بلومبرگ در گزارشی بررسی کرد
دنیای اقتصاد: در سالهای اخیر رشد قابلتوجه و تعداد بسیار زیاد چینیهایی که به خارج از این کشور سفر میکنند، موجب شده اهمیت اقتصادی جذب چینیها برای کشورهای مقصد سفر آنها بیشتر شود و کشورهای زیادی سعی در جذب آنان داشته باشند. از این رو، بلومبرگ در گزارشی به اهمیت گردشگران چینی و اثرگذاری آنان بر اقتصاد کشورهای مقصد سفرشان پرداخته است.
بر اساس این گزارش، رشد سفرهای تفریحی چینیها موجب افزایش سرمایهگذاری و ایجاد شغل در مقاصدی میشود که از آنها بازدید میکنند. چین تنها در مدت چند دهه تحول بسیار زیادی در گردشگری خروجی خود شاهد بوده است. در واقع، سیاست درهای باز در دهه ۱۹۸۰ راه را برای این صنعت باز کرد؛ هر چند در ابتدا رشد زیادی نداشت. به تدریج و با بهبود وضعیت اقتصادی چین در طول سالهای متوالی و تجربه رشد اقتصادی، خلق ثروت در این کشور افزایش یافت و طبقات اجتماعی به تدریج قدرت مالی بیشتری پیدا کردند و در نتیجه همین مساله توانایی تخصیص این هزینهها به سفرهای خارجی و سایر انواع تفریحات و فراغت بیشتر شد. امروزه نقش چین در این صنعت بسیار مهم شده است؛ بهگونهایکه در مواردی از آن بهعنوان نوعی ابزار در راستای اهداف سیاسی خود نیز بهره گرفته است تا اقتصاد کشورهایی مانند کرهجنوبی را تحت تاثیر قرار دهد. جذب جریان گردشگری چین میتواند با خود سرمایهگذاری خارجی چینیها یا مصرف آنها را به همراه آورد؛ موضوعی که میتواند برای ایران نیز مهم باشد.
سود کشورهای مقصد
بلومبرگ در این گزارش مینویسد: «اگر بخواهید ببینید چگونه مصرفکنندگان چینی چهره جهان را تغییر میدهند، به این موضوع توجه کنید که چه تعدادی از آنها چین را ترک میکنند.» تریسی چن، نویسنده این مطلب، علت آن را تعطیلات میداند. وی ادامه میدهد: «گردشگری خروجی چین از رشد انفجاری و بسیار زیادی در طول دهه گذشته برخوردار شده است و تعداد آنها بیش از این نیز خواهد شد. تنها تعداد اندکی از شهروندان این کشور دارای گذرنامه هستند؛ این درحالی است که ۴۰درصد از کل جمعیت ایالات متحده گذرنامه دارد. از این رو به نظر میرسد فرصت بسیار زیادی برای آینده وجود دارد و این مساله گویای آن است که چنین رونقی دارای نیروهای پایدار است.» این گزارش اضافه میکند: «سرمایهگذاران به خوبی روی ذینفعان تمرکز میکنند که البته تنها شرکتهای چینی در این میان نیستند. در مورد شرکت بینالمللی ماریوت، شرکت بینالمللی Ctrip.com با مسوولیت محدود و شرکتهای دیگری مانندPower Shares Dynamic Leisure و صندوق قابل معامله در بورسEntertainment نیز میتوان این را گفت.»
بلومبرگ در مورد تفاوتهای اقتصادی دو کشور چین و آمریکا نیز مینویسد: «درحالیکه گفتوگوی عمومی زیادی در ایالات متحده بر مواردی مانند قیمت فولاد و کالاهای تولیدی ارزانقیمت تمرکز دارد، موضوع واقعا غالب در اقتصاد چین نیروی مخارج مصرفکنندگان و خدمات است. این موضوع در ابتدا یک پدیده داخلی بود؛ اما اکنون بهطور فزایندهای در فراسوی مرزهای چین در حال رخ دادن است.» چن ادامه میدهد: «اگر نگران این هستید که اطلاعات اقتصادی چین غیرواقعی است، برخی آمار و ارقام وجود دارد که ممکن است خیال شما را آسوده یا وحشتزدهتان کند. براساس اطلاعات سازمان جهانی گردشگری، مخارج گردشگری خروجی چین در سال ۲۰۱۶ به ۲۶۱ میلیارد دلار رسید که ۲۱ درصد از بازار جهانی را تشکیل میدهد و نسبت به سال ۲۰۱۵ افزایشی ۱۲ درصدی پیدا کرد و ۱۱ برابر مقداری است که یک دهه قبل از سوی آنها خرج میشد. تعداد مسافران خروجی چینی نیز در سال ۲۰۱۶ افزایشی ۶ درصدی نسبت به سال قبل از آن پیدا کرد و تعداد آن به ۱۳۵ میلیون نفر رسید. ارقامی مانند این موجب شدهاند چین از سال ۲۰۱۲ بهعنوان کشور نخست در گردشگری خروجی جهان قرار گیرد.»
یک سوال مهم
نویسنده بلومبرگ در ادامه نوشته خود سوال مهمی در خصوص رشد و ارتقای گردشگری خروجی چین در این حد و اندازه مطرح میکند: «چگونه تمام این اتفاقات رخ داد؟: «وی در پاسخ شرح میدهد: «مانند بسیاری از تغییرات، رد آن را میتوان به باز کردن اقتصاد در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط دنگ شیائوپنگ نسبت داد. با این حال این بخش در واقع تا سال ۱۹۹۵ یعنی زمانی که چین برنامه «وضعیت مقاصد پذیرفتهشده (ADS)» را راهاندازی کرد، محقق نشد. این برنامه تورهایی را به تعدادی از کشورهای پذیرفتهشده اندک سازماندهی میکرد. در طول زمان این کشورها بیشتر شدند. صنعت توریسم سه مرحله مجزا را در چین پشتسر گذاشت».
وی در تشریح این ۳ مرحله مینویسد: «ابتدا، از میانه دهه ۱۹۸۰ میلادی تا اوایل دهه ۱۹۹۰، بخشهای کوچکی از گردشگری خروجی برای تعداد معدودی از همسایگان آسیایی، صرفا برای دیدارهای خانوادگی مجاز شد. علاوه بر این، افراد مجازی با دریافت مخارجی از دولت یا کسبوکارها میتوانستند به سفرهای تجاری بروند و تبادل فرهنگی نیز در بازدید مدارس و شرکت در سمینارها در نظر گرفته شد.» تریسی درباره دوره دوم گردشگری چین توضیح میدهد: «در این دوره، از میانه دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۰، تحت سیاست ADS ، برخی آژانسهای سفر دارای مجوز، بستههای گروهی سفر با تور را با هزینه شخصی سازماندهی کردند که معمولا شامل چند مقصد بود. ویژگی اغلب این سفرها بازدید سطحی از شهرهای معروف، عکسبرداری و خرید هدیه برای خانواده و دوستان میشد. با توجه به سطوح درآمدی اندک، مناسبات و نحوه سفت و سخت تورها، برنامههای سفر اشتباه، موانع زبانی و فقدان تجربه سفر به خارج از کشور، گردشگران چینی هنوز تعامل زیادی با سطح محلی کشورهای مقصد نداشتند».
