فرشید خاموشی
در هشتمین دوره انتخابات اتاق بازرگانی تهران برای نخستینبار گروهی از فعالان بازار پول و سرمایه گروه و ائتلافی برای حضور در این انتخابات دادهاند. در میزگردی که «شرق» با برخی از نمایندگان این گروه ترتیب داد، سعی کردیم این مشارکت و اتحاد «گنگ» و البته «تازه» را باز کنیم که چرا بازار پول و سرمایه برای حضور در هیات نمایندگان اتاق تهران خیز برداشته است. دیدگاههای هریک از حاضران در این میزگرد جالب و شنیدنی است. ضمن آنکه باید بگوییم اتاق، در طول دوره فعالیت چندیندهه خود، همواره خانه تجار و صنعتگران بوده است.
کوروش پرویزیان، مدیرعامل بانک پارسیان، مسعود حجاریان، مدیرعامل بیمه ملت، علی سنگینیان، مدیرعامل شرکت تامین سرمایه امین، محسن نهاوندیان، رییس هیاتمدیره شرکت آرین و کیوان پورشب عضو ستاد مرکزی ائتلاف بازار سرمایه در این میزگرد شرکت کردند.
حضور چهرهها و گروههای جدید در این دوره از انتخابات بسیار جلب توجه کرده است. مخصوصا هلدینگهای سرمایهگذاری، بانکها و موسسات مالی که برای اولینبار در تاریخ اتاق بازرگانی شاهد حضور این بخش از اقتصاد در انتخابات آن هستیم. این در حالی است که اتاق بازرگانی در طول بیش از سهدهه پس از انقلاب و نیز از ابتدای شکلگیری آن در زمان حاجامینالضرب، محل اجتماع تجار، بازرگانان و صنعتگران بوده است. آیا در دوره جدید، اتاق قرار است به اتاق بازرگانی، صنایع و معادن، کشاورزی و بازار سرمایه تبدیل شود؟
حجاریان: بهنظر من به سهدلیل حضور هلدینگها و نهادهای مالی در بازار سرمایه در این دوره از انتخابات اتاق دیده میشود؛ اول اینکه خصوصیسازی صورت گرفته و بخش قابلتوجهی از این هلدینگها در دهه اخیر خصوصی شدهاند، در صورتی که بسیاری از آنها پیش از این دولتی بوده یا بهصورت هلدینگ اداره نمیشدند. طبیعتا ساختار کسبوکار کشور در این مدت تغییر کرده و بخش خصوصی باید به اتاق وارد شود. دوم اینکه نهادهای مالی و هلدینگهای بزرگ اثرات تصمیمگیری یکطرفه و تکروانه دولت را در هفت، هشتسال اخیر دیدهاند که این تصمیمات چطور میتواند کسبوکار آنها را تحتتاثیر قرار داده و با مشکل روبهرو کند. از آنجا که این گروهها صدایی نداشتهاند که بتوانند درد کسبوکارشان را به گوش مسوولان برسند، این انگیزه در آنها ایجاد شده تا به اتاق راه یافته و از حقوق حقه خود دفاع کنند.
اما بازار سرمایه با توجه به قدرت و نقش بالایی که در حوزههای مختلف اقتصادی دارد، میتواند در بیرون از اتاق نیز به بخش خصوصی کمک کند. شاید بهعنوان مشاور اتاق بازرگانی؛ که بعضا در کمیسیونهای اتاق این اتفاق شکل هم گرفته است.
حجاریان: سوال شما این بود که چرا هلدینگها و نهادهای مالی در این دوره حضور بالایی در انتخابات اتاق داشتهاند. طبیعتا هلدینگها احساس میکنند حضورشان در اتاق میتواند صدای بیشتری ایجاد کرده و مسایل صنعت را به گوش مسوولان کشور برساند. اگر به تاریخ اتاق نگاه کنید، مثلا تا صدسال قبل عمده کسبوکار کشور تجارت بود و فعالان اقتصادی را تجار و بازرگانان شکل میدادند، بنابراین اتاق هم اتاق تجارت بود. در سال١٣٤٨ بخش صنعتومعدن به اتاق اضافه شد که این اتفاق همزمان با صنعتیشدن اقتصاد کشور بود. امروز هلدینگها و نهادهای بازار سرمایه هم اضافه شدهاند و حقیقت این است که در دهههای اخیر نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور قابلتوجه شده است. به همین دلیل چون اتاق نتیجه اقتصاد است، باید این ترکیب تغییر کند و هلدینگها هم اضافه شوند. شاید عامل سومی که بتوان بهدلایل قبلی اضافه کرد این باشد که دولت جدید از این رویه حمایت میکند و از ابتدا سیاست خود را در مشارکت جدی با بخش خصوصی گذاشته است.
گفته میشود بانکها با اعزام نمایندگان خود در انتخابات اتاق تهران قصد دارند تا فتیله انتقادها از خود را در پارلمان بخش خصوصی پایین بکشند. همانطور که میدانید بهویژه در دوره هفتم، نمایندگان بخش خصوصی در اتاق تهران انتقاد و گلایههای تندی از بانکها نسبت به عدمهمراهی با تولید و کسبوکار داشتند. این سوال را با آقای پرویزیان که خود در دورهای نماینده دولت دهم در اتاق تهران بودند مطرح میکنم. آیا آمدهاید که این صدای انتقادی اتاق را کاهش دهید یا اینکه میخواهید در کنار بخش خصوصی منتقد بازار پولی و سرمایه کشور باشید؟
پرویزیان: آنچه در طول سالهای گذشته در خصوص شبکه بانکی و مالی کشور انجام شده فراتر از نقد و انتقاد است. بنده اعتقاد دارم نیاز واقعی تعامل مثبت و سازنده شبکه بانکی با بخش خصوصی است. برای همین نیاز است که صدای بخش خصوصی به درستی در شبکه بانکی منعکس شود و همچنین صیانت از سپردههای مردم و بخش خصوصی در شبکه بانکی نیز باید در اتاق موضوعیت پیدا کرده و مطرح شود. بسیاری از خواستههای بهحق بخش خصوصی در حوزه خدمات بانکی، تنگناهای اعتباری، محدودیتهای ارزی، هزینههای تامین مالی و مسایل مربوط به مقررات بانکی مانند اعتبار اسنادی داخلی و تنزیل اسناد تجاری و... قابل شنیدن است و باید با برنامهریزی موردتوجه قرار گیرند و از سوی دیگر مسایل مربوط به شبکه بانکی اعم از محدودیتهای سرمایهای و بینالمللی بانکها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
طی سالهای گذشته بیشتر تقابل و در مواردی تخاصم بین شبکه مالی و پولی کشور و بخش خصوصی تقویت شده در حالی که مبنای درستی برای این تعارضات و جود ندارد. شبکه بانکی در کنار مسایل ماهوی خود با وجود بخش خصوصی موضوعیت پیدا میکند. خدمات بانکی برای مردم و بخش خصوصی طراحی و اجرا میشود. بانکمرکزی حافظ و ناظر عملکرد صحیح نظام بانکی و بخش خصوصی است. بنابراین بانک مرکزی و شبکه بانکی ظرفیت پذیرش پیشنهادهای اصلاحی بخش خصوصی را دارند. ولی مقررات ناظر بر شبکه بانکی امروزه از کانالهای مختلف و متفاوتی میآید که مناسبات صحیح شبکه بانکی و بخش خصوصی را دچار نوسان و چالش میکند. پس اتاق بهعنوان نهاد برآمده از بخش خصوصی در بهبود این وضعیت که سرنوشت بخش خصوصی به آن مرتبط است، نقش بسیار بزرگی میتواند ایفا کند.
ازاینرو معتقدم در اتاق باید فضا برای افراد و جریاناتی که فقط به منافع شخصی خاصی وفادارند، کم شود و فضای تفاهم و همگرایی برای بهبود کسبوکارهای آحاد مردم بیشتر نمود پیدا کرده و برجسته شود. موضوع استفاده از قواعد شناختهشده و مهمی مانند پیگیری کاهش هزینههای تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط و موضوع هجینگ ارز برای پوشش فعالان اقتصادی و کاهش مشکلات بخش خصوصی در بازپرداختها و توسعه صندوقهای خطرپذیر چرا نباید بهطور اصولی از سوی اتاق پیگیری شود. بنابراین بهنظر بنده نقاط اشتراک برای حل موضوعات مبتلابه بخش خصوصی آنقدر زیاد است که فرصت دعوا و اختلاف فراهم نیست. صدای اتاق در بخش بانکی صدای همگرایی و وحدت برای توسعه کسبوکار مردم است. بنابراین شعار و رفتار و عمل بنده در صورت انتخاب و ورود به اتاق این خواهد بود.
آقای سنگینیان، همین سوال را از شما دارم. ضمن آنکه باید بگویم نهادهای مالی و بازار سرمایه به اندازه کافی دارای انجمن و تشکل بزرگ هستند که بتوانند در جمع خود مشکلات این بخش را مدیریت کنند. اما چرا امسال توجه این بخش به انتخابات اتاق بازرگانی معطوف شده است؟
سنگینیان: بنده چند دلیل دیگر به صحبتهای آقای حجاریان که در ابتدای میزگرد بیان کردند، اضافه میکنم. بهنظرم بعد از قانون اصل٤٤ و بهبود فضای کسبوکار، نقشهای کلانتری برای اتاق ترسیم شده که این نقش باعث میشود انتظار داشته باشیم اتاق از پوسته همیشگی خود خارج شود. وقتی میگوییم اتاق مشاور سهقوه است دیگر نمیتوان آن را به یک گروه خاص محدود کرد. اتاق قرار است در مورد کل فضای کسبوکار صحبت و بخش خصوصی را نمایندگی کند. بهنظرم بازار سرمایه خود نماینده بخش خصوصی است، یعنی تمام شرکتهایی که در بورس هستند، سهامدار هستند و نمیتوان مشخصا گفت که یکشرکت کوچک تولیدی یا یکتجارتخانه نماینده بخش خصوصی است. بنابراین اگر دنبال حمایت از بخش خصوصی هستیم این حمایت میتواند از بازار سرمایه شروع شود. وقتی در بازار سرمایه قوانینی وضع کنیم که حقوق سهامداران را رعایت کرده و بر شفافیت تاکید کنیم و تلاش کنیم حاکمیت شرکتی را توسعه دهیم، این روند در بخش خصوصی نیز رسوخ میکند، بنابراین نباید خطکش بگذاریم و بگوییم بخش خصوصی فقط شرکتهایی هستند که بهصورت خانوادگی اداره میشوند یا شرکتهایی که خیلی ساختار شرکتی به معنای قانون تجارت را ندارند بخش خصوصی هستند، اما یک هلدینگ که تعداد زیادی سهامدار و میلیاردهادلار تراکنش دارد، نماینده بخش خصوصی نیست. از طرف دیگر یکی از اعتراضها حضور نهادهای مالی و بانکی در اتاق است که آن را خلاف عرف میدانند، درحالیکه به نظر من اگر کسی یکنهاد مالی یا هلدینگ و بانک را اداره میکند به اندازه کسی که شرکت خصوصی اداره میکند نگران فضای کسبوکار است و حتما به قوانین آشناست و مایل است که این شرایط بهتر شده و تعرفهها اصلاح شوند. درواقع این منافع، منافع متضادی نیست، پس دلیلی ندارد بخواهیم مقاومت کنیم.
اما اتاق بازرگانی در طول چندین دوره حضور خود عملا نشان داده که محل بنگاههای کوچک و متوسط است، نه شرکتهای بزرگ. حتی در برخی کشورهای دیگر نیز اینگونه است. در واقع بنگاههای کوچک و متوسط برای طرح مسایل و مشکلات خود و رفع آن به دنبال یک تریبون قوی میگردند که اتاق این نقش را میتواند برای آنها داشته باشد.
سنگینیان: شما با کسبوکار کوچک و جمعشدن چند صنعتگر کوچک چطور میخواهید فضای کسبوکار را بهبود دهید؟ بهبود فضای کسبوکار در قوانین و مقررات و حقوق مالکیت و کپیرایت اتفاق میافتد که همه اینها باید از تریبونهای اتاق به سه قوه برسد و در سیاستگذاریها اعمال شود، بنابراین حضور افرادی که از بخش بزرگتر اقتصاد میآیند حتما به این هدف کمک میکند و اصلا نظرات این دو خلاف جهت هم نیست. در کشورهای دیگر هم لزوما عضو اتاق بودن نشان نمیدهد که شما میخواهید تجارت کنید. آنجا اتاقها خدمات آموزشی و حقوقی میدهند. آنجا مردم علاقهمند هستند عضو اتاق باشند تا خدمات بگیرند. اینطور نیست که اگر بخواهید صادرات داشته باشید عضو اتاق شوید و کارت بازرگانی گرفته و هزینه کنید.
ولی فعالان بازار سرمایه و نهادهای مالی به اندازه کافی تشکل و انجیاو دارند، مانند کانون کارگزاران بورس.
سنگینیان: اتفاقا اینطور نیست. بهنظرم بازار سرمایه از جمله بخشهایی است که با وجود بزرگ و تاثیرگذاربودن تشکل خاصی ندارد. کانون عمدتا منافع صنفی خود را پیگیری میکند، درحالیکه بازار سرمایه صدایی که با مجلس و دولت مذاکره کند را ندارد، پس این بازار باید به خودش حق بدهد که در اتاق صندلی داشته باشد و از این کانال صدایش را به دولت برساند.
حجاریان: شما گفتید در اتاقهای خارج از کشور شرکتهای بزرگ و هلدینگها حضور ندارند، درحالیکه تمام شرکتهای بزرگ و هلدینگها عضو اتاقهای بازرگانی کشورهای توسعهیافته هستند، اما مهم این است که حاکمیت چگونه ساختار خودش را تنظیم میکند. صدای شرکتهای بزرگ اساس توسعه هرکشوری است. شرکتهای بزرگ باید بتوانند در تنظیم مقررات مشارکت کنند که کارکرد اقتصاد را بهعنوان لوکوموتیو پیش ببرند.
این پرسش را از آقای نهاوندیان دارم. بین بازار سرمایه و تجارت و بازرگانی چه رابطهای میبینید؟
نهاوندیان: این رابطه یک رابطه تنگاتنگ است؛ یعنی نهادهای سرمایهگذاری داریم که با داراییهای تجاری و واقعی تعامل دارند. یک بازار پول داریم که از کوچکترین فرد در جامعه تا بزرگترین نهادهای سرمایهگذاری با آن در ارتباط هستند. یک رابطه بسیار تنگاتنگ بین ایندو هست. در بحث بازار سرمایه و بازار پول، دولت نقش دارد. گاهی سیاست دولت این است که نرخ بهره را در یک نقطه متمرکز کند یا عرضه پولی را افزایش دهد که نرخ بهره را کنترل کند. سیاستهای بانک مرکزی، سیاستهای حاکمیتی است. در اقتصاد کلان به این افراد متغیرهای درونزا گفته میشود. خوشبختانه امروز قوه مقننه، مجریه و قضاییه اتاق بازرگانی را به نوعی بهرسمیت میشناسند یا باید بشناسند. بهنظرم هم اتاق باید بورسی شود و هم بورسیها باید اتاقی شوند.
بسیاری از گروهها تاکید دارند که در این دوره باید قانون اتاق بازرگانی اصلاح شود، اما اینکه اتاق بخواهد بورسی شود به نظر تغییرات قابلتوجهی را شامل میشود.
نهاوندیان: من در وهله اول نظر خودم را میگویم. من یکفعال بازرگانی هستم. چه رای بیاورم یا نه نقطهنظر خودم را میگویم و این تصمیم منتخبان جامعه بازرگانی است که عمل کنند یا نه. شرکتهایی که در اتاق هستند، توانمند هستند و ١٤٠میلیوندلار صادرات دارند، چرا خودشان را شفاف به بورس معرفی نمیکنند؟ ما صادرکنندههای بزرگی داریم. اینها اگر وارد بورس شوند چه اتفاقی میافتد؟ از طرف دیگر، سهم ما از تجارت جهانی نیمدرصد است. اینکه بتوانیم در ایران شمارهیک باشیم دلیل نمیشود که در رقابت جهانی بتوانیم دوام پیدا کنیم. شرکتهایی که با پشتوانه سرمایهگذاری زیر٣٠٠میلیوندلار امروز کار میکنند امید نداشته باشند بتوانند ١٠سال دیگر هم دوام داشته باشند. جهان امروز، جهان رقابتی است، اما ما در بعضی صنایع توان رقابت نداریم. در صنعتی که چین ٢٠میلیارددلار سرمایهگذاری کرد چطور میتوانیم رقابت کنیم؟ اصلا در بعضی صنایع مزیت نسبی نداریم. منظورم این است که باید تجمیع صنایع کنیم. پس باید سعی کنیم اتاق بازرگانی را به اتاق کسبوکار برسانیم. این بازار سرمایه است که باید به سمت اتاق بازرگانی بیاید تا یک پیوند بلندمدت صورت بگیرد تا در این صورت بتوانیم دوام بیاوریم، زیرا اگر این اتفاق نیفتد ما توان رقابت نخواهیم داشت.
پس تاکید شما این است که باید بین بازار سرمایه و اتاق پیوندی صورت گیرد. آقای پورشب در اتاق بازرگانی بهویژه در دو دوره اخیر، کمیسیونهای تخصصی مختلفی تشکیل شد که اعضایش صرفا هیات نمایندگان اتاق بازرگانی نیستند و از بیرون از اتاق نیز کارشناسان و فعالان اقتصادی در آن مشارکت دارند. آیا نمیتوان از بازار سرمایه بهعنوان مشاور که پل ارتباطی بین اتاق بازرگانی، بخش خصوصی و دستگاههای دولتی است، استفاده کرد؟
پورشب: من سالها نماینده بورس در اتاق بودم. در این کمیسیونها عمدتا افراد مطالبات خود را پیگیری میکنند و نمیتوان از این طریق مطالبات بازار سرمایه را پیگیری کرد، زیرا انتظاراتی که دوستان دارند و در این جلسات طرح میشود، انتظاراتی نیست که بتوان آنها را به زبان بازار سرمایه ترجمه کرد، چون بیشتر اهداف، اهداف خرد و صنفی است.
شاید چون اتاق محل بنگاههای کوچک و متوسط است و بنگاههای بزرگ آنقدر لابی قدرتمند دارند که نیازی به اتاق نداشته باشند.
پورشب: اتفاقا بنگاه کوچک و متوسط اهدافش با بنگاههای بزرگ یکی است. هردو بهدنبال سودآوری و حداکثرکردن کارایی هستند. ممکن است مشکلاتشان متفاوت باشد.
سنگینیان: من اصلا این نگاه را قبول ندارم که اتاق بازرگانی جای بخش خصوصی کوچک و متوسط است. شاکله اقتصادی ما یکپکیج کامل است. نمیشود بگوییم بازار سرمایه موفقی داریم اما بازار پول ورشکسته خواهیم داشت. اقتصاد ما یکپکیج کامل است. در دنیا هم اینطور است. بخشهای قدرتمند بخش خصوصی در اقتصاد تعیینکننده هستند. اتفاقا زمانی فروپاشی اقتصادی اتفاق میافتد که بنگاههای بزرگ با چالشهای جدی مواجه میشوند. اگر یک بنگاه بزرگ با مشکل رکود و شرایط بحران تعطیل شود، بحران اجتماعی را در ادامه خود خواهد آورد. بنابراین، اینکه فکر کنیم اتاق بازرگانی جای بازار سرمایه یا نهادهای مالی نیست، اشتباه است. اتاق بازرگانی عصارهای از فعالان بخش خصوصی است. اگر اقتصاد ما میخواهد در ادبیات اقتصاد جهانی ورود کند و در آن ادبیات حرفی برای گفتن داشته باشد باید جنس افرادش از افرادی باشد که در این حوزه شناخته شده، فعال و کارا باشند.
به هر حال شرکتهای بزرگ دغدغه کمتری نسبت به بنگاههای کوچک و متوسط دارند.
پرویزیان: باور کنید اینطور نیست. بنگاه اقتصادی بزرگ دیرتر فرو میریزد و صدای ورشکستگیاش دیرتر به گوش همه میرسد، اما اینطور نیست که بگوییم وضع بنگاه اقتصادی بزرگ خوب است. امروز شیر ورودی بانکها را ببندید تا ظهر همه پرچمشان را بالا میگیرند. اقتصاد ما بسیار بیمار است، بنگاههای اقتصادی بزرگ ما بیشتر از همه با مشکلات دستوپنجه نرم میکنند اما صدایشان دیرتر به گوش میرسد.
پورشب: ما معتقدیم جایگاهی که امروز اتاق بازرگانی در حاکمیت اقتصادی دارد به واسطه همین پیشنهادهای دوستان در بازار سرمایه است. امروز اتاق بازرگانی عضو نزدیک به بیش از ١٠مرجع تصمیمگیر و تصمیمساز حاکمیت مانند شورای پول و اعتبار، شورایعالی بیمه، شورای رقابت، هیاتعالی واگذاری سازمان خصوصیسازی، هیاتعامل سازمان خصوصیسازی، شورای بورس، شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و... است و در بیش از ١٢ماده برنامه پنجم توسعه نقش پررنگی داشته است که به واسطه حضور بازار سرمایه در کنار اتاق بوده است.
و البته همه این عضویتها در شرایطی رخ داده است که تجار و بازرگانان در اتاق بازرگانی حاضر بودهاند و بازار سرمایه کرسیای در هیات نمایندگان نداشته است.
پورشب: خیر، مدعوینی که در کمیسیونهای اتاق حضور پیدا کردند تلاش کردند این قضیه را جا بیندازند. در دودوره گذشته ویژگیهای شخصیتی آقایان نهاوندیان و آلاسحاق که علاقهمند به تعامل با مدیران عالیرتبه بازار سرمایه بودند، باعث شد که این قضیه جا بیفتد و سرعت بگیرد. میخواهم بگویم بیشتر شخصیتمحوری به این مسایل کمک کرد، ضمن اینکه بازار سرمایه خواست به این جایگاه برسد. حال که این محمل مهیا شده بهنظر میرسد امروز فصلی فرا رسیده که باید متولیان بازار سرمایه راسا در این نهاد مهم حضور داشته باشند تا بتوانند در یک تعامل سازنده با بخش تجاری اتاق این کار را انجام دهند. امروز تاجری داریم که بیش از ١٦٠میلیوندلار صادرات دارد ولی در بورس نیست. همانطور که بورسیها وارد این کار میشوند تجار هم باید عضو فرابورس و بورس شده و شفافیت را دنبال کنند.
بنگاههای اقتصادی که بیرون از اتاق هستند و موکلانشان در اتاق حضور دارند در مورد کمبود نقدینگی بسیار گلایه میکنند و اصرار به پیگیری این موضوع در اتاق و دستیابی به راهحل برای آن دارند. نمایندگان بازار سرمایه اگر به هیات نمایندگان اتاق تهران وارد شوند چه برنامهای در این راستا خواهند داشت؟
سنگینیان: درست اشاره کردید. مشکل نقدینگی جدی است. کارکرد اصلی بازار سرمایه تامین مالی است. بازار سرمایه وظایف مختلفی دارد از جمله ایجاد شفافیت، تسهیل معاملاتی، کشف قیمت و افشای اطلاعات. همه اینها به عنوان وظایف جانبی در راستای وظیفه اصلی تامین مالی وجود دارند. بنابراین اگر شرکتی تشویق شود به بازار سرمایه بیاید، باید بتواند راحتتر پول تامین کند تا بتواند کسبوکارش را توسعه دهد. اگر بخواهید کسبوکارتان را توسعه دهید حتما باید در بازار سرمایه باشید، اما بازار سرمایه به خاطر سالها تسلط بخش بانکی به اندازه کافی بالغ نشده است. تلاش میکند و گوشهای از کار را گرفته است و همین الان هم اگر نگاه کنید از مجموع تامین مالی در بازار مالی ٢٠درصد سهم بازار سرمایه است. عدد خیلی بزرگ نیست اما در اقتصادی که ٧٠، ٨٠درصدش را دولت اداره میکند و بانکها در بخش مالی مسلط هستند عدد خوبی است. با اینکه از ظرفیتهای موجود استفاده شده اما بسترها کاملا آماده نیست و حضور دوستان از بازار سرمایه در اتاق با این هدف است که این فضا را گسترش داده و امکانات بیشتری خلق کنند. قصد داریم از دولت بخواهیم به بازار سرمایه بیشتر توجه کند تا بتوانیم از بخشینگریهایی که در دولت اتفاق میافتد، جلوگیری کنیم و از مجلس بخواهیم بیشتر به این موضوع بپردازد و امتیاز دهد. این یک تئوری اقتصادی است که اگر بازار سرمایه بزرگتر شود، اقتصاد هم پیشرفت میکند. بنابراین برای توسعه اقتصاد حتما باید در این حوزه تمرکز و سرمایهگذاری و مقررات را تسهیل کرده و کمک کنیم بازار سرمایه بتواند به نقشی که برایش در نظر گرفته شده برسد.
پرسشی که با دیدن نامها در ائتلاف بازار سرمایه به ذهن میآید این است که حضور آقای نهاوندیان که پدرشان و آقای جهانگیری که برادرشان در کابینه دولت کرسی دارند، در این گروه اتفاقی است؟
سنگینیان: این ائتلاف سیاسی نیست. همه دوستان، عضو ائتلافهای دیگر با اهداف دیگر هستند. این ائتلاف را بازار سرمایه انتخاب کرده یعنی این افراد با این ویژگیها که عضو شرکت بورسی، مدیر نهاد مالی یا در بازار سرمایه فعال هستند، بهعنوان نماینده، نامزد شدهاند. این خطکش را کانون نهادهای سرمایهگذاری گذاشت. یعنی افراد دیگری هم بودند که چهره بودند و میشد که وارد اتاق شوند.
گروه شما بهدنبال کسب کرسی در هیاترییسه اتاق هم هست؟
سنگینیان: اگر ائتلاف بازار سرمایه در اتاق کرسی هیاترییسه هم داشته باشد، با توجه به حجمش محق است. برای بخش ٣٠درصدی اقتصاد یککرسی در هیاترییسه حتما میتواند مفید باشد.
منبع: شرق