اولین روزهایی بود که کرونا به ایران رسیده بود، مسوولان دولتی در رسانهها ظاهر شدند و اعلام کردند یک راه برای مواجهه با این بیماری راه چین است که بر قرنطینهسازی استوار است و راه دیگر راهی که برخی کشورهای اروپایی در بحرانها پیش میگیرند که بر آموزش و هشدار تکیه دارد. اما مسوولان ما با تاکید بر تمایز ایران با سایر نقاط جهان بر ضرورت انتخاب راه دیگر اصرار داشتند.
راهی که متناسب با خلقوخو و فرهنگ ایرانیان باشد؛ یعنی راه سوم. یک ماه از آنچه بر زبان جاری شد، گذشت و امروز سیاستگذار متوجه شده است که راه سومی وجود ندارد و اگر قرار باشد این مسیر ادامه یابد، روند ابتلا شتاب خواهد گرفت و بخش درمانی زیر این فشار بزرگ کمر خم خواهد کرد. به همین دلیل سیاست فاصلهگذاری و محدودیت ارتباطی اعلام شد و به مرور در اجرای آن کمی سختگیری به خرج داده شد. اما وقتی نوشدارو رسید که کرونا بسیاری از نقاط کشور را آلوده کرده بود و به قول مسوولان بهداشتی اکثر پهنه جغرافیایی به رنگ قرمز درآمده بود. شاید اگر انکار اولیه و اصرار بر یافتن راه سوم نبود، امروز داستان کرونا در ایران داستان متفاوتی بود. اما پس از روزها آزمون و خطا سرانجام پذیرفته شد که برای حفظ جان به تجارب موفق گردن نهاده شود. این عارضه که در بحران کرونا ملموس شد، سالهاست در سیاستگذاری اقتصاد ایران رواج داشته است. مدت زمان بسیاری است که در اقتصاد راه سوم جستوجو میشود؛ مسیری که مختص اقتصاد ایران باشد و با مختصات خاص اقتصاد ایران سر سازگاری داشته باشد؛ غافل از آنکه بسیاری از کشورها سالها قبل با این مشکلات دست به گریبان بودهاند، اما هر کدام با رعایت اولویتبندی و قواعد از آن عبور کردهاند. این تجارب عمدتا مخرج مشترکی دارند که با بهره گرفتن از آنها میتوان از چالشها عبور کرد. دقیقا شبیه کرونا که موجب شد بسیاری از کشورها امروز به مجموعهای از اقدامات واحد نزدیک شوند؛ یعنی فاصلهگذاری اجتماعی در کنار تست فراگیر، دستورالعملهای بهداشتی یکسان و... این رویه واحد در فهرست توصیههای نهادهای جهانی هم دیده میشود. نهادهای بهداشتی و اقتصادی در کنار هم نسبت به حذف زود هنگام محدودیتها هشدار میدهند و بر حمایت اجتماعی از خانوارها و... تاکید دارند؛ اما ظاهرا در ایران قرار است آغاز و پایان قصههایمان با تمام جهان متفاوت باشد. سیاستگذاری که بارها اقتصاد را در درجه دوم اولویت خود قرار داده بود و همواره دیگر ملاحظات را بر اقتصاد ترجیح میداد، حال در کرونا اشتیاق دارد به کمک اقتصاد و کسبوکارها بیاید تا هرچه سریعتر شرایط به وضعیت عادی بازگردانده شود. جالبتر اینکه بر بازگشت از همین تصمیمگیری اخیر خود و احیای محدودیتها درصورت بغرنج شدن شرایط تاکید میکند! غافل از آنکه تعجیل در عادیسازی شرایط بدون توجه به روند و وضعیت بیماری نه تنها کمکی به احیای اقتصاد نمیکند، بلکه ممکن است در غیاب تدابیر مکمل خسارتها را دوچندان کند.
منبع: دنیای اقتصاد