بلومبرگ در توضیح مرحله سوم نیز ذکر میکند: «در نهایت، از سال ۲۰۱۰ تا امروز، افزایش درآمد، افزایش تجربه سفر، قوانین و مقررات سادهتر برای ویزا و تلاشهای بازاریابی از سوی کشورهای مقصد، این موضوعات را بسیار سادهتر کرد. علاوهبر آن، تورهای مستقل خودمحور و برخی مقاصد روبهرو شده با افت که تجربه زیادی داشتند نیز اضافه شدند.» بلومبرگ معتقد است: «ردپاهای گردشگران چینی اکنون در همه جا در سراسر جنوبشرقی آسیا، آفریقا، آمریکای شمالی و جنوبی و حتی مناطق قطبی نیز یافت میشود. نسل هزارهها، اغلب در گروههای گردشگری خودمحور تمرکز دارند که علاقهشان از بازدید صرف و خرید کردن، به یادگیری در مورد تاریخ و تجربه کردن فرهنگ یک کشور انتقال یافته است».
براساس گزارش این نشریه معتبر، رئیسجمهور شی جینپینگ بهطور فزایندهای گردشگری خروجی چین را تشویق میکند تا قدرت نرم را در سطح جهان به تصویر بکشد. مقامات چینی همچنین در تنظیم جریان گردشگران خروجی خود به مقاصد مختلف بر اساس وضعیت روابط سیاسیشان معروف هستند. علاوهبر همه این مطالب، افزایش درآمد چینیها در موطن خود، به معنای این است که آنها در هر سفر بیشتر خرج میکنند. از سوی دیگر، رشد انفجاری و به شدت زیاد اینترنت، رسانههای اجتماعی، اپلیکیشنهای تلفن همراه و پرداختها با استفاده از تلفن همراه، راحتی بیشتری برای گردشگران به وجود میآورد. این موضوع تنها منحصر به چین نیست، اما مشخص میکند که جایگاه صنعت گردشگری چین تا چه حد اندازه منحصربهفرد است.
آثار توریسم خروجی چین بر سرمایهگذاری
بلومبرگ در بخش دیگری از گزارش خود به این سوال که «آثار گردشگری خروجی چین بر سرمایهگذاری چگونه است؟» نیز پاسخ داده: «رونق جریان گردشگری خروجی چین تازه شروع شده است. سرمایهگذاران باید مقاصد، صنایع و شرکتهایی را هدف بگیرند که میتواند توریستهای چینی را جذب کند. هتلهای زنجیرهای چندملیتی مانند ماریوت، شرکتهای خدمات سفر مانند سیتریپ، خطوط هوایی و برندهای خردهفروشی مجلل خارجی، همگی باید از این روند سود ببرند. صندوق قابل معامله در بورسPower Shares نیز که از سال ۲۰۱۰ با گردشگری خروجی چین ارتباط دارد، بهطور قابلتوجهی در شاخص استاندارد اندپورز ۵۰۰ (فهرست ۵۰۰ شرکت برتر در بازار سهام ایالات متحده آمریکا) خوب عمل کرده است.»
به نوشته تریسی چن، گردشگری خروجی چین پیشگام سرمایهگذاری و مصرف چینیها در آنسوی آبها است. این موضوع به ایجاد تعداد قابلتوجهی مشاغل در کشورهای مقصد کمک میکند. با توجه به گفتههای مدیرعامل شرکت سیتریپ، حدود ۱۵ میلیون گردشگر خارجی چینی سالانه این شرکت را برای سفر انتخاب میکنند. سفر خارجی آنان در سراسر جهان رقمی در حدود ۱۰۰ میلیون شغل ایجاد کرده است. همین مساله بزرگترین آثار را در کشورهای کوچکی مانند کامبوج به همراه داشته است. به رغم شک داشتن سرمایهگذاران در مورد دادههای اقتصادی رسمی کشور چین، ثروت فزاینده جمعیت این کشور از طریق رونق و افزایش گسترده در گردشگری خروجی آن بازتاب مییابد. بلومبرگ میپرسد: «آیا ممکن است اشتباهی رخ داده باشد؟» و جواب میدهد: «قطعا. با این حال مخارج، حداقل تا حدودی این استدلال را که رشد چین یک «خانه پوشالی» ناشی از بدهی است، رد میکند.» در نهایت تریسی چن توصیه میکند که چشمها را به گذرنامه چینی بدوزیم و تقویت آن را نظاره کنیم.