مچاندازی ایران و آمریکا، از تحریم تا جنگ
از حدود یک سال گذشته و متعاقب خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، سطح تنش میان تهران و واشنگتن روز به روز حالتی تصاعدی به خود میگیرد. این امر بهخصوص پس از اقدام آمریکا در قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی خود و نیز عدم تمدید معافیت خریداران نفت ایران، بیش از هر زمان دیگری موجب نگرانیهای عمیق در میان تحلیلگران شده است.
این نگرانی از آنجا نشات میگیرد که این دو اقدام اخیر کاخ سفید در تشدید فشارها علیه ایران، میتواند موجبات درگیری مستقیم میان دو کشور را تقویت کند. در واقع به گفته تحلیلگران قرار گرفتن نام سپاه پاسداران به لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا، گزینه رویارویی نظامی میان دو کشور را از سطح متحمل به سطح ممکن رسانده است چرا که به گفته این تحلیلگران، سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی رسمی نظامی و از ارکان حفظ امنیت ملی ایران، اکنون با این اقدام به طور تلویحی از سوی ایالات متحده به عنوان یک هدف برای برخورد در نظر گرفته میشود و قرار گرفتن نیروهای سنتکام در لیست تروریستی ایران نیز موجب تقویت این احتمال میشود.
از سوی دیگر عدم تمدید معافیت خریداران نفت ایران در راستای به صفر رساندن صادرات نفت کشور از سوی آمریکا، بار دیگر گمانهزنیها بر سر بسته شدن تنگه هرمز را تقویت کرده است. در سال گذشته و همزمان با بازگشت تحریمهای ثانویه آمریکا، برخی از مقامات ارشد کشورمان از جمله رئیسجمهوری تصریح کردند که اگر قرار باشد نفت ایران صادر نشود، سایر کشورها نیز نخواهند توانست از تنگه هرمز نفت صادر کنند. این صحبتها که موجب نگرانی جامعه جهانی شده بود البته از سوی ناظران در چند سطح تحلیل مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نخست اینکه برخی تاکید کردند که ایران تصریح کرده اگر قرار باشد نفتش از تنگه عبور نکند، سایر کشورها نیز نخواهند توانست این کار را انجام دهند. منظور این حرف به نوعی جلوگیری از عبور نفت ایران بوده تا تلاش برای کاهش یا توقف صادرات که این مسئله به اقدام متقابل تعبیر میشود.
در همین رابطه عدم تمدید معافیت خریداران نفت ایران سبب شده تا بار دیگر موضوع بسته شدن تنگه هرمز از سوی ایران به یکی از مسائل روز رسانههای دنیا تبدیل شود که هر طرف سعی دارد نسبت به این مسئله مانورهای مخصوص خود را داشته باشد. اما در این کشاکش دو اظهار نظر از سوی دو مقام فعلی و سابق ایران سبب شده تا به صورت جدیتری فضای داخلی کشور معطوف به این سوال شود که آیا درگیری نظامی میان ایران و آمریکا متحمل است و اگر متحمل است، دو طرف نسبت به وقوع آن چه راهبردی را مدنظر دارند؟
ظریف گزینه نظامی را بعید میداند
در این میان محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان طی هفتههای اخیر و به خصوص پس از سفر به نیویورک برای شرکت در اجلاس چندجانبهگرایی و صلح سازمان ملل، به جامعه جهانی نسبت به سوق پیدا کردن تنشهای کنونی میان ایران و آمریکا به سمت یک درگیری نظامی هشدار داد. ظریف در طول این چند روز هرچند این مسئله را منتفی ندانسته اما تاکید کرده با اینکه ترامپ خواستار جنگ با ایران نیست ولی تیم B (بن سلمان، بن زائد، بنیامین نتانیاهو و جان بولتون) سعی در ایجاد یک درگیری نظامی علیه ایران را دارند. ظریف در تازهترین گفتوگوی خود با نشریه ایندیپندنت نیز درگیری نظامی میان ایران و آمریکا را در آیندهای نزدیک بعید دانست و گفت: البته وقوع حوادث خلیج فارس و تنگه هرمز مانند ورود دو کشتی نیروی دریایی آمریکا به آبهای ایران در سال 2016 میتواند به وقوع درگیری دامن بزند.
همچنین این گفتههای ظریف در حالی بیان میشود که دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده آمریکا نیز در زمان انتخابات سال 2016 میلادی به طرفدارانش قول داده بود که آمریکا را وارد جنگ دیگری نکند.
رئیس سابق صدا و سیما چه میگوید؟
صحبتهای ظریف و تلاش وی برای طرف کردن هرگونه احتمال درگیری نظامی میان ایران و آمریکا در حالی مطرح میشود که گفتوگوی جنجالی محمد سرافراز رئیس سابق صدا و سیما بار دیگر به التهابات اینچنینی در جامعه دامن زده است. فارغ از بحثهای وی درخصوص مسائل داخلی، رئیس سابق صدا و سیما در بخشی از مصاحبه خود با بیان اینکه برخی مقامات کاخ سفید به دنبال فشار سخت بر روی ایران هستند، گفت: برآورد من این است که آمریکاییها به دنبال بهانهای هستند تا بعد از ماه رمضان به ایران حمله کنند. این موضوع را مسئولان کشور نیز متوجه شدهاند و در این میان برخی به دنبال مذاکره و برخی دیگر نیز به دنبال مقابله نظامی هستند.
این سخنان با پیوند خوردن به گفتههایی که طی چند روز اخیر از سوی برخی از مقامات منتشر شده، مانند صحبتهای سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش که روز چهارشنبه گذشته در جمع فرماندهان نیروی زمینی گفته است: «همه نیروها باید خود را به صورت شب حملهای آماده کنند و بازی جنگ را دائما تمرین کنند»، باعث شده است که علاوه بر نگرانی در داخل، آب به آسیاب جریانهایی ریخته شود که معتقدند، ایران برای کاستن از بار فشارهای داخلی از یک درگیری نظامی محدود استقبال میکند.
امکانسنجی تقابل مستقیم نظامی
این گمانهزنیها در حالی است که برای بررسی امکانسنجی درگیری نظامی میان ایران و آمریکا، چند سطح تحلیل وجود دارد. نخست اینکه هر چند ایالات متحده بزرگترین ماشین جنگی دنیا محسوب شده و به گفته جیمی کارتر رئیسجمهوری اسبق این کشور در طول تاریخ ۲۴۲ ساله خود، تنها ۱۶ سال در صلح بوده است و همین امر باعث شده جنگطلبترین کشور در تاریخ جهان لقب بگیرد، اما شرایط متفاوت بازیگران و نیز تجربیات این کشور در نقاط مختلف دنیا باعث میشود که استراتژیهای نظامی ایالات متحده درخصوص رقبای خود را قابل تفکیک بدانیم. در همین راستا، شواهد نشان میدهد که دولت ترامپ با افزایش فشار حداکثری بر روی ایران از سیاست تغییر رفتار اوباما عبور کرده و وارد فاز تغییر رژیم شده است. هر چند این امر از سوی مقامات دولت ترامپ کتمان میشود، اما نحوه کنش کاخ سفید در خروج از برجام، بازگشت تحریمها و نیز اضافه کردن 12 بند برای مذاکرات، نشان میدهد که واشنگتن هرگونه راه گفتوگو و تعامل را سد کرده است.
از این رو، گزینه نظامی همواره یکی از حربههای دولتهای مختلف آمریکا در طول چهل سال گذشته برای مقابله با جمهوری اسلامی بوده و روسای جمهوری این کشور دائماً بر روی آن تاکید کردهاند. لذا آمریکا در صورت داشتن برنامهای جهت رویارویی نظامی با ایران چند گزینه را میتواند داشته باشد. نخست حمله مستقیم نظامی، به مانند آنچه در عراق و افغانستان روی داد. در این رابطه تقریباً تمامی تحلیلگران متفقالقول هستند که ایران با عراق و افغانستان تفاوتهای اساسی و بنیادی داشته و تجربه این دو جنگ که اکنون بیش از 17 سال است که تبعاتش دامن آمریکا را گرفته، اتخاذ چنین راهبردی را علیه ایران به میزان زیادی منتفی میکند.
دومین گزینه آمریکا میتواند استراتژی بمباران مناطق حساس ایران باشد؛ امری که میتواند با واکنش متقابل ایران در منطقه خاورمیانه باعث زیر ضربه قرار گرفتن منافع آمریکا و متحدانش شود. این موضوع علاوه بر از هم گسیختگی منطقه آن هم در شرایط کنونی، میتواند بار دیگر گزینه رویارویی مستقیم را در دستور کار قرار دهد که چنین وضعیتی قطعاً مطلوب آمریکا و متحدان منطقهای این کشور نخواهد بود.
گزینه سوم، ایجاد جنگهای نیابتی است. مسئلهای که هم اکنون در منطقه میان ایران، آمریکا و متحدانش در خاورمیانه جریان داشته و از سوریه، یمن تا لبنان و عراق این مسئله قابل پیگیری و مشاهده است. نکته مشخص در چنین وضعیتی راهبرد ایران در جنگهای نیابتی منطقهای است، به گونهای که استراتژی ایران به صورتی طراحی شده که هزینههای زیادی را بر دوش کشور تحمیل نکرده و گروههای نزدیک به تهران از قابلیت عملیاتی و مانور گستردهای در سراسر منطقه برخوردار باشند. به همین دلیل آمریکا و متحدانش به خوبی درک کردهاند که هرچند شاید ایران نتواند یک درگیری نظامی را شروع کرده و تا به انتها به خاتمه برساند، اما میتواند به سهولت در فرآیندهای منطقهای و استراتژیهای تقابلجویانه رقبای خود خلل ایجاد کرده و بازی را بر هم بزند. به گفته کارشناسان، این امر در زمین سوریه به خوبی از سوی قدرتهای بزرگ بینالمللی و منطقهای درک شده که ایران میتواند موازنه قوا را در مدیریت بحران سوریه بر هم بزند.
از سوی دیگر رفتار ایران در طول ماههای گذشته در قبال تحرکات رژیم صهیونیستی در سوریه و هدف قرار گرفتن مواضع گروههای نزدیک به ایران توسط این رژیم، به خوبی گویای برنامه ایران در جهت عدم تشدید درگیریها و اتخاذ سیاست واکنشی است. ایران نشان داده از زمان روی کار آمدن ترامپ و به خصوص در طول یک سال گذشته به هیچ عنوان قصد ندارد در زمینی که آمریکاییها برای بروز رفتار واکنشی از سوی تهران طراحی شده بازی کند چرا که سیاست اولیه ترامپ خروج ایران از توافق هستهای بود تا بار و هزینههای این اقدام متوجه ایران شود که با عدم تحقق این استراتژی، کاخ سفید ناچار به خروج یکجانبه از توافق هستهای شد.
در چنین شرایطی بسیاری از ناظران معتقدند که با توجه به پیچیدگیهای نظام جهانی و نیز تغییر معادلات بازی، لزوماً جنگ معطوف به رویارویی مستقیم نظامی نیست بلکه جزئی از ابعاد کلی آن محسوب میشود. در واقع جنگ سایبری که ایران به طور روزافزونی درگیر آن بوده و نمونه بارزش ویروس استاکسنت است، سیاست تحریمهای همهجانبه و نیز تقابلهای نیابتی همگی شرایطی جنگی محسوب میشوند. لذا اتخاذ سیاست صبر استراتژیک از سوی ایران و نیز آگاهی طرف مقابل از اینکه شاید یک درگیری نظامی را شروع کند، اما پایان و نتیجه آن را نمیتواند به طور قطع مشخص کند، سبب میشود که گزینه رویارویی مستقیم میان تهران و واشنگتن همانطور که محمدجواد ظریف نیز تاکید کرده، در آیندهای نزدیک بسیار بعید باشد.
ابتکار