حبیب آرین
ماریو بارگاس یوسا، رماننویس و مقالهنویس اهلِ پرو در سخنرانیاش در سال۱۹۹۱ بعد از سقوط کمونیسم در کنفرانس کمیسیون دموکراسی در ماناگوئه، نیکاراگوئه با عنوان «فرهنگ آزادی» از تحولاتی میگوید که آمریکایلاتین باید آن را بنویسد:
«این تحول، در معنای اجتماعی و اقتصادی به معنای اراده مدرنشدن، پاکسازی دولت و چیدنِ شاخههایش تا رسیدن به اندازه مناسبی است که برای تضمین نظم، عدالت و آزادی لازم است؛ به معنای پرورش حقِ خلق ثروت، بر مبنای شایستگی، بدون امتیازات بروکراتیک و دخالتِ دیوانسالارانه. و نیز به این معنا که دولت باید مسوولیتِ تضمین بهرهمندی تمام نسلها از موهبتی را برعهده بگیرد که در کنارِ آزادی، بنیانِ تمام جوامع دموکراتیک را میسازد؛ موهبتی به نام برابری فرصتها.»
بورس کالا فضایی برای خلق ثروت است و شفافیت و فضای رقابت از مشخصات آن بوده. اما به تعبیر پوپر جامعه باز همواره دشمنانی داشته است. این دشمنان در فضای اقتصاد ایران وجود دارند و نمیخواهند شفافسازی ایجاد شود و بهطور طبیعی منافع برخی از افراد به خطر میافتد. بورس کالا و کارکردهای آن در ایران کمتر شناخته شده است. این ناشناختگی علاوهبر مردم در میان بسیاری از دولتمردان نیز وجود دارد. این در حالی است که سابقه بورسهای کالایی در کشورهای پیشرفته دنیا به بیش از دو قرن میرسد، بهعنوان مثال بورس کالا در کشور ژاپن ١٨٠سال و در آمریکا بیش از ٢٠٠سال قدمت دارد و حجم معاملات آنها نیز صدبرابر تولید ناخالص داخلی این کشورهاست. مهمترین دلیل شکلگیری بورسهای کالایی توسعه نظریهای رقابتپذیری و کشف مزایای رقابتی است که در پی آن شفافیت اقتصادی نیز حاصل میشود. مکانیسم عرضه و تقاضا در بورس کالا افزایش شفافیت، مدیریت ریسک و سرمایهگذاری و نیز افزایش کارایی است. لزوم شفافسازی اقتصادی و تغییر منابع درآمدی دولت از منابع وابسته به نفت به درآمدهای مالیاتی در اقتصاد ایران نقش بورس کالا را بهعنوان یک شرکت سهامی عام، مانند دیگر ارکان بازار سرمایه پررنگ کرده است. مکانیسم علمی و تجربیات دنیا نشان میدهد هیچ ابزار دیگری در افزایش کارایی بنگاهها بیش از مکانیسم بورسهای کالایی برای حرکت اقتصاد دولتی به غیردولتی وجود ندارد؛ چراکه در دورانگذار از اقتصاد دولتی به بازار، تلاطمهای زیادی وجود دارد که بستر بورس کالا میتواند این نوسانات را کنترل کند و میتوان برای نیل به این هدف بر رانتزدایی و افزایش رقابتپذیری از طریق بورسهای کالایی حسابی ویژه را باز کرد. حسین پناهیان، مدیرعامل بورس کالا دشمنان این فضای رقابتی را میشناسد و مدام تاکید میکند توسعه بورس کالا راه دشواری را پشتسر گذاشته و پیشرو دارد و در این راه با دشمنانی روبهروست: «بورس کالا برای شفافیت آمده است و خیلیها نمیخواهند این شفافیت وجود داشته باشد». او البته دولت یازدهم را همراه بورس کالا میداند و میگوید: «دولت بهطور کامل به کارکرد بورس کالا معتقد است.» این گفتوگو را در زیر میخوانید:
برخی از کارشناسان باور دارند که بورس کالا بهعنوان نمادی از بازار با موانع ساختاری و نظری متفاوتی مواجه است و نمیتواند جایگاه خود را بهعنوان یک عنصر حیاتی در اقتصاد بازار ایفا کند. از طرفی برخی معتقدند اقتصاد ایران دوران گذاری را طی میکند و بورس کالا میتواند بهعنوان پیشران در این گذار نقش حیاتی را ایفا کند. شما با کدام تفسیر موافقید؟
