×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 92
دوشنبه, 20 خرداد 1398 18:26

چرا توسعه فوتبال زنان در ایران با مشکل روبروست؟

محمد شهرابی

 

در ورزش وقتی موفقیتی به دست می‌آید، تاثیر مثبتی در جلب توجه عمومی و میزان مشارکت آنها در رشته مورد نظر دارد. به همین دلیل وقتی یک رشته ورزشی در یک کشور خاص در میادین بین‌المللی موفق می‌شود، مسولین ورزشی و غیر ورزشی آن کشور از فرصت به دست آمده استفاده می‌کنند و با تبلیغات مناسب، میزان مشارکت در آن ورزش را بالا می‌برند تا در آینده این موفقیت‌ها تداوم پیدا کند.

 

در این راستا ورزش زنان با توجه به نابرابری‌های تاریخی‌ای که بین دو جنس مرد و زن در اغلب کشورها وجود داشته، همیشه سعی می‌کند از چنین شرایطی، بهره‌برداری بیشتری بکند. فرقی هم نمی‌کند که با یک کشور توسعه یافته یا نیافته یا یک کشور دمکرات یا غیر دمکرات طرف باشیم. فقط ممکن است درصد این تلاش‌ها یا مشارکت‌ها کمی بالا و پایین باشد اما نکته‌ای که مشخص است اینکه همه کشورها هدفشان این است که میزان مشارکت زنان در ورزش را افزایش دهند.

 

به همین خاطر بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای توسعه یافته برای رسیدن به این اهداف، برنامه‌های مدونی دارند. این طبیعی است که زنان در مقایسه با مردان در لایه‌های مختلف هر جامعه، از نظر پیشرفت در ورزش تفاوت‌هایی دارند که باید این اختلافات به حداقل ممکن برسد. به همین دلیل یکی از بهترین راه‌ها برای ایجاد انگیزه و بالا بردن اعتماد به نفس دختران جوان و کم سن و سال، بهره‌برداری از موفقیت‌ها و پیشرفت‌های دیگر زنان در رده‌های ملی و قهرمانی است. از دیدگاه کارشناسان توسعه ورزش، یک دختر جوان با دیدن اعتماد به نفس، قدرت رهبری و حس برتری جویی در دیگر دختران و زنان، انگیزه بیشتری برای پیشرفت و موفقیت پیدا کرده و تلاش می‌کند کیفیت و استانداردهای لازم را در زمینه ورزش به دست آورد.

 

موفقیت‌های قابل توجه اما بدون تاثیرگذاری

 

حالا باید دید زنان ایران در این زمینه چه شرایطی دارند. تیم‌های فوتسال و فوتبال زنان ایران در یک دهه اخیر علیرغم مشکلات و سختی‌های موجود، موفقیت‌های نسبتا قابل توجهی داشته‌اند اما آیا می‌توانند هم جنسان جوانتر خودشان را تحت تاثیر قرار دهند؟ شاید بتوانند اندک تاثیری بگذارند ولی انصافا آنقدر محدودیت و بی‌توجهی وجود دارد که سخت بتوان گفت تعداد دختران و زنان علاقمند به فوتبال بیشتر می‌شود. از یک طرف این بخش عظیم جامعه حتی اجازه تماشا کردن فوتبال مردان در استادیوم‌ها را ندارد و از طرفی به دلیل محدودیت‌هایی که در سطح منطقه‌ای، کشوری و بین‌المللی برای فوتبال زنان ایران وجود دارد، کمتر خانواده‌ای ابراز تمایل می‌کند که فرزند دخترش، در این رشته پرطرفدار فعالیت کند و این در حالیست که درصد بسیار بالایی از همین خانواده‌ها تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا فرزند پسرشان فوتبال بازی کند و به مدارج بالا برسد.

 

جام جهانی فوتبال زنان در شرایطی در فرانسه آغاز شده که دختران فوتبال‌دوست ایرانی، حتی فرصت تماشا کردن آن را هم ندارند چون تلویزیون رسمی کشور هیچ وقت مسابقات زنان را پخش نمی‌کند و سایر رسانه‌ها و مطبوعات هم به صورت کاملا محدود آن را پوشش خبری می‌دهند. این یک واقعیت است که فوتبال زنان در همه جای دنیا، به اندازه فوتبال مردان مهم و پربیننده نیست ولی در اغلب کشورها نه تنها فرصت تماشا کردن آن برای همه وجود دارد بلکه در بسیاری از کشورها به صورت کاملا هدفمند، در پوشش رسانه‌ای و پخش تلویزیونی چنین مسابقاتی، جدیت بیشتری به خرج می‌دهند تا در ترویج و توسعه فوتبال زنان گام‌های بلندتری بردارند.

 

نمونه استرالیا

 

به عنوان مثال در کشور استرالیا، مسابقات از شبکه‌های عمومی و به صورت رایگان در اختیار عموم قرار می‌گیرد تا زنان و خانواده‌های بیشتری برای فعالیت در این رشته علاقمند شوند. تجربه پخش رایگان مسابقات لیگ زنان کشور در سال‌های اخیرنیز کمک زیادی به توسعه این کشور کرده است. در استرالیا اگرچه هنوز توجه رسانه‌ای، بیشتر معطوف به فوتبال استرالیایی و حتی راگبی و کریکت است اما فوتبال با توجه به برنامه‌ریزی‌های مدون فدراسیون فوتبال این کشور، بیشترین میزان مشارکت را دارد. یعنی تعداد افرادی که در کل کشور، از پایین‌ترین سطح ممکن تا سطوح قهرمانی، مشغول بازی کردن فوتبال هستند بیش از سایر رشته‌های ورزشی است.

 

در حال حاضر طبق اعلام منابع رسمی، تعداد ۲۳۰۰ باشگاه فوتبال در کشور استرالیا وجود دارد و حدود دو میلیون نفر در سال مشغول بازی کردن فوتبال هستند که از این تعداد نزدیک به ۲۰ درصد را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. هم فدراسیون فوتبال استرالیا و هم فدراسیون‌های ایالتی که نقشی شبیه هیات فوتبال استانهای ایران را دارند، هر کدام برنامه‌های مدونی تهیه کرده‌اند که این میزان را بالاتر ببرند. خانم ” اما هایوود” مسول بخش زنان فدراسیون فوتبال استرالیا در بخش آغازین برنامه راهبردی فوتبال زنان تاکید کرده که میزان مشارکت زنان در فوتبال آمریکا حدود ۴۰ درصد است و استرالیا نیز با توجه به شرایط مشابهی که از نظر بافت اجتماعی و ورزشی دارد، می‌تواند به چنین آماری برسد و فدراسیون برنامه دارد که این هدف را در سال‌های آینده محقق کند. “دیوید گالوپ” رییس فدراسیون فوتبال استرالیا هم در پیام آغازین خودش در این برنامه اشاره کرده که هدف اصلی فدراسیون این است که روزی تمام باشگاه‌های فوتبال در سراسر کشور، در همه سطوح تیم زنان داشته باشند.

 

وقتی فوتبال را در سطوح و لایه‌های مختلف این کشور دنبال کنید به وضوح می‌توانید این تلاش‌ها را ببینید. من هر هفته برای داوری مسابقات لیگ‌های محلی یا دانش‌آموزی به مجموعه‌های ورزشی مختلف در سطح ملبورن می‌روم و از نزدیک می‌بینم که اغلب باشگاههای کوچک و بزرگ، سعی می‌کنند که در سنین مختلف تیم زنان داشته باشند. گاهی در لیگ‌های زنان، بازیکنانی با اضافه وزن بالا، قدرت بدنی پایین و حتی بسیار ناآشنا با شرایط بازی فوتبال به چشم می‌خورند اما با روی باز در باشگاهها پذیرفته شده‌اند. گاهی اوقات به دلایل خاص، تعداد بازیکنان یک تیم به یازده نفر نمی‌رسد اما بازی سر وقت انجام می‌شود و بازیکنان، با انگیزه بالا در زمین بازی می‌کنند و خانواده‌ها نیز آنها را تشویق می‌کنند. در بعضی مواقع به دلیل فقدان تیم دختران، بعضی از آنها که شرایط مناسبی دارند حتی مجبور می‌شوند در سنین پایین‌تر در تیم‌های پسران بازی کنند . این در شرایطی است که تمام این باشگاهها با پرداخت حق عضویت توسط بازیکنان اداره می‌شوند و این یعنی اینکه این بازیکنان و خانواده‌هایشان حتی حاضر شده‌اند که برای مشارکت در ورزش، هزینه هم بپردازند.

 

اهداف توسعه فوتبال زنان

 

چنین کشورهایی با توسعه فوتبال زنان، چند هدف را دنبال می‌کنند. در وهله اول تلاش دارند که شرایطی فراهم کنند تا زنان هم در محیطی سالم و امن در کنار دوستان‌شان ورزش کنند و ضمن داشتن بدن‌هایی سالم، از نظر روحی و روانی نیز وضعیت خوبی داشته باشند. از طرف دیگر هر چه زنان بیشتری جذب فوتبال شوند، تعداد خانواده‌هایی که توجهشان به فوتبال جلب می‌شود افزایش پیدا می‌کند و این برای جذب اسپانسرها و درآمدزایی فوتبال مفید است و در نهایت از همه مهم‌تر اینکه استعدادهای بیشتری در دسترس خواهند بود و فوتبال کشور در سطح قهرمانی و بین‌المللی، اوضاع خیلی بهتری خواهد داشت.

 

هم‌اکنون اگر به رنکینگ فیفا در بخش فوتبال زنان نگاهی بیاندازیم متوجه می‌شویم که به غیر از یکی دو استثنا، اغلب کشورهایی که در جمع ۲۰ تیم اول قرار دارند، کشورهایی هستند که در برنامه‌ریزی و مدیریت، جزو کشورهای مطرح دنیا هستند. در طرف مقابل، کشورهایی مثل کره‌شمالی که جزو استثناهای این لیست هستند، رفته رفته افول می‌کنند و جایشان را به کشورهایی می‌دهند که واقعا برای زنان‌شان ارزش قائل هستند و برای پیشرفت آنها، برنامه‌های قابل توجهی دارند.

 

بدون برنامه

شاید مقایسه ایران با کشورهای طراز اول دنیا در این زمینه منطقی نباشد چون وقتی وضعیت مدیریتی در کشوری مناسب نیست، تاثیرش را در تمامی حوزه‌ها می‌گذارد و خب فوتبال و به ویژه فوتبال زنان هم از این قاعده مستثنی نیست. از طرفی به خاطر ساختار فرهنگی و مذهبی و سیاسی ایران، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در این زمینه کاملا مشکل است و مدیریت بحران‌زده فوتبال ایران، ترجیح می‌دهد زیاد حساسیت‌برانگیز رفتار نکند تا با چالش‌های بزرگ‌تر مواجه نشود. شاید به همین دلیل است که برنامه مدون و استراتژیکی برای توسعه فوتبال زنان وجود ندارد و مدیران فوتبال کشور هم حساسیت خاصی نسبت به این موضوع نشان نمی‌دهند. نتیجه‌اش این می‌شود که از اصول ده‌گانه فیفا درباره توسعه فوتبال زنان از جمله به وجود آوردن فرصت برابر برای بازی کردن آنها، اثری در کشور و در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی دیده نمی‌شود و این به معنای نادیده گرفتن بخش مهمی از جامعه در رشته پرطرفدار فوتبال است. این در شرایطی است که نهادهای بین‌المللی فوتبال تاکید دارند که باید برای دختران، فرصت برابر برای بازی کردن در کنار برادرهای‌شان به وجود بیاید زیرا فوتبال توجه زیادی به برابری جنسیتی دارد و در نتیجه شادکامی و سلامتی همه افراد جامعه دارد.

 

وقتی دختران نوجوان و کم سن و سال ما، نوع برخورد با زنان قهرمان و موفق جامعه در فوتبال را می‌بینند، آیا رغبتی برای فعالیت در این رشته پیدا می‌کنند؟ اگر هم خودشان بخواهند، آیا خانواده‌هایشان رضایت می‌دهند؟

 

منبع: ایران ورزشی

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: