عدم لحاظ ناهمگونی جایگاه اقتصادی اجتماعی طبقات کم درآمد باعث میشود تا نتایج سیاستهای بازتوزیعی دارای بیش برآورد از وضعیت رفاهی دهکهای پایین باشد.
مطالعات انجام شده در خصوص بررسی آثار بازتوزیع یارانه حاملهای انرژی در ادبیات اقتصادی بر مبنای چند فرض کلی بنا شده که لازم است درستی آن مورد آزمایش قرار گیرد: اول این که افراد درون هر طبقه درآمدی از منظر شیوه مصرف مشابه یکدیگر بوده و مصرفی معادل با مصرف میانگین آن طبقه درآمدی دارند. دوم این که مصرفکنندگان با بهینهسازی مصرف به آسانی نسبت مصرف خود از کالاهای مختلف را با توجه به نوسانات قیمتی تغییر میدهند. مسلما هرچه افراد درون هر طبقه درآمدی از منظر مصرف، دارای ناهمگنی بیشتری باشند و هرچه تغییر مصرف بین کالاهای مختلف به دلایلی نظیر اطلاعات ناکامل و هزینه تامین نقدینگی پرهزینهتر باشد، درکوتاهمدت ممکن است علیرغم انتظار انتفاع دهکهای کمدرآمد از بازتوزیع یارانه انرژی، افرادی از دهکهای پایین از نظام بازتوزیع یارانه انرژی آسیب ببینند. در ادامه این یادادشت تلاش میشود بزرگی این دو احتمال با کمک دادههای بودجه خانوار ایران در سال ۱۳۹۷ توضیح داده شود.
الف: ناهمگنی مصرف: حاملهای انرژی بنا بر تقسیمبندی دادههای بودجه خانوار به دو دسته سوخت برای حمل و نقل شخصی (انواع سوخت) و مسکن شخصی ( انواع مصارف روشنایی، گرمایشی و سرمایشی و ...) طبقهبندی میشوند. اگر میزان مصرف کلیه حاملهای انرژی هر خانوار محاسبه شود میتوان خانوارها را بر اساس دهکهای مصرف انرژی طبقهبندی کرد. با مقایسه دهکهای مصرف انرژی و همچنین دهکهای درآمدی، میتوان دریافت که مطابق انتظار، سهم دهکهای کم درآمد از انرژی به مراتب کمتر از طبقات بهرهمند است. با این حال دادههای بودجه خانوار در سال ۱۳۹۷ نشان میدهد در مجموع علیرغم کاهش نابرابری، حتی در دهکهای پایین نیز بیش از ۲۰ درصد خانوارها، پرمصرف (جزء یک سوم پرمصرف) محسوب میشوند و مسلما حتی در صورت بازتوزیع عادلانه نیز جزء بازندگان قرار میگیرند.
نمودار ۱- پراکندگی مصرفکنندگان با مصرف بالای حاملهای انرژی
منبع: مرکز آمار – دادههای بودجه خانوار ۱۳۹۷
دو نقد به این شیوه ارزیابی وارد است، اول این که توزیع مصرف یکنواخت نیست و پرمصرفها به قدری زیاد مصرف میکنند که عمده دهکهای درآمدی از بازتوزیع منتفع میشوند، دوم این که بعد خانوار در این ارزیابی نادیده گرفته شده چرا که حجم یارانه پرداختی رابطه نسبتا خطی با بعد خانوار دارد.
برای پاسخ به این نقد گروه بازندگان را تعریف میکنیم، بازندگان کسانی هستند که در صورتی که یارانهها کم شود و بین کسری از جامعه تقسیم شود، سهم آنها از یارانه انرژی کاهش یابد. جدول ۱ نشان میدهد که حتی در این شرایط نیز به جز در حالتی که یارانه صرفا به سه دهک پایین اختصاص یابد، بخش بزرگی از سه دهک پایین درآمدی جزء بازندگان بازتوزیع یارانه خواهند بود.
جدول ۱- سهم بازندگان نظام بازتوزیع انرژی بر اثر سناریوهای مختلف
یارانه بگیران |
بازندگان دهکهای درآمدی از بازتوزیع یارانه انرژی |
|||||||||
۱ |
۲ |
۳ |
۴ |
۵ |
۶ |
۷ |
۸ |
۹ |
۱۰ |
|
کل جامعه |
۲۵% |
۲۷% |
۲۷% |
۳۱% |
۳۲% |
۳۷% |
۳۹% |
۴۵% |
۵۴% |
۶۷% |
۹ دهک پایین |
۲۱% |
۲۳% |
۲۳% |
۲۵% |
۲۷% |
۳۰% |
۳۴% |
۳۹% |
۴۷% |
۱۰۰% |
۷ دهک پایین |
۱۴% |
۱۴% |
۱۴% |
۱۳% |
۱۶% |
۱۹% |
۲۱% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۳ دهک پایین |
۱% |
۱% |
۱% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
۱۰۰% |
منبع: مرکز آمار – دادههای بودجه خانوار ۱۳۹۷
ممکن است این پرسش مطرح شود که ۱۴ درصد (در سناریو حذف سه دهک یارانهبگیر) بازنده در طبقات درآمدی کمدرآمد، آمار بالایی نیست و ایراد و ناکاراییهای جزیی در هر طرح اصلاحی اجتناب ناپذیر است. در این جا باید دو گزاره را مدنظر داشت: اول این که ۱۴ درصد در سه دهک پایین، حدود ۳.۵ میلیون نفر را شامل میشود که عدد قابل ملاحظهای است و دیگر این که جنس بازنده بودن سه دهک کم درآمد با ثروتمندان متضرر از بازتوزیع یارانهها کاملا متفاوت است و این افراد غالبا توان جبران ضرر از پس انداز و یا کاهش بیشتر مصرف را نخواهند داشت و بازنده شدن این افراد میتواند به افزایش اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی در کوتاهمدت و رشد بزهکاری در بلندمدت بیانجامد. یادآوری این نکته ضروری است که از اقتصاد خرد انتظار داریم اگر تقعر تابع مطلوبیت افراد بزرگ باشد، کاهش مصرف افراد کم درآمد اثر چندین برابری از کاهش مصرف افراد پر درآمد در افت مطلوبیت کل جامعه خواهد داشت.
ب)تغییرات کند الگوی مصرف انرژی: فرضیه دیگری که باید بررسی شود، مشکل عدم تغییر در شیوه مصرف در طبقات کمدرآمد و عدم امکان جانشین کردن مصرف با استفاده از وسایل با مصرف انرژی کمتر است. بر خلاف فرضیه الف حتی اگر افراد طبقات کمدرآمد را به طور همگن در نظر بگیریم، بر مبنای این نظریه این افراد به دلایلی نمیتوانند الگوی مصرف خود را با تغییرات قیمت تغییر دهند. این انتظار طبیعی توان کمتر فقرا برای جایگزینی مصرف را شاید بتوان با مفهوم کشش تقاضای مصرف حاملهای انرژی نشان داد به نحوی که برخی مطالعات نیز نشان داده که احتمال تغییر در الگوی مصرف انرژی آنها با افزایش قیمت چندان بالا نیست و صرف سیاستگذاری قیمت به تغییر الگوی مصرف منجر نمیشود. علاوه بر این، نه تنها کشش تقاضا با کاهش درآمد کاهش یافته، بلکه ویژگیهای اجتماعی نظیر روستایی یا شهری بودن، داشتن سواد و همچنین کالای بادوام (نظیر داشتن یا عدم داشتن خودرو) بر کشش تاثیر گذار است.
با این حال اگر بتوان فرضیه عدم امکان الگوی مصرف در طبقات کم درآمد در مقایسه با سایر دهکهای درآمدی را استنباط کرد، نتایج سیاستهای بازتوزیعی با فرض رفتار یکسان طبقات مختلف درآمدی دارای بیش برآورد از وضعیت رفاهی دهکهای پایین بوده و شرایط رفاهی دهکهای پایین به مراتب بدتر از چیزی است که مطالعات بدون در نظر گرفتن این مشاهده از رفتار افراد در نتایج بیان میکنند.
منبع: ایبنا