من فکر میکنم ما در دورانگذار هستیم. دولت یازدهم به کارکرد بورس کالا باور دارد. در عرض دوماه دو مصوبه مهم و حمایتکننده بورس کالا از سوی دولت به تصویب رسیده است، در حالی که پیش از این هرگز این اتفاق نمیافتاد. باید به این نکته توجه داشت که ما در چه دورانی قرار داریم. بورس کالا هنوز در دوران قبل از طفولیت است. بورس کالا از سابقه چندانی برخوردار نیست و همچنان نیاز به رشد و توسعه دارد اما این رشد نیازمند حمایت است. این حمایت نیز بدان معنی نیست که کار خاصی برای بورس کالا انجام شود. این حمایت بدین معنی است که ساختار اقتصادی به بورس کالا اعتقاد داشته باشد. درحالحاضر مجلس و دولت به کارکرد بورس کالا اعتقاد دارند.
این حمایت از سوی همه بدنه دولت صورت میگیرد؟ به نظر میرسد عملکرد برخی از وزارتخانهها در تضاد با رویه بورس کالا باشد...
برخی از وزارتخانهها بنا بر ذات خودشان از بخشی حمایت میکنند. اما همان بخش در حال ارایه اطلاعات غلط است.
بههرحال بورس کالا برای فعالیتهای خود با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده و هست. شما دشمنان بورس کالا را چه کسانی میبینید؟
رانتجویان، دشمنان بورس کالا هستند؛ آنهایی که میخواهند در فضایی غیرشفاف رانتخواری کنند.
چگونه میتوان با این افراد و گروهها مبارزه کرد؟
هرچه فضای کسبوکار و فعالیت اقتصادی بهسمت بورس کالا سوق پیدا کند، بازار شفافیت بیشتری خواهد داشت. بههرحال چالشهای زیادی بر سر راه هر فضای کسبوکاری که زمان زیادی از فعالیت آن نگذشته؛ وجود دارد، اما این یک سازوکار تجربهشده دنیاست. دنیا این سازوکار را تجربه کرده و به این جمعبندی رسیده که مکانیسم بورس کالا مکانیسم اثرگذاری برای ارتقای بنگاههاست. یکی از راههای ایجادشدن بازار رقابتی، توسعه فعالیتها و تجارت بینالمللی است. درعین حال وزن خودمان را با بقیه اندازه میگیریم و مختصات خود را درک میکنیم. در همین راستا در سالجاری بورس کالای ایران در راستای تحقق یکی از استراتژیهای خود، اقدام به عضویت در اتحادیهالکترونیکی بینبورسی (IEU) کرد. اتحادیه الکترونیکی بینبورسی (IEU) نهادی بینالمللی متشکل از هشت بورس کالایی از شش کشور ایران، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و اوکراین است و الحاق ایران به اتحادیه الکترونیکی بینبورسی مسیر تازهای برای گسترش مبادلات تجاری ایران با کشورهای مشترکالمنافع فراهم میکند. ما امیدواریم طبق توافقات صورتگرفته با اتحادیه IEU، معاملات کالاهای ایرانی در این اتحادیه در سهماهه پایانی سال٢٠١٥ صورت گیرد. چندیپیش از بورس کالایی بلاروس دیدن کردیم، مختصات بورس کالایی بلاروس در بخش بازار فیزیکی شباهتهای زیادی با بورس کالای ایران دارد. اما دولت بلاروس به این نکته رسیده که هر کالایی، الزاما باید از طریق بورس کالا معامله شود چون دولت از این طریق راحتتر میتواند بازار را تنظیم و نوسانات و تلاطمها را مدیریت کند و درنهایت راحتتر میتواند سیاستهای واردات و صادرات را تنظیم کند و آسانتر به مقاصد مالیاتی و اهداف خود برسد.
