کشورهایی مثل مالزی، اندونزی، نروژ و ایالات متحده هم با اتکا به ذخایر منابع طبیعی توانستند اقتصاد خود را پیش ببرند. نکته کلیدی در این بین مدیریت صحیح منابع و جریان ورودی درآمدهای حاصل از منابع طبیعی بود که به پیشرفت اقتصادهای دارای آن کمک می کرد.
نفت برای اقتصادها موهبت است یا نفرین؟ این پرسش سال ها پیش به عنوان فرضیه نفرین منابع طبیعی توسط اندیشمندان اقتصادی بررسی شده است. آن ها تلاش کردند با بررسی اثرگذاری نفت بر رشد اقتصادی کشورها به این پرسش پاسخ دهند که آیا نفت علیه اقتصادها کار کرده یا به نفع آن ها؟
یافته های آنان نشان می دهد درآمدهای نفتی به تنهایی برای رشد اقتصادها مضر نیست و اثر مستقیم بر رشد اقتصاد دارد، اما زمانی که درآمدهای نفتی بر عواملی مثل سرمایه گذاری فیزیکی، درجه باز بودن اقتصاد، رابطه مبادله و سرمایه انسانی اثر می گذارد و آن را تغییر می دهد، اثر کل درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی به شدت کاهش پیدا می کند و به کمتر از مقدار اولیه می رسد.
نگرانی ها درباره اثر منفی منابع طبیعی بر اقتصاد کشورهای تولیدکننده برای اولین بار در میان اقتصاددانان توسعه در دهه های 1950 و 1960 مطرح شد. نتایج برخی از بررسی ها نشان می داد صادرکنندگان مواد اولیه در تجارت با کشورهای صنعتی به علت بدتر شدن رابطه مبادله، مزیت های خود را از دست می دهند. در ادمه اقتصادانان دیگری هم به اثر منفی و اثر محدود بودن پیوندهای صادرات مواد اولیه در مقایسه با صنعت پی بردند. در دهه 1970، به دنبال شوک اول نفتی، توجه از حوزه صادرات مواد اولیه به مسائل و تجربیات صادرکنندگان نفت معطوف شد. برخی از مسائل و مشکلات کشورهای نفتی باعث پیدایش این دیدگاه شده بود که درآمدها یفراواان حاصل از نفت اثر بدی بر چشم انداز توسعه اقتصادی صادرکنندگان نفتی خواهد داشت.
در سال 1994، برای اولین بار فرضیه بلای منابع مطرح شد. منظور از بلا این بود که همه کشورهای دارای مناطبع طبیعی دارای عملکرد خوبی از نظر رشد و پیشرفت اقتصادی نیستند. با این حال این فرضیه بارها مورد نقد قرار گرفت و رد شد. منتقدان این ایده می گفتند انقلاب صنعتی در انگلیس و آلمان تنها به دلیل وجود ذخیره بسیار زیاد سنگ معدن و زغال سنگ ممکن بود. هم چنین کشورهایی مثل مالزی، اندونزی، نروژ و ایالات متحده هم با اتکا به ذخایر منابع طبیعی توانستند اقتصاد خود را پیش ببرند. نکته کلیدی در این بین مدیریت صحیح منابع و جریان ورودی درآمدهای حاصل از منابع طبیعی بود که به پیشرفت اقتصادهای دارای آن کمک می کرد. این نکته کلیدی، از نظر پژوهشگران حلقه مفقوده در اقتصاد ایران است و به دلیل فقدان آن، درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی مثل نفت، باعث افزایش نابرابری و سرکوب مالی و کاهش رشد اقتصادی شده است.
برای مطالعه بیشتر «مسیرهای اثرگذاری درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی ایران از دیدگاه نفرین منابع طبیعی» را بخوانید. این مقاله در زمستان سال جاری در نشریه سیاست های راهبردی و کلان منتشر شده است.
اتاق تهران