استاد ایرانی اقتصاد در دانشگاه اموری آتلانتای آمریکا تجربه رکود تورمی آمریکا را بازگو میکند و میگوید بیماری هلندی درمان مشخصی ندارد و دولت باید بر اساس شرایط اقتصادی کشور برای آن به دنبال راهکار باشد. به اعتقاد وی تولید برای جذب منابع نیازمند محرکهای بزرگ است و...
به گزارش فارس، اسفندیار معصومی دکترای اقتصاد سنجی، کارشناسی ارشد آمار و کارشناسی اقتصاد ریاضی و اقتصاد سنجی از مدرسه اقتصاد لندن است.
وی بر این باور است که ایران به جای صادرات نفت باید به غول پتروشیمی جهان تبدیل شود و در این راستا با تأسیس موسسات آموزش عالی، نسلهایی از مهندسان پتروشیمی مبتکر پرورش دهد تا دنیا را در اختراعات و تولیدات پتروشیمی و داروها و مواد صنعتهای مدرن رهبری کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اموری آتلانتای آمریکا، در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس به ارائه راهکارهایی برای درمان بیماری هلندی، نحوه افزایش رشد اقتصادی و... پرداخته که می خوانید.
*بحران اقتصادی سال 2008 آمریکا: ناشی از فوران کسری بودجه های پیاپی
فارس: آقای روحانی رئیس جمهور اخیرا معضل اساسی اقتصاد ایران را رکود تورمی عنوان کردهاند،راه حل عمومی رفع بیماری هلندی (تورم توام با رکود) چیست چه راهکارهایی برای خروج اقتصاد ایران از این مشکل دارید؟
معصومی: نکته بسیار مهمی که درباره رکود تورمی وجود دارد این است که برای از بین بردن آن «سیاست» موفقی یافت نشده است. با توجه به مطالعات موردی سیاستهایی که مستقیما برای رسیدگی به مشکلات دوگانه تورم و رکود (به طور عمده بیکاری) اتخاذ شدهاند، از ابتدا و بدون کمک رویدادهای دیگر موفق نبودهاند. مورد بیماری هلندی آمریکا بسیار آموزنده است؛ پل ولکر، رئیس بانک مرکزی (سیستم فدرال رزرو) بسیار قاطعانه و بیرحمانه تورم و نقدینگی را هدف قرار داد، چرا که تورم مورد بدتری محسوب میشد. در سال 1982 سیاستهای انتخابی او به رکود نگرانکنندهای منجر شد که به خصوص وضعیت بیکاری و اشتغالزایی را دچار مشکل کرد. علاوه بر این دولت آمریکا با کسری بودجه (فرا رفتن میزان نقدینگی از درآمد) بزرگی مواجه شد که تنها مختص به ارتش نبود (نکتهای که اغلب به آن اشارهای نمیشود). این کسری بودجهای که ریگان به وجود آورد و از آن بسیار انتقاد شد، توسط خود او افزایش چشمگیری پیدا کرد. معمولا اعتبار این مسابقه تسلیحاتی، ورشکستگی اتحاد جماهیر شوروی بیان میشود. آنچه کمتر به آن اشاره میشود ورشکستگی خود دولت آمریکا است. تفاوت بین این دو ورشکستگی چه بود؟ اعتبار! آمریکا توانست به مدت چندین سال از رسیدگی به بدهیهای مردم برای جبران کسری بودجه پرهیز کند. برخی عقیده دارند که بحران اقتصادی سال 2008 صرفا فوران کسری بودجه پیاپی دولت و گردش نقدینگی مازاد و غیرسودمند از یک حباب سفته بازی به دیگری بوده است (از بازار سهام به مسکن و دوباره به بازار سهام و ....).
• راههای درمان بیماری هلندی در ایران
• لزوم هدایت نقدینگی به سمت فعالیتهای اقتصادی
• ایجاد تغییر انقلابی به سوی صنایع صادرات محور
راه حل مناسب برای ایران هم احتمالا مانند راه حل هر اقتصاد دیگری است، نقدینگی باید با دقت زیاد به سوی سازنده ترین فعالیتهای اقتصادی هدایت شود. ایران باید تغییری انقلابی به سوی صنایع صادرات محور ایجاد کند. نیروی انسانی مناسب وجود دارد ولی باید ساماندهی و تجهیز شوند. سیاست افزایش فعالیت اقتصادی از طریق توسل به شیوههای نظامی رایج در تاریخ آمریکا، تاثیر مشابهی در ایران نخواهد داشت. ایران به صورت داخلی بسیاری از سختافزارها را تولید نمیکند و هزینههای افزایش یافته نظامی «اثر ضریب فزایندهای» که در آمریکا و یا چین دارند را در ایران نخواهند داشت.
* مهندسی مالی تنها «ابزار اصلی» برای جهش اقتصادی است
همچنین ایران در بازارهای خارجی برای سرمایهگذاریهای خارجی اعتبار کافی ندارد (برای مثال خرید اوراق قرضه ما). چاپ پول تنها ابزار اصلی باقی مانده است ولی ابزار بسیار خطرناکی است. هر اقتصاد بزرگی که از آستانه توسعهیافتن عبور کرده است، با چاپ پول، کمبود اعتبار و بدهیهای خود را جبران کرده است. مهندسی مالی تنها «ابزار اصلی» برای جهش اقتصادی است، به خصوص وقتی اقتصاد یک کشور هنوز مستحکم نشده باشد، ولی همانطور که ما در آمریکا متوجه شدهایم، حتی با چاپ میلیاردها دلار پول در ظرف چند سال نیز نمیتوان مشکل مزمن و طبیعی نرخ بیکاری را از بین برد. سیاستهای کنترل قیمت و درآمد، همیشه در پی دورههای تورم و «کسب درآمد بی دردسر» وجود داشتهاند. این اتفاق همیشه در طول جنگ و بعد از آن همراه با افزایش چشمگیر نقدینگی و حتی در رژیمهای محافظهکار و بازار محورمانند دولت نیکسون روی داده است.
فارس: سایر کشورها برای خروج از تورم توام با رکود چه کرده اند، کدام موفق تر بوده است؟ تزریق نقدینگی برای بهبود وضعیت تولید و بهره گیری از نقدینگی برای کنترل تورم یا سایر روشها؟
معصومی : پیش از این در این خصوص توضیح دادم ولی توضیح دقیقتر اینکه رکود سال 1982 در آمریکا با کسری بودجهای همراه بود که به پدیده جالبی منجر شد،حباب بازار سهام دهه 90 یا «حباب دات-کام» که سیاستگذاری خارجی و بدون برنامه ی قبلی بود، منجر به ذخیره سرمایه بسیار زیادی شد. این اتفاق عواقب زیادی در پی داشت که یکی از آنها افزایش چشمگیر مالیات بر درآمد و در پی آن آسیب جدی به کسری بودجه دولت بود. به همین دلیل در دولت کلینتون کسری بودجه آن زمان به مازاد بودجه آن زمان تبدیل شد. طبق برآوردها بدهیهای ملی انباشته شده تا یک دهه بعدی تسویه میشدند! نفت خیلی ارزانتر هم به ضرر کسی نبود. بسیاری از اقتصاد بازارهای دیگر تجربههای اقتصادی نسبتا مشابه وضعیت آمریکا داشتند.
سیاستگذاریهای پولی و مالی عواقب ناخواسته زیادی را در پی دارد،ولی به عقیده من نقش سیاستگذاریها بسیار اغراقآمیز بیان شده است. پیامدهای اقتصادی نتیجه پیچیده تحولات مختلفی است که شامل اقتصاد، تحولات سیاسی، تغییرات جمعیتی مانند الگوی مصرف، و شوکهای خارجی چه تکنولوژیکال و چه از نوع دیگر است. «جام مقدس» سیاستگذاری اقتصادی، شکست رکود به کمک کاهش چشمگیر نقدینگی است، این کاهش آنقدر با «رشد» و بازدهی سازگار است که در طول زمان منجر به چنان رشد بالایی در تولید ناخالص داخلی میشود که بدهیهای موجود را از بین برده و با عواقب بسیار خطرناک چاپ پول مبارزه میکند.
• ایران برای افزایش بازدهی و دستیابی به بالاترین نرخ تولید ناخالص داخلی راه مخصوص خود را بیابد
• لزوم رسیدگی به توسعه و سازماندهی سرمایه انسانی
ما به خصوص در آمریکا، در جریان یکی از خطرناکترین نمونههای چنین حرکت حسابشدهای هستیم. میزان ترازنامه بانک فدرال، به عبارت دیگر پولهای چاپ شده به بیشترین مقدار خود در تاریخ رسیده است. بسیاری بر این باورند که نرخ 7 تا 8 درصدی بیکاری (که در حقیقت نزدیک به 13 درصد است) نرخی طبیعی است که به دلیل تغییر درتولید و حرکت آن به بازارهای نوظهور، قابل کاهش نیست. به بیان دیگر، قضاوتی واقعی درباره سیاستگذاریهای پولی و مالی وجود ندارد. نمیتوان از بررسی کلی دیگر اقتصادها چیز زیادی متوجه شد، اقتصادهایی که اغلب خود در مراحل مختلفی از تغییر و تحولات هستند. ایران باید برای افزایش بازدهی و دستیابی به بالاترین نرخ تولید ناخالص داخلی راه مخصوص خود را بیابد. از منابع طبیعی آنگونه که باید، استفاده شده است. ظاهرا این میزان استفاده کافی نبوده است. احتمالا اقتصاد و جامعه ایرانی در قدم بعدی باید به توسعه و سازماندهی سرمایه انسانی رسیدگی کند. گروههای آموزشدیده در ایران نسبت به کشورهای دیگر بسیار تاثیرگذارترند ولی با کارایی و هدف مشخص به کار گرفته نشدهاند.
* بخش تولیدی در ایران نیازمند محرکهایی برای جذب سرمایهگذاریهای بسیار بزرگ است
فارس: اقتصاد ایران با پارادوکس افزایش بیش اندازه نقدینگی و در عین حال معضل کمبود نقدینگی بنگاههای تولیدی روبرو است، عمده دلیل این مشکل را چه می دانید؟ راهکار پیشنهادی شما برای حل این مشکل چیست؟
معصومی: این پارادوکس نمونهای از تقسیم بد است و به نوعی مدیریت نقدینگی نیاز دارد که بازار آزاد آن را تاب نخواهد آورد (ممکن است یک بازار آزاد آن را تحمل نکند) و یا نیازمند تشویق پذیرش ریسک در بخش خصوصی است. بخش تولیدی در ایران نیازمند محرکهایی برای جذب سرمایهگذاریهای بسیار بزرگ است. من شخصا اطلاعی ندارم که پس انداز شخصی این کشور برای آغاز انقلاب تولیدی به اندازه کافی بزرگ و مستحکم است یا خیر، یک خبر خوب این است که جمعیت به اندازهای زیاد است که می تواند برای توسعه نیازهای مصرفی خود حمایت عمومی ایجاد کند. این اتفاق در چین روی داده است، ولی آیا میتوان کارگر ایرانی را آموزش داد تا به عنوان «نیروی کار ارزان» برای صادرات راضی نگه داشته شود؟ من پاسخ این سوال را نمیدانم. تحریمهای وارد بر تجارت و معاملات بسیار مخربند. برای متوقف کردن این تخریب در زمانی حیاتی در تاریخ اقتصادی باید به راهحل های سیاسی و اساسی دست یافت. این توافقها برضد بسیاری از هنجارهای عدالتی است، ولی فقط کشورهایی با اقتصاد قوی امکان پافشاری بر پیامدهای عادلانه و منصفانه را دارند.
• لزوم حذف نقدینگی از فعالیتهای ریسک دار
• استفاده از سیستم مالیاتی کارآمدتر به عنوان ابزاری برای از بین بردن محرکهای سفته بازی
فارس: رشد فزاینده نقدینگی در ایران به یک معضل تبدیل شده برای حل آن چه باید کرد؟
معصومی: ایران باید به سرعت و با قدرت، نقدینگی را از سفته بازی حذف کند، هرچقدر که این کار سخت باشد، می توان از سیستم مالیاتی کارآمدتری به عنوان وسیله ای برای از بردن بردن محرکهای سفته بازی استفاده کرد و به این صورت ثروت به برخی «سرمایهگذاریها» بازخواهد گشت، ولی این کار در هر جامعهای از نظر سیاسی مشکل خواهد بود. فعالیتهای تولیدی جایگزین باید بسیار جذاب، پر بازده و شناخته شده باشند تا سفته بازان انگیزهای برای تغییر فعالیت خود داشته باشند. در یک اقتصاد نیمه دستوری که در آن درآمد منابع طبیعی بخش اصلی نقدینگی است، تغییر انگیزهها و محرکها برای دولت نسبتا آسانتر است. ولی برخی راهحلهای سیاسی در معرض فرار سرمایه و یا امتناع سرمایهگذاران از ریسکپذیری قرار دارند که ضدتولید خواهد بود. این کار اصلا آسان نیست!
* راهکارهای افزایش رشد اقتصادی
فارس: راهکارهای افزایش رشد اقتصادی کدامند؟
معصومی: صادرات، صادرات.... تولید صادرات محور که ممکن است امتیاز نسبی ما را از لحاظ سرمایه انسانی نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر در این مرحله از توسعه اقتصادی بالا ببرد. ما باید موسسات خود را با تحصیلات بیشتر تقویت کرده و بر برنامههای آموزشی و آموزشگاههای مهارت محور تاکید کنیم و حقوق مربیان و نیروی کار خود را افزایش دهیم. ما باید کارهای پر بازده را تجلیل کنیم، چه آن دسته که سرمایه انسانی تولید میکنند (معلمها) و چه آن دسته که کالا و تکنولوژی جدید تولید میکنند. من به خوبی آگاهم که از استادان دانشگاههای ما با این که در میان همتایان خود بهترینها هستند، تجلیل و قدردانی نمیشود. معلمها در ایران نسبت به غرب از احترام خیلی بیشتری برخوردارند ولی از نظر اقتصادی و در ساختار قدرتی زیر طبقه متوسط قرار میگیرند. لزوم توجه به آنها و نیز جلب همراهی نخبگان و روشنفکران یک ضرورت در این میان است . این جلب همراهی با دشواری همراه است ولی به هر تقدیر برای این کار نیاز زیادی به اتحاد و همچنین شناخت ارزش و نقش یکدیگر وجود دارد.
فارس: در شرایطی که ایران به دلیل تحریمها با مشکلات اقتصادی همچون کاهش فروش نفت روبرو است چه جایگزینها و راهکارهایی را به آن توصیه می کنید؟
معصومی: تقریبا باید هرکار لازم را انجام داد تا این تحریمها برداشته شوند. زمانی که تحریمها از بین رفتند ما هیچ راهی به جز یافتن سرمایه گذاران ذینفع آمریکایی و افزایش بازدهی کوارترهای بیشتر نداریم. این تا حدودی رقابتی اقتصادی بین سرمایهگذاران غربی است که ممکن است شرکای احتمالی سرمایهگذاران داخلی باشند. در چین و آسیای جنوب شرقی نمونههای فراوانی نشاندهندهی سودمندی موسسات اقتصادی و تجاری برای گروه زیادی از سرمایهگذارانند. برای من روشن است که برخی از این فعالیتهای موافق با تحریمها به دلیل منافع اقتصادی خود سرمایه گذاران ذینفع کمکم از بین خواهد رفت! ما با اروپاییها رابطه خوبی برقرار کردهایم و همچنین در معاملات جایگزین با ملل نوظهور موفق عمل کردهایم. بسیار مهم است که ارتباط با اروپا افزایش یافته و اهمیت آن در سرمایهگذاریهای مشترک و تولید، صادرات و واردات حفظ شود، ولی هزینهای نیز باید پرداخت شده و به توافقی دست یافت تا ساختار قدرت هماهنگ شود. ابر قدرت ها باید این چارچوب قدرت پیچیده را بشناسند، چه برسد به کشورهایی که از نظر اقتصادی بسیار ضعیفترند.
* لزوم تمرکز بر افزایش تولید و بالا بردن رقابت در سطح استانداردهای بین المللی
فارس: مناسبت ترین سیاستها برای شرایط کنونی اقتصاد ایران سیاستهای طرف تقاضا (تحریک تقاضا) است یا سیاستهای طرف عرضه است؟
معصومی: با توجه به محیط و تاریخ کنونی ایران نمیتوان به راحتی بر یک سیاست از پیش تعیین شده اتکا کرد. باید آمیختهای دقیق و برنامهریزی شده اعمال شود و حتما با عموم مردم در میان گذاشته شود. آنها باید این سیاستها را متعلق به خود بدانند و در این هدف با دولت شریک باشند. هم اکنون ایران در انتخابات خود تا حد زیادی دموکراتیک عمل میکند. گفتگوی آزاد و صحبت کردن هنری است که به اندازه کافی گسترش نیافته است. این کار هنگامی که کشور به دلایل متفاوتی مورد تهاجم مختلف است بسیار دشوار خواهد بود. سیاست شماره یک ایران باید دوری از جنگهای بزرگ باشد! گاهی اوقات باید در جنگها جنگید، ولی الآن برای نادیده گرفتن جنگ اقتصادی داخل و خارج کشور زمان بدی است. مردم باید بر افزایش تولید و بالا بردن رقابت در سطح استانداردهای بینالمللی تمرکز کنند.
* لزوم پرهیز از درگیریها و سرمایه گذاری در فعالیتهای سازنده
• لزوم افزایش محرکهای فعالیتهای تولیدی
• لزوم انتخاب سیاست مالیاتی پیشگیرانه به عنوان ابزاری برای تخصیص هدفمند نقدینگی
• ایران باید به غول پتروشیمی تبدیل شود
فارس: برای حل مشکلات مذکور اولویتها کدامند؟
معصومی: از درگیریهای عمده دوری کنید. در فعالیتهای سازنده سرمایهگذاری کنید، محرکهای فعالیتهای تولیدی را افزایش دهید، سیاست مالیاتی پیشگیرانهای را به عنوان ابزاری برای تخصیص هدفمند نقدینگی انتخاب کنید. رویای من برای ایران این است که نفت را به عنوان سوخت صادر نکند! ما باید به غول پتروشیمی تبدیل شویم. اگر ممکن بود، من بخش اعظم جوانان را برای این صنعت آموزش میدادم و موسسات آموزش عالی برای آموزش نسلهایی از مهندسان پتروشیمی مبتکر تاسیس میکردم تا دنیا را در اختراعات و تولیدات پتروشیمی و داروها و مواد صنعتهای مدرن رهبری کنیم.
گفت وگو از: مریم سلیمی