هدف بورس کالا درنهایت مواجهکردن عرضه و تقاضاست. چه تضمینی وجود دارد که درصورت بزرگترشدن بورس کالا، به نهادی مانع در مکانیسم بازار تبدیل نشود؟
بهلحاظ تاریخی هیچگاه این اتفاق رخ نداده است. هرچه بورس کالا توسعه پیدا کند حرکت به سمت ابزار مشتقه بیشتر میشود. یعنی ابزارهای مالی بیشتر میشود و مدیریت ریسک تسهیل میشود و معاملات کاغذی گسترش مییابد. درواقع ما در بلندمدت تبدیل به بورس خواهیم شد که بیشتر ابزارهای مالی در آن معامله میشود بهجای اینکه فیزیک کالا معامله شود. فیزیک کالا در بازاری معامله میشود اما جهتگیری و کشف قیمت آن در این بازار انجام و درنهایت منجر به تنظیم بازیگران بازار میشود.
درحالحاضر چه نسبتی میان معاملات فیزیکی و کاغذی در بورس کالا وجود دارد؟
معاملات فیزیکی و کاغذی قابلیت مقایسه با یکدیگر را ندارند اما ارزش معاملات آنها ١٦ به ٥٢هزارمیلیاردتومان است. باید توجه داشت که این قیاس اقتصادی نیست چراکه کالاها یکبهیک قابل مقایسه نیستند.
اما در کشور پیشرفتهای که بورس کالای ٢٠٠ساله دارد میبینیم که تا ١٠٠برابر بازار فیزیکی آن کالا معامله میشود. درحالحاضر ٢٦درصد کل معاملات ما بهصورت کاغذی انجام میشود. جهتگیری استراتژیک ما این است که این نسبت را برعکس کنیم و حجم درصد معاملات کاغذی را به ٧٥درصد برسانیم.
یکی از انتقاداتی که میتواند به ساختار بورس کالا وارد باشدßکمبود ابزارهای لازم برای گسترش معاملات است. بهعنوانمثال بهنظر میرسد بورس کالا همه قراردادهایی را که در برگیرنده شرایط متفاوت خریدار و مشتری باشد ندارد.
یکی از نکات مهمی که بورس کالا درپی آن بوده و رسالت اصلی خود میدانسته، بحث تامین مالی است. یکی از ابزارهایی که تولیدکنندگان میتوانند از آن استفاده کنند، سازوکار بورس کالا است. کافی است نگاهی به آمار چکهای برگشتی در ١٠ماهه اخیر بیندازید و ببینید میزان رشد آن نسبت به سال گذشته چه مقدار بوده است. ازسویی تولیدکننده مجبور است کالای خود را با شرایط اعتباری و با چک بفروشد. هرچه میزان چکهای برگشتی افزایش پیدا کند نشانهای مبنیبر وجود خلا فضای اقتصادی است. اما آمار معاملات و حجم قراردادهای شکلگرفته در بورس کالا گویای شرایط دیگری است. تولیدکنندهای که وارد بورس شده و کالای خود را به فروش رسانده و پول تولید سهماه بعد خود را بهصورت نقد دریافت کرده است، این تولیدکننده دیگر دغدغهای از جانب چک برگشتی نخواهد داشت. یکی از مباحثی که بورس کالا در جهت کمک به تولیدکننده خواهد داشت این است که تولیدکننده با خیالی آسوده دست به معامله میزند. اما در سوی دیگر تولیدکننده محصول خود را بهصورت اعتباری به فروش میرساند و امنیت معامله کاهش مییابد. اما در بورس، این بورس کالا است که معاملات را تصفیه میکند و سازوکارها و قوانین و مقرراتی که در این ساختار تعبیه شده موجب افزایش اعتماد و اطمینان خواهد شد.
