاده کرد که بر بانکداری نیز تأثیر گذاشت. لذا همه چیز تحت تاثیر سیاست تعدیل اقتصادی قرار گرفت.
عامل تعیین کننده این سیاست ها بر اساس این فلسفه بود که هر شخصی باید به دنبال حداکثر سود و لذت و ثروت برود و از هر محدودیتی غیر از قانون آزاد است. این فلسفه که در بسیاری از کشورهای صنعتی هم وجود دارد در کل دنیا اشاعه داده شد. لذا هر فرد به دنبال منافع شخصی خود می رود و تنها قانون محدود کننده اوست.
این فلسفه در سطح بالای مدیران ما پذیرفته شد و پس از گذشت اینهمه سال مدیرانی در جمهوری اسلامی پدید آمده اند که بر خلاف حرف امام(ره) که می فرمود مدیران باید و خدمت گذار مردم باشند، مدیرانی با حقوق های نجومی پدید آمدند.
وقتی مسئولین سیاست تعدیل آمریکایی و فلسفه آن را پیاده می کنند، جایی برای بانکداری اسلامی باقی نمی ماند. آنها بر این باور بودند که همه عوامل محدود کننده باید به کنار زده شود و اقتصاد بر اساس صندوق بین المللی پول اداره شود. یعنی چیزی به اسم قانون اساسی و اندیشه های امام و رهبری در اقتصاد مورد توجه قرار نگرفت.
*نقدهایی که در حال حاضر به سیستم بانکداری ما وجود دارد چیست؟
بانک های ما در ظاهر بر اساس عقود اسلامی است ولی در عمل با مبانی سرمایه داری لیبرال و حداکثر سود در حال اداره شدن است. تنها یک لفظ علی الحساب به عقود اضافه شده است و نرخ سود تعیین می شود. ولی این نرخ سود را بر چه اساس تعریف می کنند؟
سودهایی که تعریف می شود برای سپرده گذار کمتر از نرخ تورم است و از وام گیرنده بیشترین سود و کارمزد گرفته می شود و این به نفع بانک تمام می شود که این ربای معکوس است.
وقتی که بانک می خواهد حداکثر سود را برای خود تامین کند به تولید، وام تعلق نمی گیرد چون سود کمی دارد ولی به برخی فعالیت ها مثل واردات و دلالی که سود زیادی دارد وام داده می شود. با این تفکر سرمایه داری، بانک ها سپرده های مردم را به سمت فعالیت های غیر تولیدی هدایت می کنند و سیستم بانکی در شرایطی قرار می گیرد که نه تنها اسلامی نیست بلکه از اقتصاد لیبرالی هم جلو می زند.
سوال این است ما بر اساس چه الگویی باید بانکداری مان را اسلامی کنیم؟ بر اساس چه الگویی باید اقتصاد خود را اداره کنیم؟ قانون اساسی ما اولین سند اقتصاد اسلامی است و بانکداری ما هم در این چارچوب باید تعریف شود. امام(ره) در وصیتنامه خود الگویی اقتصادی ارائه دادند که بر قانون اساسی انطباق دارد. مبانی فلسفی و جهان بینی اقتصاد مقاومتی هم بر همین مبنا است.
در قانون اساسی و اندیشه های امام(ره) آمده است که اقتصاد در جمهوری اسلامی وسیله است نه هدف. هدف پرستش خداست. اگر ملاک ما حداکثر سود باشد، اقتصاد هدف خواهد بود. هدف بانک هم بالاترین سود می شود. در نظر کسی که به دنبال حداکثر سود است انسان اصالت دارد نه خدا.
وقتی هدف بانک حداکثر سود باشد، فعالیت غیرتولیدی را حمایت می کند که در این صورت فقرا و بیکارها بیشتر می شوند. حال سوال این است که چگونه است که دولت با سیاست های لیبرالی این فضا را مدیریت می کند؟ عده ای فرهنگ و فلسفه ای را در بانک ها پیگیری می کنند که اسم آن بانکداری اسلامی است ولی هیچ ارتباطی با اسلام ندارد.
