نانواهایی در زابل سیستان و بلوچستان یا حتی رودان هرمزگان و دشتی بوشهر وجود دارند که نان را قسطی میفروشند. بعضیهایشان کارت ملی مشتریها را گرو گرفتهاند و بعضی هم به حساب آشنایی و همسایگی کار میکنند و فقط به نوشتن اسم و بدهی اکتفا کردهاند.
با خط نه چندان خوشی نوشته است: «حساب نان وایی»! آخرین صفحه دفتر حساب را با خودکار آبی به دو نیم کرده و ردیفهای طولانی اسم است که پشت هم قطار شدهاند. سمیرا. ب- احمد. ک- سالم. ر- رامین. ج- نازخاتون. پ و … عددهای روبروی اسامی باورنکردنی هستند.
یکی ۱۵ هزار تومان بدهکار است و دیگری فقط ۳ هزار تومان. بدهی یکی به ۷۰ هزار تومان میرسد و نانوا را شاکی کرده است. نانوایی که خودش یکی از اهالی قصرقند است. قصرقند سیستان و بلوچستان که حالا اهالیاش نان را نسیه میخرند و نانوای فقیر میگوید که دستان خودش هم تنگ است و آنقدرها نمیتواند نسیهفروشی کند.
این، اما ماجرای یک نانوایی نیست. نانواهایی در زابل سیستان و بلوچستان یا حتی رودان هرمزگان و دشتی بوشهر وجود دارند که نان را قسطی میفروشند. بعضیهایشان کارت ملی مشتریها را گرو گرفتهاند و بعضی هم به حساب آشنایی و همسایگی کار میکنند و فقط به نوشتن اسم و بدهی اکتفا کردهاند.
اینجا منبع درآمد خانوادهها یارانه است
رحیم پرموته، نانوای سیستان و بلوچستانی میگوید که اینجا خانوادههای زیادی هستند که تنها منبع درآمدشان یارانه است. خانوادههای ۸-۹ نفره که مجموع یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی و یارانه بنزینشان به یک میلیون تومان نمیرسد.
آنها هر ماه منتظر واریز یارانههایی هستند که با آن بدهی نانشان را میدهند. البته گهگدار، خیریهای پیدا میشود که سراغ نانواییها میآید و بدهی بدهکاران نانواییها را صاف میکند، اما پرموته معتقد است که این کارها چه فایدهای دارد؟
او میگوید: چرا برای مردم شغل ایجاد نمیکنند که چشمشان به دو قران یارانه نباشد و غرور نوجوانها زیر دستان ترحم شهرنشینهای شیک خرد نشود؟ شهرنشینهایی که با خودروهای شاسی بلند آفرود میآیند و برای یک جفت کفش یا یک دست لباس، دهها عکس و سلفی تبلیغاتی با بچههای منطقه میگیرند و در «اینترنت» منتشر میکنند.
نانوای دیگری که بیشتر دندانهای جلوی فکش ریخته و تک و توک دندان سالمی در دهانش دیده میشود، میگوید ما اینجا بندر چابهار و ساحل مکران را داریم که گنج است، ولی کسی جدیاش نمیگیرد. «حق ما این نیست!»
نه کشاورزی، نه ماهیگیری و نه حتی کارگری در بنادر
سیستان و بلوچستان سالهاست که زمینگیر خشکسالی شده و رد نمک تفتیده بر جای جای خاکش دیده میشود. خاک شور و نبود آب، زمینهای کشاورزی را سوزانده و باغهای موز و خرما را خشکانده است.
ماهیگیران کوچک اجازه دارند فقط در سواحل تور بیندازند، اما کشتیهای تجاری بزرگ ذخایر دریا را آنقدر شخم زدهاند که دیگر سهمی به تور ماهیگیران خرده پا نمیافتد. دلخوشی سیستان و بلوچستانیها به همین بندر چابهار و اسکلههای کلانتری و بهشتی است که این روزهای تحریم و کرونا سوت و کورشان کرده و ماه به ماه است که کشتی در آن لنگر نمیاندازد تا کارگران فقیر بارهایش را به دوش بگیرند و جابهجا کنند و نانی درآورند.
بودجه صدا و سیما ۲.۶ برابر بودجه توسعه سواحل مکران
اقتصاد به گل نشسته حالا بزرگترین مجتمعهای صنعتی منطقه را هم مجبور به تعدیل نیرو کرده است. خالد شفیعی که در مجتمع پتروشیمی توسعه نگین مکران باغبان بوده، جز همین اخراجیهاست.
شفیعی به تجارتنیوز میگوید که زندگیاش سخت و طاقتفرسا میگذرد و کاش میشد راهی پیدا کرد که مدیرعامل پتروشیمی را راضی کند به کار برگردد.
شفیعی که برای برگشت به کار حتی دست به دامن خبرنگار محلی منطقه شده تا برایش پا درمیانی کند، توضیح میدهد که کار پیدا کردن در این منطقه از هفتخوان رستم سختتر است. چون اینجا حتی جاده درست و حسابی ندارد و کامیونهایی که بار کارخانهها را ببرند.
به گفته او سواحل مکران فقط در اخبار رنگ و لعاب دارد و در واقعیت چیزی جز فقر و محرومیت نیست. البته چندان بیراه نمیگوید و شاید باور نکنید که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که همین چند روز پیش دولت به مجلس برده، اعتبار صدا و سیما را ۲.۶ برابر اعتبار توسعه سواحل مکران در نظر گرفتهاند!
کابینه حسن روحانی برای توسعه سواحل مکران فقط ۱۰۰۰ میلیارد تومان اختصاص داده، اما بودجه صدا و سیما را ۲۶۱۹ میلیارد تومان پیشنهاد کرده است. گذشته از مدیریت ناکارآمد اقتصاد، از نگاه خیلی از کارشناسان، تحریم و انزوای اقتصاد ایران آسیب فراوانی به معیشت مردم زده است.
جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان تخریب اقتصاد در ۱۰ سال اخیر را بیسابقه توصیف کرده و پیش از این گفته بود که مصرف سرانه در ایران در این دوره ۱۰ ساله حدود ۱۷.۵ درصد افت کرده و در این میان وضعیت روستاها بسیار بدتر است. در روستاها مصرف سرانه حدود ۳۰ درصد کمتر شده و از هر پنج نفر یکی فقیر است.
منبع: تجارتنیوز