بههرحال انتقاداتی به فضای بورس کالا وارد است. بهعنوان مثال قیمتگذاری محصولات پتروشیمی در بورس کالا بهصورت هفتگی اعلام میشود. در حالی که واردکننده با نرخ دلار دولتی کالا وارد میکند اما کسی که در بورس کالا مبادله انجام میدهد با دلار آزاد انجام میدهد. یعنی همچنان بحث قیمتگذاری در بورس کالا بهصورت کامل حل نشده است.
درحالحاضر در بورس کالا اصلا چیزی به نام قیمتگذاری وجود ندارد. در شرایط فعلی و با حمایت دولت یازدهم چیزی به نام قیمتگذاری نداریم. مقررات به ما میگوید عرضهکننده باید قیمت پایه خود را اعلام کند. عرضهکننده بهعنوان مالک کالا میگوید قیمت پایه کالای من این عدد است. منطقی که در بورس کالا تعبیه شده این است که کالا باید با قیمت جهانی تناسب داشته باشد و ارزش آن ضربدر ارز آزاد، قیمت پایه آن را مشخص میکند. بورس هم این قیمت را با شاخصهایی که در اختیار دارد تایید یا رد میکند اما بورس نمیتواند قیمتی را برای این محصول تعیین کند. بورس کالا از زمان تاسیس تاکنون زیر بار قیمتگذاری نرفته است. بورس هیچگاه کالای تولیدکننده یا عرضهکننده را قیمتگذاری نکرده است. مقررات به ما میگوید عرضهکننده قیمت خود را در اطلاعیه عرضه اعلام میکند و بورس تنها اختیار تایید یا رد آن را دارد. میتواند آن را تایید کند و وارد تابلو معاملاتی شود یا میتواند آن را رد کند.
زمانی که قیمت پایه تعیین شد، سازوکار بورس میگوید این کالا با چه قیمتی معامله شود. معامله و عواملی که شامل نیروهای تقاضا، مقدار عرضه، تداوم عرضه، قیمت جهانی، محدودیت واردات و محدودیت صادرات، ثبت سفارشها را وارد تابلو خواهد کرد. اما عاملی که تعیین میکند این قیمت تا چه میزان بالاتر یا بعضا پایینتر از قیمت پایه قرار بگیرد، نیروی عرضه و تقاضا است. اما درخصوص محصولات پتروشیمی این سقف ١٠درصد است. ما چه زمانی سراغ برداشتن این سقف میرویم؟ زمانی که قیمت پایه محصولات پتروشیمی اعلام میشود همه به سقف میچسبد. این نشانه خطری است و این گویای ایرادی در آن قیمت پایه است. ما در این شرایط میآییم دامنه نوسان را اصلاح میکنیم. در شرایط فعلی سقف نوسان محصولات پتروشیمی امکان نوسان تا ١٠درصد را دارد اما براساس آمار تنها ١/٥درصد افزایش داشته است درحالی که قبل از اصلاح این مصوبه این سقف پنجدرصد بود و همه سفارشها به سقف این نوسان میچسبید. یعنی اگر قیمت پایه هزارتومان تعیین میشد همه میدانستند که چون این کالا یک اختلافقیمت در بورس و خارج از بورس دارد، هزارو٥٠تومان را ثبت میکردند.
باید توجه داشت که قیمت پایه در بورس براساس قیمت جهانی ضرب در ارز آزاد تعیین و اعلام میشود. درنتیجه اگر عدهای بتوانند با ارز مبادلاتی کالای مشابهای را وارد کنند مورد اشکال است که البته اخیرا وزارت صنایع خبر لغو این امکان را داده است. یعنی اگر تولید کالایی در داخل کشور امکانپذیر است، برای واردات آن ارز مبادلهای اختصاص نمییابد. یکی از گلایههای تولیدکنندگان داخلی این بود که نمیتوانستند رقابت کنند و جلوی آن گرفته شده است. با این مصوبه تولیدکننده داخلی و خارجی با شرایط برابر با یکدیگر رقابت میکنند.
