سه شنبه, 11 دی 1397 11:11

پای کرباسچی به حادثه دانشگاه آزاد باز شد

 حسین آخانی

استاد دانشگاه تهران

 حادثه واژگونی اتوبوس در دانشگاه آزاد و جان‌باختن هشت جوان دانشجو و دو نفر دیگر و زخمی‌شدن ۲۶ نفر همه و به‌ویژه خانواده‌های آنها را سوگوار و گرفتار کرد.

 

وزیر سابق راه‌وترابری آقای خرم –که اتفاقا از نظر جناحی با شهردار وقت همسو است– در مصاحبه‌ای به‌طور مشخص شهردار آن زمان؛ آقای کرباسچی را مقصر این فاجعه می‌داند که با قلدری و غیرقانونی زمین‌های بالای هزارو ۸۰۰ متر ارتفاع را برای ساخت دانشگاه آزاد تغییر کاربری دادند.

 

به نظر من این موضوع باید به‌طور جد از سوی دستگاه‌های نظارتی و قانونی پیگیری شود و کسانی که در این ساخت‌وساز درگیر بودند، در مقابل عدالت پاسخ‌گو باشند.

 

چندی پیش که آقای پیروز حناچی، شهردار تهران، با دوچرخه سر کار رفتند، جناب کرباسچی با کنایه ایشان را متهم کردند که چرا صبح زود که ترافیک کم است با خودرو سر کار نمی‌روند تا واگن‌های مترو را ترخیص کنند تا مردم بیشتری با مترو سر کار بروند. انسان تعجب می‌کند که در قرن 21 هنوز مدیرانی هستند که فکر می‌کنند  صبح‌ زودرفتن و پشت‌میزنشستن برابر  با بهترانجام‌شدن کارهاست.

 

مردم حق دارند بپرسند  چرا شما با کمک روابط قوی‌ای که در دوران شهرداری خود داشتید، سنگ‌بنای غلطی در شهر گذاشتید که نتیجه آن ساخت شهری بی‌روح و غیرانسانی و پر از خشونت است. ساخت محیط آموزشی و فرهنگی صرف‌نظر از مسائل فنی و ایمنی باید با موازین اخلاقی هم درست باشد. مگر می‌شود که کسی در زمین غصبی مسجد بنا کند؟ ساخت دانشگاه آزاد روی خط گسل و در بالای ارتفاع هزارو 800 متری در دل کوهی که  باید پشت و پناه میلیون‌ها ساکن شهر و منابع آبی آن باشد، باعث شد ده‌ها ارگان دیگر هم از این فرصت بهره بردند و صدها برج و بارو در آنجا عَلَم کردند.

 

نتیجه آنکه قشنگ‌ترین چشم‌اندازهای طبیعی شهر تهران به جنگل بتون و خودرو تبدیل شد. چگونه می‌توان در ساختمانی که بنایش با نادرستی و غیراخلاقی ساخته شده است، درس اخلاق و کار حرفه‌ای سالم آموخت و مهندسان، دانشمندان و پزشکانی تحویل جامعه داد که شرافت شغلی‌شان را فدای پول و پارتی نکنند؟

 

جناب آقای کرباسچی، می‌دانید چرا شما و سایر ادامه‌دهندگان شما در مدیریت شهری این تصمیمات نادرست را گرفتید؟ فقط به یک دلیل ساده. شما صبح زود قبل از آنکه فرصت کنید رفتن بچه‌تان را به مدرسه ببینید، سر کار رفتید. شما حتی از مشاهده نزدیک‌ترین عزیزتان یعنی فرزندتان محروم شدید چه برسد شهروندان بیرون از دیوار خانه‌تان. مدیری که صبح زود سر کار می‌رود فقط سروکارش با پیمانکارانی است که آن ساعت دنبال کار می‌گردند و نه مردم. اگر شما یک بار با پای پیاده از پایین گیشا تا تپه‌ای که برج میلاد را بنا کردید رفته بودید، هرگز این سازه بی‌خود بتونی را در شهری که در بالای سرش قله چهار هزارمتری است، بنیان نمی‌گذاشتید تا منِ شهروندی را که فاصله‌ام تا آن فقط 70 متر است، از یک پیاده‌روی ساده محروم کنید.

 

من در زندگی خود فقط یک بار تجربه جلسه‌های ساعت شش صبح دوستان شهرداری را تجربه کرده‌ام. وقتی برای اولین و آخرین‌بار در جلسه ساعت شش شورای تکلیف پارک طبیعت پردیسان شرکت کردم، اولین روزی بود که نتوانستم خودم پسرم را برای مدرسه آماده کنم. آن روز خیلی حس بدی داشتم، آنجا هم انتقاد کردم و چون حرف‌های من به مذاق دوستان اغلب بازنشسته خوش نیامد، خوشبختانه دیگر به آن جلسات دعوت نشدم.

 

جناب آقای کرباسچی، شما در 65سالگی احتمالا باید بازنشسته باشید. از شما دعوت می‌کنم روز سه‌شنبه همین هفته بیایید با آقای حناچی با دوچرخه سری به شهر بزنید، با رکاب‌زدن از میدان توحید تا انقلاب ببینید که چه ساخته‌اید؟ اگر دوچرخه ندارید، من به شما امانت می‌دهم. اگر شما هم مانند پیروز حناچی با دوچرخه در شهر گشت می‌زدید  یا با پای پیاده یک ‌بار لذت کوه‌نوردی در شمال تهران را چشیده بودید، آن وقت حتی قوی‌ترین نیرو هم نمی‌توانست شما را در ساختن ساختمان دانشگاه آزاد در آن شیب‌های تند مجاب کند و الان این 10 جوان به جای گورستان در کنار خانوده‌شان زندگی می‌کردند و 26 جوان زخمی هم جایشان در بیمارستان نبود.

منبع: شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: