كارشناس ارشد اقتصاد در صندوق بين المللي پول و عضو سابق هيات علمي دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران
بهتر است این یادداشت را با خاطره اي از نخستين ماه هاي حضورم در دانشكده و اولين حضورم در گروه اقتصاد نظري شروع كنم. به خوبي به ياد دارم كه تدريس اقتصاد كلان دوره فوق ليسانس را به عهده داشتم و من معلم تازه كار دانشكده، براي نخستين بار كتابي از سارجنت (البته نه چندان جديد)را بهعنوان منبع درس پيشنهاد كرده و شروع به تدريس كرده بودم. در گروه مطرح كردم كه بهتر است اين كتاب را بهعنوان منبع اصلي معرفي كنيم تا دانشجويان بتوانند با تكنيكهاي جديدتر آشنا بشوند و بتوانند در پايان نامهها يا كارهاي آينده خود بيشتر استفاده كنند. يكي از استادان بسيار عزيز و دوست بسيار خوب سالهاي بعدي، با كمي ناراحتي فرمودند، مگر منابع الان چه اشكالي دارند؟ گفتم بههرحال قديمي تر هستند و شايد امروزه چندان كارآيي نداشته باشند. ايشان، اين بار با صداي كمي بلند تر، فرمودند، نخير بسيار هم كارآيي دارند: نگاه كنيد به اكثر كارشناسان اقتصاد كشور و خيلي از استاداني كه در دانشكدههاي كشور در حال تدريس هستند، اينها همين كتابها و منابع را خواندهاند و بسيار هم موفق هستند، مگر چه مشكلي هست؟ و من جوان بي تجربه، پاسخ دادم، دقيقا، نكته همين است و تعجبي ندارد كه اوضاع اقتصادي كشور اين گونه است! دوستان همه خنديدند و اين حدودا 10 سال پيش بود.
امروزه دانشجويان رشته اقتصاد، مخصوصا در دوره هاي تحصيلات تكميلي از بهترين دانشجويان كشورهستند و بسياري از رشتههاي ديگر رو به اقتصاد آوردهاند، منابع درسي نيز بسيار گسترده شدهاند. ولي به نظر من، ما همچنان راه درازي در پيش داريم و دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران، بهعنوان دانشكده مادر، نقش بي بديل و تعيينكنندهاي در اين ميان دارد. بخشي از مشكل، شايد مربوط به تعامل نسبتا محدود استادان و دانشجويان با دانشكدههاي معتبر دنيا، سختي دسترسي به منابع دست اول و دشواريهاي زندگي دانشجويي، مخصوصا در شهر شلوغ و گراني مانند تهران باشد. در عين حال گسترش شگفت انگيز دسترسي به منابع و دوره هاي آنلاين بسياري از دانشگاههاي دنيا، مانند ام آي تي، هاروارد و استنفورد، امكان اطلاع و استفاده از آخرين دستاوردهاي رشته اقتصاد را فراهم كرده است كه البته دانشجويان عزيز بايد همت كنند و از آنها حداكثر استفاده را کنند.
امروزه رقابت بيوقفهاي ميان دانشكده هاي خوب اقتصاد در جريان است. اجزاي اين رقابت را ميتوان در رتبه بندي دانشكدهها ديد، ولي مهمتر از همه، وجود خط مشي و اهداف ميانمدت و بلندمدت براي دانشكده است. بسياري از دانشكدههاي خوب، در راستاي اهدافشان به جذب استادان جوان متناسب با نيازهاي خود اقدام مي كنند، البته در مقابل، از اين استادان انتظار ميرود به پويايي در آموزش و پژوهش كمك كنند. تاليف مقالات، راهنمايي پايان نامهها و مشاركت در فعاليتهاي اداري، مواردي هستند كه قطعا ميتوان بيشتر از نيروهاي جوانتر انتظار داشت. دانشكده خوب، دانشكدهاي است كه بتواند انتظارات را به خوبی آماده کند و به آنها پاسخ دهد، به نظر ميرسد دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران در اين زمينه كاستيهايي دارد. انتظار دانشجويان از دانشگاه تهران بسيار بالاتر از هرجاي ديگري است و استادان خود را بايد بحق آماده برآوردن اين انتظارات کنند. البته شايد بخشي از كاستيها را بتوان به ساختار خشك اداري آموزش عالي كشور و نظام متمركز آموزشي منتسب كرد، ولي انتظار اين است كه دوستان ما در دانشكده همت خود را دوچندان کنند و بخشي از موانع را خود از ميان بردارند. در دنيا، دانشكدههاي موفق تلاش دارند از فارغ التحصيلان خود كمتر در كادرآموزشي و پژوهشي استفاده کنند، تا خون جديد همواره در محيط علمي جاري باشد، شايد بتوان چنين الگويي را در دانشكده نيز داشت تا دانشجويان و استادان با فكرهاي متفاوت روبهرو شوند و رقابت علمي بيشتر شود.
استادان نيز البته وظيفهاي بس سنگين بهعهده دارند. دانشجويان، مخصوصا در دورههاي تحصيلات تكميلي دانشكده، بحق خواهان دسترسي به مطالب درجه اول و درك آخرين پيشرفتهاي رشته اقتصاد هستند. آنها با مشاهده اوضاع و احوال اقتصادي كشور، با دلي پر اميد در پي يافتن پاسخ هايي به سوالات بيشمار خود هستند، مانند اينكه چگونه ميتوان از تكرار دورههاي ركود تورمي در آينده جلوگيري كرد؟ چرا اروپا در مواجهه با بحران بزرگ همچنان نتوانسته است بهخوبي سياستها را به كار بگيرد، ولي آمريكا توانسته رشد را به سرعت به اقتصاد بازگرداند؟ بانكهاي مركزي چگونه در دنيايي كه نرخهاي بهره منفي ديگر كاملا به امري عادي تبديل شدهاند، به اعمال سياست پولي بپردازند؟ نرخ تورم در چه حدودي بايد نگاه داشته شود؟ و سوالات بيشمار ديگر. آنها جواب اين سوالها را از استادان خود طلب ميكنند و اميد دارند كه حداقل در دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران به بخشي از اين سوالات در قالب يك ساختار منسجم پاسخ داده شود، يا حداقل استادان بتوانند آنها را به منابعي برای يافتن پاسخها ارجاع دهند. بايد پذيرفت كه دانشجويان اين روزها از تواناييهاي بسياري بهره ميبردند كه امثال بنده هيچ آشنايي با آنها ندارم، بايد از اين قابليتها نهايت استفاده را برد، تلاش برای نقد، كوشش براي يافتن راهكارها و همكاري با یکديگر جزء جدانشدني كارهاي علمي است و اميد من اين است كه دانشكده بتواند در اين زمينه گامهاي بلندتر و استوارتري بردارد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3776