دوشنبه, 08 ارديبهشت 1399 21:05

علی‌اصغر سعیدی : زندگی جدید

 

علی‌اصغر سعیدی جامعه‌شناس معتقد است دلیل غافلگیری جوامع در برابر کرونا، عدم شناخت این نوع بیماری بود که آن هم ناشی از این است که نظام‌های بهداشتی سال‌هاست روی موقعیت همه‌گیری یک بیماری متمرکز نیستند و سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر بر روی بیماری‌های مزمن و برخی بیماری‌های ناشی از جهانی شدن مانند ایدز و... استوار بوده است. این استاد دانشگاه واکنش کشورها به این بحران را محافظه‌کارانه می‌داند و می‌گوید کشورها در آغاز می‌خواستند بین تثبیت اقتصاد یا سیاست و کنترل این بیماری یکی را انتخاب کنند اما در واکنش نهایی این تردید از بین رفت و سیاست کنترل این بیماری، به هر هزینه‌ای، انتخاب شد. به اعتقاد این جامعه‌شناس ادامه فاصله‌گذاری اجتماعی بر اهمیت خانه اضافه می‌کند و «خانه» یعنی محلی برای آسایش و آرامش اهمیت بسیار بیشتری پیدا خواهد کرد. ممکن است به‌طور کل سبک‌های زندگی مبتنی بر حق انتخاب افراد محدودتر شود، اما سبک‌های زندگی مبتنی بر خانه یا «سبک‌های زندگی خانه‌محور» مانند بهداشت،  نور، زیبایی و رنگ، معماری، دکوراسیون و... افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد. این استاد دانشگاه معتقد است یکی دیگر از پیامدهای دیگر این بحران، احتمالاً تغییرات گفتمانی است که در فضای روشنفکری رخ خواهد داد، البته فعلاً در روزهای اخیر تمایلی به تغییر گفتمان بروز نکرده است اما احتمالاً ادامه بحران این گفتمان را تغییر خواهد داد و اگر این بحران ادامه پیدا کند روشنفکران پوپولیست هم با محدودیت گفتمان روبه‌رو خواهند شد و باید به گفتمان دیگری که مبتنی بر سلامت باشد تن دهند. به گفته سعیدی به نظر می‌رسد تبعات اقتصادی این بحران از تبعات اجتماعی آن بسیار بیشتر باشد و ادامه این بحران شرایط  اجتماعی جدیدی را به وجود خواهد آورد که تاثیر عمیق‌تری بر ساختار اقتصاد خواهد گذاشت. همچنین پیامدهایی که این بیماری بر نحوه حکمرانی خواهد گذاشت ممکن است کاملاً متفاوت از تاثیر آن بر سبک زندگی و اجتماعی باشد.  در گذشته اقدامات دولت در نظارت بر رفتار افراد با مخالفت روبه‌رو می‌شد اما الان با دستور دولت مردم در خانه می‌مانند.

 

چرا کرونا  به‌رغم برنامه‌های تدوین‌شده در کشورهای توسعه‌یافته همه را غافلگیر کرد؟

 