قانون اساسی می گوید بانکداری ما باید دولتی باشد، در این صورت دیگر سود مطرح نیست و ثمر بخشی مطرح است. این امکانات باید به سمت تولید برود ولی وقتی به سمت حداکثر سود می رود، فقر و بیکاری و.. را ناشی می شود.
*در قانون اساسی و مبانی انقلاب اسلامی همواره به موضوع تولید و استقلال اقتصادی توصیه و تاکید شده است، این در حالی است که برنامه عملی برای آن پیگیری نشده است، که بانک ها نیز در این امر سهیم هستند، در این خصوص باید چه روندی تا وضعیت مطلوب طی شود؟
آمریکایی ها امنیت غذایی برای خود به وجود آوردند و سالانه صد میلیارد دلار به کشاورزهای خود کمک می کنند. ما دلار ارزان برای وارادت در نظر می گیریم و کشاورزان ما برشکست و بیکار می شوند. امنیت غذایی ایران مخدوش شده چون دولت ها به دنبال این هستند که همه چیز را وارد کنند.
دولت به وظایف اصلی خود بر اساس قانون اساسی عمل نکرده است. استقلال بسیار اهمیت دارد که در درجه اول استقلال سیاسی مطرح است و در درجه بعدی استقلال اقتصادی.
افرادی در کشور رشد کردند که در اثر رشد مصرف گرایی وارداتی به استقلال اقتصادی ضربه زدند. تفکری که می گوید باید با کدخدا ببندیم به جای اینکه به خدا تکیه کند، به قدرت های جهانی چشم دارد.
امام در وصیتنامه خود می گویند توسعه به معنی خویشتن شناسی، خودکفایی و استقلال در تمام زمینه هاست. نکته دیگر این است که ثروت اگر مشروع هم باشد باید به سمت کارخانه و مزرعه هدایت شود.
این در صورتی است که بانک ها بی اعتنا به مبانی امام و اقتصاد مقاومتی عمل می کنند و تنها به فعالیت های دلالی و احتکاری و واردتی می پردازند. بی اعتنا به این هستند که اصل قضیه، استقلال اقتصادی است و این استقلال هم از تولید به دست می آید.
این مسائل که ذکر شد بر اساس مبانی قانون اساسی و اندیشه های امام(ه) است که باید مبنای بانکداری ما قرار می گرفت. اما با این سیستم بانکی حال حاضر، احتکار و دلالی افزایش پیدا می کند و از آنها مالیات هم گرفته نمی شود.
رهبری قبل از طرح موضوع اقتصاد مقاومتی موضوع تغییر الگوی مصرف را مطرح کردند. ما وقتی کالای خارجی را مصرف می کنیم فرهنگ خارجی را می پذیریم. امام(ره) می فرماید وقتی ما کالایی را تولید نمی کنیم چرا مصرف کنیم؟ اگر مصرف کالایی سودمند و ضروری باشد باید آن را در داخل تولید کنیم.
مصرف در دنیای کنونی که بعد از جنگ دوم کالاها دارای محدودیت بود اما سرمایه داری و ماشین باعث شد که تولید افزایش پیدا کند. لذا تولید انبوه مطرح شد که باید مصرف انبوه به دنبال آن باشد. با تبلیغات و آموزش های دانشگاهی الگوی مصرفی را پدید آوردند.
در این شرایط مردم نیازهای کاذبی پیدا می کنند که به هر طریقی تلاش می کنند که این نیازها را تامین کند. در این شرایط مبانی و ارزش های دینی حذف شده و لذت اصالت دارد. هدف توسعه و تکنولوژی در انتها حذف انسان دیندار است.
رهبری می فرماید که باید بر الگوی مصرف تاکید شود این در حالی است که به مصرف دامن زده می شود و به صراحت بعد از جنگ به اشرافی گری تاکید شد.
*چه روندی باید طی شود که به طور قابل قبولی بانکداری ما اسلامی شود؟
من بر اساس قانون اساسی قضاوت می کنم. بی توجهی مسئولین در این سال ها به این خاطر است که اینها شیفته سرمایه داری لیبرال هستند. حال این امر ممکن است دانسته یا ندانسته باشد.
آلمان و ژاپن بعد از جنگ نابود شدند. آنها منافع ملی را مطرح کردند و در آن چارچوب عمل کردند. در آن شرایط بر اساس حمایت از تولید داخلی عمل شد و بانک ها موظف شدند تنها به تولید کنندگان وام دهند و بر این امر نظارت هم شد.
آدام اسمیت در کتاب خود می گفت تجارت باید آزاد باشد و هر کس متناسب با مزایای طبیعی خود در تجارت وارد شود که این امر موجب می شود دنیا توسعه پیدا کند. انگلستان اولین کشور صنعتی است و این روند را طی کرد و توسعه یافت. اما دیگر کشورها به این فکر افتادند که باید با این روند مقابله کنند.
به این فکر افتادند که اگر نظریه آدام اسمیت را دنبال کنند تا ابد زیر سلطه انگلستان قرار می گیرند. در آن مقطع به این فکر افتادند که با تولیدات انگلیسی رقابت کنند که تحت چارچوب منافع ملی و با محوریت دولت صورت گرفت. در اثر این سیاست که استقامتی و دفاعی بود آلمان صنعتی شد و به تدریج از انگلیس پیشی می گیرد.
می بینیم که این کشورها به صورت عملی این کار را کردند ولی ما که یک جهان بینی اسلامی را تعریف می کنیم، در عمل آنگونه عمل نمی کنیم.
اگر ما در حوزه اقتصاد مثل الگوی مقاومت که ایستادن در برابر ستمگران و حمایت از مستضعفان است عمل کنیم در این حوزه هم پیشرفت خواهیم کرد. انقلاب اسلامی منافع ملی را در چارچوب عدالت جهانی می بیند و یک الگوی جهانی ارائه می کند. تئوری ما و جهان بینی ما بسیار عمیق و انسانی است. اما در عمل طور دیگری عمل می کنیم.
*مشکلات و موانعی که بر سر راه اسلامی شدن بانک ها و به طور کلی اقتصاد ایران وجود دارد چیست؟
ما الان با مدیرانی مواجه هستیم که دچار استحاله شدند و به مبانی اقتصاد مقاومتی اعتقاد نداشته و یا تفسیری لیبرالی را از آن ارائه می دهند.
الان بزرگترین مانع بانکداری اسلامی مدیران هستند. مدیران سپرده های مردم را به جایی هدایت می کنند که تولید نیست. فساد و حقوق های نجومی را نیز باید به این مسئله اضافه کرد. یک سوم وام های قرض الحسنه به کارمندان بانک ها داده می شود.
سوال این است که آیا مسئله تنها بانک های ماست؟ در جمهوری اسلامی مدیرانی به وجود آمده که خود را به جای اینکه خدمت گذار مردم باشند خود را ولی نعمت مردم می دانند. لذا انتخاب مدیران جهادی و اصلاح امور بانکی باید در دستور کار قرار گیرد.
بانک نباید سود پرست باشد. بانک خدمت گذار است و نباید به دنبال سود خود باشد. باید بر اساس و مبنایی وام داده شود و این وام ها به تولید اختصاص یابد. برای اینکه بانک اسلامی عمل کند باید در خدمت تولیدکنندگان باشد.
در سرمایه گذاری باید سپرده گذار در سود و زیان شریک شود در صورتی که الان این اتفاق نمی افتد و تنها با استفاده از کلمه علی الحساب سپرده ها تحت عقود اسلامی قرار می دهند.
باید به فعالیت های پر سود مانند واسطه گری مالیات تعلق بگیرد. بانک باید الگوی توسعه ایران را که خودکفایی و استقلال است در نظر بگیرد اگر این مورد توجه قرار نگیرد وضع اقتصادی ما تفاوتی نخواهد کرد.