این تعیین سقف اثرات روانی منفی نخواهد داشت؟
ما درخصوص احتمال این اثرات کار کردیم. ما کالایی داشتیم که شامل این سقف ١٠درصد بود. از سویی ما کالایی داریم که تولید کل سال آن ١٢هزارتن و مصرف آن چیزی حدود ١٣٠هزارتن است. یعنی مصرف داخل کشور چیزی حدود ١١برابر عرضهای است که این کالا دارد و تقاضا برای آن بسیاربالا است. این تنها کالایی بود که سقف نوسان آن را اصلاح کردیم. اما قیمت تمامی محصولات موجود در بورس کالا زیر سقف ١٠درصد درحال نوسان است. این دامنه وجود دارد اما خود متقاضیان براساس اختیار خود به ثبت سفارش دست میزنند بهصورتی که این نوسان در بیشتر موارد به ١/٥، ١، ٠/٥ و در برخی موارد به صفر، (یعنی همان قیمت پایه) میرسد. درخصوص آن کالایی که در ابتدا به آن اشاره کردم ما بهطور کلی سقف را برداشتیم و با وجود اختلاف شدید در عرضهوتقاضای این محصول، براساس آمار متوسط نوسان این کالا ٢٣درصد بوده است. پیش از این واردکننده این محصول را وارد نمیکرد و میگفت اگر وارد کنم مجبورم با قیمت کشفشده آن را بفروشم اما درحالحاضر با بازشدن این سقف، تولید و نیاز داخل، خود را با واردات تنظیم کرده است. درصورت لزوم برای دیگر محصولات نیز میتوانیم این سقف را باز کنیم چراکه این سقف درحالحاضر کاربردی ندارد. اما اگر ببینیم کالایی باعث نگرانی است اعلام و اطلاعرسانی میکنیم و محدودیت نوسان را از آن بر میداریم. ما در چندکالا محدودیت داشتیم و واردات نمیتوانست خود را تنظیم کند، این مدل را امتحان کردیم پس از آن قیمت واردات، قیمت داخل و قیمت بورس با یکدیگر هماهنگ شده است. درواقع این سقف محدودکننده نیست اما زمانی که همواره ثبت سفارشها به سقف رسید، میتواند بهعنوان علامت خطری محسوب شود و باید در آن موارد به اصلاح سقف قیمت دست زد. باز هم بر این نکته تاکید میکنم بورس کالا هیچ کالایی را قیمتگذاری نمیکند حتی اگر قیمتگذاری هم صورت گرفت، با همین سقف، خود را اصلاح میکند.
کالاهای زیادی هستند که میتوانند وارد بورس کالا شوند و بورس کالا ظرفیتها و پتانسیلهای زیادی دارد تا روزبهروز بزرگتر شود. بهتازگی پای سهامداران حقیقی نیز به بورس کالا باز شده است. چه برنامههایی درخصوص گسترش فعالیت سرمایهگذاران حقیقی دارید؟
در بورس کالا دوبخش تالار اصلی و تالار فرعی وجود دارد. در تالار اصلی چندویژگی بسیار مهم وجود دارد؛ کالا باید استانداردپذیر باشد. این استاندارد یا باید واجد استانداردی ملی یا استاندارد شناختهشده جهانی باشد تا بتواند در تابلوی اصلی به نمایش درآید. درواقع بورس کالا تضمینکننده کیفیت این کالا است در نتیجه علاوهبر استانداردبودن، باید دارای مشخصات دیگری نیز باشد. عرضهکننده این محصول باید تعهد، عرضه مستمر را بدهد و باید برنامه تولید ١٢ماهه خود را ارایه کند. در نتیجه در تالار اصلی، ما با محدودیتهایی از این دست مواجهیم. تقریبا ما تمامی کالاهایی که این ویژگی را داشتهاند وارد تالار اصلی کردهایم. اما در کنار تالار اصلی، ما تالار فرعی داریم. تالار فرعی چندینکارکرد دارد. یکی از این کارکردها این است کالایی که در تالار اصلی شرایط لازم را از دست داد، از ساختار بورس خارج نشود و این کالا وارد تالار فرعی و با مقرراتی سادهتر معامله شود. کارکرد دیگر برای محصولاتی است که استانداردپذیری ندارند اما قابلیت معامله در بورس و سازوکار کشف قیمت را دارند. در تالار فرعی محصولی که تکرار عرضه ندارد نیز میتواند وجود داشته باشد. بهعنوان مثال بسیاری از شرکتها محصولی را تولید میکنند اما در کنار این محصول، محصولات ضایعاتی نیز تولید میشود و بسیاری از شرکتها فروش اینها را از طریق مکانیسم بورس انجام میدهند. در تالار فرعی هیچ سقفی برای هیچ محصولی وجود ندارد. اخیرا بازار قراضه فولاد وارد تالار فرعی شده است. بهشدت عمیق و درعینحال آشفته است. اما از زمانی که این بازار به تالار فرعی انتقال داده شده، در حال تبدیلشدن به یک بازار متشکل است. نکته این است که خریداران متنوعی برای این بازار وجود دارد و با یکدیگر در حال رقابت هستند. بخش دیگری که درخصوص بورس کالا مغفول مانده، ظرفیت تامین مالی است. بازار سرمایه میتواند بخشی از تامین مالی اقتصاد را برعهده بگیرد و میتوان اقتصاد را از بانکمحوری به سرمایهمحوری تغییر داد. در بسیاری از کشورها این سرمایهگذاران هستند که منابع مالی بخش تولید را فراهم میکنند. بخش عمدهای از این ظرفیت در بورس کالاست.
بورس کالا به جز تامین سرمایه چه کمکی به بخش تولید خواهد کرد؟
بگذارید با یک مثال به پرسش پاسخ دهم. سابقه بورس کالا نشان داده تمامی طرحهای توسعهای که از سال٨٢ به بعد در بخش فولاد کشور انجام شده بهدلیل حذف رانتهای پس از تولید در این بخش بوده است. پیش از این فولاد قیمتگذاری میشد اما حاشیه بازار ٥٠درصدی عاید واسطهای میشد تا کالا را به مصرفکننده برساند. بورس کالا این حاشیه را به بخش تولید برده است. تولیدکننده بهجای اینکه کالای خود را صدتومان بفروشد و ١٥٠تومان به دست مصرفکننده برسد آن را ١٣٥تومان فروخته و این جریان ورود نقدینگی منجر به توسعه سرمایهگذاری شده است. نکته مهم این است که در دل بورس کالا بنگاه رقابتپذیر و بنگاه غیررقابتپذیر شناسایی میشود. بنگاه بهرهور و غیربهرهور در بورس کالا شناخته میشود چراکه باید در یک فضای رقابتی کالای خود را عرضه کند.
یکی از دلایلی که بورس تهران در سالهای اخیر شناخته شده، شاخص آن است. شاخص بورس هرروز در رسانهها منتشر و درخصوص آن بحث میشود. درواقع شاخص با همه آسیبهای آن تبدیل به نمادی برای فرهنگسازی درخصوص بورس تهران شده و چرا بورس کالا برای فرهنگسازی از این قبیل نمادها استفاده نکرده است؟
در هیچ کجای دنیا شاخصی برای بورس کالا وجود ندارد و نمیتوان برای بورس کالا شاخص کالایی را طراحی کرد. بهدلیل کاغذیبودن معاملات بورس کالا نمیتوان شاخص کالایی را طراحی کرد، ما این موضوع را دنبال کردیم اما این موضوع امکانپذیر نیست. بحثی که ما بر آن تاکید میکنیم و کمتر به آن توجه میشود، بحث اطلاعات رایگان موجود در بورس کالاست. آمار معاملات کالا به کسانی که میخواهند بهصورت بنیادی قیمت سهمی را تحلیل کنند، بسیار کمک خواهد کرد. نباید از این نشانهها غفلت کرد. اینها نشانههای زیادی را از تحولات بازار در خود جای دادهاند اما متاسفانه از آنها غفلت میشود، بخشی از این غفلت بهدلیل ناشناختهبودن بورس کالاست. بههرترتیب ما بهدنبال فرهنگسازی بورس کالا هستیم تا بورس کالا بیشتر شناخته شود.
منبع: شرق