به نظر می‌رسد که علت غافلگیر شدن دولت‌ها و مردم در مقابله با این بیماری ناشی از عدم شناخت قبلی از چنینی ویروسی باشد. چون این ویروس جدید بود و هیچ شناختی نسبت به آن وجود نداشت. این یکی از علل غافلگیری دولت‌ها و همین‌طور جوامع بود.  دلیل این عدم شناخت نیز به نظر می‌رسد این بود که نظام‌های بهداشتی اعم از کارهای تحقیقاتی و استراتژیک در حوزه سلامت و بهداشت، سال‌هاست که روی موقعیت اپیدمیک بیماری‌ها یا موقعیت همه‌گیری یک بیماری متمرکز نیستند و سرمایه‌گذاری‌ها بیشتر بر روی بیماری‌های مزمن و همین‌طور برخی بیماری‌های ناشی از جهانی شدن مانند ایدز و... استوار بوده است.  در دهه اخیر بیماری شبیه به کرونا، که جهان با آن روبه‌رو شد، سارس بود و چون مدت زیادی طول نکشید تا کنترل شود و جهانی نشد، تغییر استراتژیکی در برنامه‌های سلامت و بهداشت جهانی ایجاد نکرد. به عبارت دیگر، پیامدهای آن بیماری آنچنان نبود که روند سرمایه‌گذاری‌ها را تغییر دهد. منظورم اولویت سرمایه‌گذاری‌ها درون بخش درمان و بهداشت است. در مورد سرمایه‌گذاری به‌طور کل، این روزها سخنرانی چند سال پیش بیل گیتس خیلی شنیده می‌شود. او می‌گوید نسبت به سایر بخش‌ها سهم سرمایه‌گذاری روی بخش هسته‌ای بیشتر از بخش سلامت بوده است. اما در خود بخش سلامت نیز سرمایه‌گذاری روی بیماری‌های همه‌گیر نبوده است. البته باید اضافه کرد که در این بخش ما با چالش‌های زیادی روبه‌رو بودیم: یکی افزایش تقاضا در برابر کاهش عرضه بوده است. چون بخش سلامت هم کاربر و هم سرمایه‌بر است. از هزینه تربیت پزشک و متخصص‌های مختلف گرفته تا تهیه دستگاه‌های مختلف، همه خرج روی دست دولت که باید هزینه این کالای عمومی را بپردازد، می‌گذارد. این چالش‌ها نظام‌های سلامت را از بیماری‌های همه‌گیر بسیار منحرف کرده بود. یکی دیگر از دلایل غافلگیر شدن به نوع ویروس برمی‌گردد.  این ویروس با تعریف کلاسیک «بیماری» همخوانی دارد، یعنی بیماری چیزی است که ناشی از ورود عامل خارجی به بدن است که جسم را ناتوان می‌کند. اما سال‌هاست که نه‌تنها سیاست‌های بهداشتی کشورها بلکه سازمان‌های جهانی از جمله سازمان جهانی بهداشت، تعریفی علمی و اجتماعی از بیماری دارند. به‌زعم تعریف جدید بیماری برساخته اجتماعی است و تنها ناشی از عامل خارجی نیست. در نتیجه درمان‌های بالینی تنها راه‌حل کنترل بیماری نیستند، بلکه راه‌حل‌های اجتماعی و اقتصادی را باید برای درمان بیماری، به ویژه بیماری‌های مزمن جست‌وجو کرد. منظور من این است که به‌طور مثال، بر اساس این تعریف جدید -که مبنای فعلی تقریباً همه سیاست‌های بهداشتی است- فقر عامل اصلی بیشتر بیماری‌ها تشخیص داده شده است. در نتیجه کاهش فقر یکی از راه‌های درمان بیماری است. در حالی که این ویروس اتفاقاً هیچ ربط مستقیمی به فقر ندارد اگرچه پیامدهای ناگواری خواهد داشت، اما نوعی بیماری است که کشورهای ثروتمند را هم دربر گرفته است.  اتفاقاً کشورهای در حال توسعه به دلیل حجم پایین ارتباطات کمتر با این بیماری درگیر شده‌اند. به علاوه، نظام‌های درمانی در این کشورها هنوز اولویت را بر کنترل بیماری‌های همه‌گیر گذاشته‌اند تا میزان مرگ‌ومیر به‌ویژه در میان کودکان را کاهش دهند.

 

 ارزیابی شما از این واکنش‌های متفاوت حکومت‌ها در جهان به این بحران چیست؟  آیا حکومت‌هایی با ساختار کمونیستی بهتر توانستند از پس این بحران برآیند؟

 

قبل از اینکه به سوال شما پاسخ دهم مقدمتاً باید گفت که کشور چین با این مساله روبه‌رو شد و به دلیل ساختار سیاسی این کشور، اطلاعات زیادی از این بیماری و نحوه برخورد چین، به سازمان بهداشت جهانی و رسانه‌ها درز پیدا نکرد و همین باعث شد هر کشوری که بعداً با این مساله روبه‌رو شد مجبور شود بر اساس اطلاعات موجود تصمیم‌گیری کند، در حالی که اگر چین اطلاعات بیشتری را از موقعیت این ویروس و تاثیرات آن بر جمعیت چین به جهان می‌داد شاید سیاست برخورد کشورها با این ویروس متفاوت می‌شد.  اما جدای از این مساله، به‌طور کلی می‌توان واکنش کشورها را محافظه‌کارانه ترسیم کرد. چون در آغاز می‌خواستند بین تثبیت اقتصاد و کنترل این بیماری یکی را انتخاب کنند. البته در بعضی از کشورها انتخاب بین سیاست و اقتصاد نبود، بلکه بین سیاست و سلامت بود. نکته جالب اینکه در واکنش نهایی این تردید و محافظه‌کاری در بین تمام کشورها از بین رفت و سیاست کنترل این بیماری، به هر هزینه‌ای، انتخاب شد. این مساله مهم است چون گمان می‌شد، غرب بدون تردید و با قاطعیت سیاست کنترل بیماری را در پیش بگیرد چون فلسفه اومانیسم یا انسان‌محوری فلسفه غالب در سیاست کشورهای پیشرفته و غربی است.  اما کشورهای در حال توسعه نیز به این سیاست حفظ سلامت پیوستند. اگرچه نحوه کنترل این بیماری در بین کشورها متفاوت است اما این به فلسفه انسان‌محوری برنمی‌گردد، بلکه به ساختار نظام‌های بهداشتی و درمانی کشور مربوط است.

 

واکنش دولت‌ها به نظام‌های سلامت آنها نیز بستگی داشته است.  به‌طور مثال، در آمریکا که نظام درمانی متکی بر بازارهای بیمه هستند. بنابراین دسترسی افراد بدون بیمه به این نظام‌ها سخت‌تر است و در نتیجه افرادی که در دهک‌های پایین درآمدی هستند کمتر از این بازار سلامت استفاده می‌کنند، اما در کشورهای اروپایی که نظام سلامت عمومی است البته دولت‌ها با مشکل کمتری روبه‌رو بودند و آنچه به نظام سلامت فشار آورده است ناشی از فشار تقاضاست تا عدم دسترسی. البته برخی از این تفاوت‌ها ممکن است در کشورهای در حال توسعه جدی نباشد. به عبارت دیگر منظورم این است که در کشورهای در حال توسعه چون نظام‌های بهداشتی عمدتاً  اولویت را به بیماری‌های همه‌گیر داده‌اند تا میزان مرگ‌ومیر را کاهش دهند آمادگی بیشتری در برابر این بحران دارند. 

 

 کرونا چه پیامد اجتماعی و حکمرانی و چه تاثیری در سبک زندگی در جوامع مختلف خواهد گذاشت؟  آیا جهان بعد از کرونا بسیار متفاوت از وضع موجود است؟

 

یکی از پیامدهای مبارزه با این ویروس فاصله‌گذاری اجتماعی است.  دو توصیه‌ای که به‌طور کلی به مردم شده است این است که «دست‌هایتان را  مرتب بشویید» و «در خانه بمانید». مورد اول به بهداشت فردی برمی‌گردد. هر دو مورد پیامدهای مهم اجتماعی خواهد داشت.  اگر فاصله‌گذاری اجتماعی بیشتر باشد بر نهاد خانواده تاثیر مهمی خواهد داشت. اما مشخص نیست که این تاثیر منفی یا مثبت باشد. بر اساس برخی گزارش‌ها، به‌طور مثال در انگلستان، میزان خشونت‌های خانگی در این مدت افزایش یافته است. اما برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که روابط جدیدی در بین افراد خانواده شکل گرفته است و همه از آن استقبال می‌کنند.  ادامه فاصله‌گذاری اجتماعی بر اهمیت خانه اضافه می‌کند و فکر می‌کنم این یکی از پیامدهای مهم سیاست‌های کنترل کرونا باشد. خانه به معنای HOME یعنی محلی برای آسایش و آرامش اهمیت بسیار بیشتری پیدا خواهد کرد. ممکن است به‌طور کل سبک‌های زندگی مبتنی بر حق انتخاب افراد محدودتر شود، اما سبک‌های زندگی مبتنی بر خانه یا «سبک‌های زندگی خانه‌محور» افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد. منظورم بهداشت،  نور، زیبایی و رنگ، معماری، دکوراسیون و امثالهم است. البته در گذشته این اهمیت وجود داشت و با توسعه شهرها همواره به مردم توصیه می‌شد تا شهرشان را مانند خانه خودشان بدانند. حالا به نظر می‌رسد که یکی از پیامدهای کنترل کرونا افزایش چشمگیر این اهمیت باشد که بر معماری خانه و استفاده از فضاهای مختلف خانه نیز تاثیر خواهد گذاشت. به‌طور مثال، ممکن است آشپزخانه نقش بسیار مهم‌تری پیدا کند و صنعت غذای آماده افت چشمگیری پیدا کند، مگر اینکه خود را با موقعیت جدید مطابقت بدهد.  اتاق مهمانی اهمیت کمتری پیدا می‌کند. احتمالاً اتاقی برای مهمانی نخواهد ماند که تنها مورد استفاده مهمانی باشد. دستشویی، توالت و حمام از جمله مکان‌هایی در خانه خواهند بود که افراد می‌توانند سبک‌های مختلفی را در آن تجربه کنند چون بهداشت فردی اهمیتش بالا می‌رود. همچنین می‌توان گفت که این ویروس بر سیاست مسکن نیز تاثیر خواهد گذاشت و ممکن است تقاضا را برای مسکن افزایش دهد.

 

اما در مورد سایر پیامدها به نظر می‌رسد در حال حاضر پیش‌بینی بسیار مشکل خواهد بود و باید منتظر روزهای آینده و میزان کنترل این ویروس در کشورهای مختلف بود.  مسلماً این بیماری همه‌گیر جهانی است و حتی اگر چند کشور در این مبارزه شکست بخورند نیز این بیماری را نباید کنترل‌شده محسوب کرد. همان‌طور که عرض کردم سبک زندگی مدرن مبتنی بر حق انتخاب و کثرت‌طلبی و تنوع‌جویی است که احتمالاً تا اندازه زیادی محدود خواهد شد. در حالی که پیامدهایی که این بیماری بر نحوه حکمرانی خواهد گذاشت ممکن است کاملاً متفاوت از تاثیر آن بر سبک زندگی و اجتماعی باشد. در حال حاضر میزان مداخلات دولت بر اساس خواست مردم افزایش چشمگیری داشته است. هیچ اعتراضی در مورد دخالت در زندگی شخصی از هر طریقی که دولت تشخیص دهد وجود ندارد. کسانی که در گذشته صدایشان بلند بود که چرا دولت در اقتصاد زیاد دخالت می‌کند حالا در صف اول هستند تا از دولت انتقاد کنند چرا دیر وارد عمل شده‌ای. چون دولت‌ها باید بزرگ شوند تا با این بیماری مبارزه کنند. در گذشته بیشتر اقدام‌های دولت در محدود کردن زندگی یا نظارت بر رفتار افراد با مخالفت روبه‌رو می‌شد. الان با دستور دولت بسیاری از کسب‌وکارها تعطیل شده‌اند، بسیاری بیکار شده‌اند و مردم هم دستور دارند در خانه بمانند. دولت‌ها قول داده‌اند هزینه این بیکاری‌ها را بدهند. در برخی کشورها مثل کره جنوبی و سنگاپور تمامی اطلاعات شخصی-الکترونیکی و پزشکی مردم در اختیار دولت قرار گرفته است. در بسیاری کشورها کارهایی که روزی عادی به نظر می‌رسید مثلاً رفتن به خانه اقوام با جریمه ماموران دولتی روبه‌رو است. این مساله عده‌ای را نگران کرده که ممکن است بعد از این دوران دولت‌ها تمایلی به کاهش نظارت و مداخله خود در امور شخصی مردم نداشته باشند.

 

یکی دیگر از پیامدهای این بحران ممکن است تغییرات در ساختار جمعیتی باشد. البته در میان‌مدت تغییرات در نحوه حمایت از سالمندان و در بلندمدت ساختار جمعیتی. همین‌طور در کوتاه‌مدت هزینه‌ای که روی دست دولت می‌گذارد. مثلاً در ایران چون نظام بازنشستگی اساساً تنها بر حمایت از فرد بازنشسته‌شده استوار نیست و بیشتر بر پایه حمایت از خانواده قرار دارد صندوق‌های بازنشستگی باید هزینه زیادی به بازماندگان بیمه‌شده‌ها پرداخت کنند و میزان مستمری‌بگیران افزایش خواهد داشت. 

 

باید اضافه کنم که یکی دیگر از پیامدهای دیگر این بحران، احتمالاً تغییرات گفتمانی است که در فضای روشنفکری رخ خواهد داد.  در حال حاضر گفتمان نئولیبرالیسم در بین روشنفکران چپ‌گرا غلبه دارد و دفاع از آن در بین روشنفکران طرفدار نظم بازار. البته جالب است که فعلاً در روزهای اخیر تمایلی به تغییر گفتمان بروز نکرده است.  به‌طور مثال، در آخرین مصاحبه‌ای که نوام چامسکی داشته است هنوز خطر جنگ هسته‌ای و گرم شدن زمین را که مقصر اصلی آن را لیبرالیسم می‌داند از جمله خطرهای مهم‌تر می‌داند و اپیدمی کرونا را امری زودگذر می‌داند و آن را جدی نگرفته است. ادامه بحران این گفتمان را تغییر خواهد داد و اگر این بحران ادامه پیدا کند روشنفکران پوپولیست هم با محدودیت گفتمان روبه‌رو خواهند شد و باید به گفتمان دیگری که مبتنی بر سلامت باشد تن دهند.

 

 کرونا چه تاثیری بر اقتصاد و بازارهای جهانی خواهد گذاشت و تبعات اجتماعی آثار اقتصادی چه خواهد بود؟

 

در پاسخ به این سوال شما باید بگویم که به نظر می‌رسد، تبعات اقتصادی این بحران از تبعات اجتماعی که به وجود خواهد آمد، بسیار بیشتر باشد. به عبارت دیگر، ادامه این بحران شرایط  اجتماعی جدیدی را به وجود خواهد آورد که تاثیر عمیق‌تری بر ساختار اقتصاد خواهد گذاشت. البته عده‌ای این بحث را مطرح می‌کنند که نظام سرمایه‌داری می‌تواند مثل همیشه این بحران را از سر بگذراند و کارآفرینان آن می‌توانند با خلاقیت و ترکیب جدیدی از منابع بحران‌های بعد از کرونا را تبدیل به فرصت و بازارسازی کنند. در حال حاضر نیز بسیاری مترصد این هستند که در آینده چه شرایطی به وجود خواهد آمد تا بر اساس آن بتوانند کسب‌وکارهای خود را بازسازی کنند. در شروع این بحران، واکنش بازارها به غیر از واکنش اولیه که باعث سقوط بازارهای سهام در چند روز شد،  نشان می‌دهد که بازارها آنقدر نگران آینده کرونا نیستند. به ویژه اینکه، دولت‌ها به کمک کسب‌وکارها شتافتند  تا از نگرانی آنها کم کنند. امیدواری‌های زیادی نیز داده می‌شود که بعد از کنترل کرونا اقتصاد جهانی با سرعت بیشتری نسبت به  رکود اقتصادی سال ۲۰۰۷ خود را ترمیم کند. اما به نظر می‌رسد که بازارهای جدیدی نیز به ویژه در بخش خدمات خلق خواهند شد. البته ممکن است بسیاری از کسب‌وکارها عمر کوتاه‌تری داشته باشند.  بدون شک بازارهای سلامت و بهداشت به دلیل اولویت‌هایی که پیدا خواهند کرد رونق بیشتری خواهند گرفت. به‌طور مثال سرمایه‌گذاری در شرکت‌های دارویی و تحقیقات در این زمینه رونق بسیار بیشتری خواهد گرفت.  مساله دیگری که ممکن است به تغییر در نگرش اقتصادی منجر شود اهمیت و تعیین‌کنندگی متغیرهای اجتماعی خواهد بود. البته باید دید که با افزایش نقش دولت رابطه جدید بازارها و دولت چگونه خواهد شد. به هر حال دنیا با وضع پیچیده‌ای روبه‌رو شده است. مثلاً وقتی در سال 2007 وضع بازارهای سرمایه به هم ریخت، هم سرمایه حرکت کرد و از این بازار به بازار دیگر رفت و هم نیروی کار. اما حالا همان اقتصادهای نوظهور مانند هند، مجبور هستند جلوی تحرک نیروی کار را در محدوده جغرافیایی خودشان بگیرند.

 منبع: تجارت فردا

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: