زمانی که فقر و بیکاری در جامعه افزایش پیدا کند طبیعی است که شاهد خشونت در بین خانوادهها و فراتر از آن خشونتهای اجتماعی باشیم.
به گزارش ایسنا، دکتر احمد بخارایی، جامعه شناس در روزنامه ایران نوشت: پدیده فوتبال و خشونت موضوعی است که گاه بهعنوان اوباشیگری هم تعبیر میشود. به طور کلی فوتبال یکی از پربینندهترین ورزشهای دنیا محسوب میشود و این بازی هیجانانگیز بیش از ۵ دهه است که در دنیا مطرح است. بنابراین خشونت در زمان تماشای این ورزش یک پدیده عام است که در بین جمعی از تماشاگران شایع است. چرا که وقتی تماشاچیها کنار هم هستند هیجان به سرعت بین آنها منتقل میشود و ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که هنجارشکن باشد.
این موضوع در تمام کشورها یکسان نیست و بر اساس شرایط موجود در هر کشور متفاوت است. بنابراین خشونت در بین تماشاگران ایرانی یک موضوع خاص و پیچیده محسوب میشود. آن چیزی که اخیراً در بازی فوتبال سپاهان پرسپولیس اتفاق افتاد که در آن حدود ۲۵۰ نفر زخمی و یک نفر بر اثر حمله قلبی درگذشت قبلاً هم پیش آمده بود، اینطور میتوان تعبیر کرد که این موضوع تازگی ندارد. در این مواقع الفاظ رکیک نسبت به داور و بازیکنهای مقابل از سوی هواداران مطرح میشود و حتی در برخی مواقع شاهدیم که تماشاگران اشیایی را به سمت بازیکنان و داور پرتاب میکنند، بخشی از این اتفاق ممکن است به این خاطر باشد که طرفداران تیم میخواهند یک بازی خوب ببینند که این طبیعی است اما در طرف دیگر ماجرا این آستانه تحمل طرفداران است که بشدت پایین آمده موضوعی که در جامعه هم شاهد آن هستیم.
بنابراین موضوع مهم این است که آستانه تحمل مردم را بالا ببریم تا شاهد تبدیل شدن آن به خشونت کلامی و فیزیکی نباشیم. البته بازی فوتبال بسیار پیچیده است چرا که جریانهای مخفی و پنهانی در بین باشگاهها وجود دارد که هر از گاهی اخبارشان هم به گوش میرسد و این جریانها ممکن است در ورزشگاهها آشوب ایجاد کنند و حتی در برخی مواقع جریان بازی را تغییر میدهند و شایستهسالاری را زیر سوال میبرند. همین موضوع البته به لایههای پنهان ورزش هم رسوخ میکند و موجب درگیری بین بازیکن و مربی میشود و در نهایت هم این هوادار است که ضرر میکند. البته این فقط در بین هواداران نیست بلکه در کل جامعه خشونت مشاهده میشود. موضوعی که از سوی جامعهشناسان بارها و بارها مطرح شده است و آنها هشدار دادند که خشونت در لایههای مختلف جامعه در حال رشد است با این حال باید اعلام کنم که این خشونت در سه سطح خرد، میان و کلان قابل بررسی است.
ابتدا از بحث خرد خشونت شروع میکنم که به ناکامیهای فردی افراد برمیگردد. بسیاری از افراد جامعه بویژه جوانان احساس سرخوردگی و بیانگیزگی دارند. باید دقت کنیم که این فرد جزئی از جامعه است. او روزی تماشاگر میشود و روزی هم کارمند یا راننده تاکسی. همین فردی که احساس خوبی به محیط اطراف ندارد سرخوردگی و ناراحتی را به جامعه تزریق میکند.
موضوع دیگر بحث میانه خشونت است که در لایه پنهان جامعه خود را نشان میدهد و ممکن است از سوی دیگر افراد در ردههای بالا و زیرپوستی به جامعه و افراد منتقل شود. همچنین سطح کلان خشونت هم که این روزها ما شاهد آن هستیم مربوط به نزاع، قتل و خشونت است. هر روز خبرهایی در این زمینه میخوانیم و میشنویم و همه درگیر این موضوع هستند که چه اتفاقی در جامعه افتاده که شاهد این حجم از خشونت شدهایم. باید مطرح کنم اولین دلیل افزایش خشونت، بیکاری در جامعه است. فرد بیکار احساس سرخوردگی و ناامیدی دارد و این احساس را به خشم تبدیل میکند. برخی از آسیبشناسان هم فقر و تورم را علت اصلی بروز خشونت میدانند و معتقدند که نوسانات پیش آمده در بازار و دشواریهای اقتصادی به بروز مشکلاتی از این دست بیشتر دامن زده است.
بنابراین زمانی که فقر و بیکاری در جامعه افزایش پیدا کند طبیعی است که شاهد خشونت در بین خانوادهها و فراتر از آن خشونتهای اجتماعی باشیم. البته خانواده بهعنوان مهمترین رکن جامعه و هسته اصلی تشکیل دهنده اجتماعات انسانی در کاهش یا افزایش خشونت نقش بسزایی دارند همانطور که میتواند از التهاب در جامعه بکاهد میتواند باعث افزایش آن نیز باشد.
از این رو مهارت فرزند پروری و مهارت زندگی بسیار قابل توجه است. وقتی مشکلات از یک حد مشخص عبور میکند قطعاً عملکرد مناسب فرد را تحت تأثیر قرار میدهند و حوادثی از این دست را دامن میزند. به همین خاطر، افزایش هر روز خشونت و فحاشی در جامعه ماجرای عجیبی نیست و نمیتوان بر آن سرپوش گذاشت.
پژوهشها نشان میدهد حداکثر ۲۵ تا ۳۰ درصد سلامت افراد جامعه به رفتارهای فردی آنها بستگی دارد. این در حالی است که عوامل اجتماعی مانند فقر اقتصادی و نابرابری اجتماعی تا ۷۰ درصد در سلامت جامعه و بهدنبال آن سلامت افراد نقش دارد. همه این عوامل موجب میشود تا ما شاهد افرادی باشیم که به نوعی درگیر خشم هستند و سطوح مختلف خشونت را تجربه میکنند و ما این خشم را به طور یکباره در یک بازی فوتبال میبینیم. بازی ای که میتواند عاملی باشد برای تخلیه درست هیجانات و کسب نشاط و البته انگیزهای برای فعالیتهای اجتماعی به یکباره به خشونت و درگیری کشیده میشود.
ایسنا