نویسنده: دارون عجم اوغلو، جیمز ای رابینسون
مترجم: پویا جبل عاملی، محمدرضا فرهادی پور
ناشر: دنیای اقتصاد
سال انتشار: 1394
در 560 صفحه و قیمت 55000 تومان
معرفی کتاب:
کتاب why nations fail یا چرا کشورها شکست می خورند با عنوان فرعی سرچشمههاي قدرت فقر و غناي كشورها؛ نوشته دو تن از اساتید اقتصاد به نام عاصم اوغلو (استاد اقتصاد رشد ام ای تی) و جیمز رابینسون (استاد اقتصاد هاروارد) است در این کتاب به اذعان نویسندگان اش درباره تفاوت های عظیم درآمدها و استانداردهای زندگی است که کشورهای ثروتمند مثل ایالات متحده، بریتانیا و آلمان را از کشورهای فقیر مثل جنوب صحرای آفریقا، آمریکای مرکزی و آسیای جنوبی جدا می کند.
بخش هایی از کتاب:”اکنون که ما این مقدمه را می نویسیم، «بهار عربی» آفریقای شمالی و خاورمیانه را به جنب و جوش انداخته که به اصطلاح با انقلاب یاسمن آغاز گشته که ابتدا با خشم عمومی نسبت به خودکشی یک دست فروش به نام محد بوعزیزی در 17 دسامبر 2010 شعله ور شد. زین العابدین بن علی که از 1987 بر تونس حکومت می کرد، در 14 ژانویه 2011 کنار رفت. اما این غائله نه تنها خاتمه نیافت بلکه تب انقلابی علیه حکومت نخبگان مرفه تونس که پیشتر به سایر کشورهای خاورمیانه نیز بسط یافته بود، قوی تر شد.ریشه های ناخشنودی این کشورها در فقرشان است. سطح درآمد یک مصری متوسط الحال حدود 12 درصد یک شهروند متوسط الحال ایالات متحده است و می توان انتظار داشت که شهروند مصری 10 سال کمتر زندگی کند. 20 درصد جمعیت مصر در فقر مهلک به سر می برند.”
در این کتاب استدلال می شود که تلقی مصری های حاضر در میدان التحریر از تلقی اغلب دانشگاهیان و مفسران، درست تر است. در حقیقت، مصر دقیقا به این علت فقیر است که تحت حکومت نخبگان معدودی بوده که جامعه را در راستای منافع خودشان و به هزینه انبوه مردم سازماندهی کرده اند. قدرت سیاسی کاملا متمرکز بوده و در جهت ایجاد ثروتی عظیم برای آنهایی به کار گرفته شده که آن را در اختیار داشته اند.
پرسش اصلی این کتاب این است که چرا برخی کشورها در دوران مدرن به راه توسعه و شکوفایی افتادند و بعضی دیگر که اوضاع و احوال مشابهی داشتند به راه توسعه نیافتگی و فقر قدم گذاشتند. مولفان کتاب با نقد نظریههای رایج درباره عقب ماندگی کشورها از جمله نظریههای معطوف به اقلیم و آب و هوا و جغرافیا، نظریههای مبتنی بر فرهنگ و سنتهای اجتماعی، نظریههای مبتنی بر جهل و ناتوانی حاکمان و امثال اینها، کوشیدهاند ریشههای فقر را در نهادهای کشورها بجویند.
مولفان در مقدمه کتابشان آوردهاند:
« شهر نوگالس با حصاری دو نیم شده است. اگر بر روی این حصار بایستید و به شمال نگاه کنید، شهر نوگالس آریزونا واقع در استان سانتا کروز را خواهید دید. اینجا درآمد خانوارهای متوسط حدود 30 هزار دلار در سال است. بیشتر نوجوانان به مدرسه میروند و اکثر سالمندان تحصیلات دبیرستانی دارند. بهرغم تمام استدلالهایی که مردم درباره این موضوع مطرح میکنند که نظام بهداشت و درمان ایالاتمتحده ناکارآمد است، جمعیت، با امید به زندگی در سطح استاندارد جهانی، نسبتا سالماند. بسیاری از ساکنان بیش از شصت و پنج سال دارند و از خدمات بهداشتی و درمانی بهره مندند. این تنها یکی از خدمات فراوانی است که دولت ارائه میکند که مردم آنها را بدیهی میپندارد، مانند برق، تلفن، شبکه فاضلاب، بهداشت و درمان عمومی، شبکه جادهای که آنها را به شهرهای دیگر آن منطقه و سایر نقاط ایالاتمتحده وصل میکند و در نهایت قانون و نظم. مردم نوگالس آریزونا، میتوانند بدون نگرانی درباره زندگی یا امنیت به فعالیتهای روزمرهشان بپردازند و دائما از دزدی، سلب مالکیت یا سایر چیزهایی که سرمایهگذاری در کسبوکارها و خانههایشان را به مخاطره میافکند در هراس نباشند. موضوعی که به همیناندازه اهمیت دارد این است که ساکنان نوگالس آریزونا، این را بدیهی میپندارند که دولت با وجود همه ناکارآییها و فساد مربوط به آن، کارگزار آنها است. آنها میتوانند برای تغییر شهردار، نماینده کنگره و سناتورهایشان رای دهند؛ در انتخابات ریاستجمهوری رای میدهند و تعیین میکند چه کسی کشور آنها را اداره کند..
زندگی در جنوب حصار، تنها چند قدم آنطرفتر، تاحدی متفاوت است. درحالیکه ساکنان نوگالس سونورا، در بخش نسبتا پررونقي از مکزیک زندگی میکنند، اینجا درآمد خانوار متوسط حدود یک سوم خانوار متوسط در نوگالس آریزونا است. بیشتر سالمندان در نوگالس سونورا، تحصیلات دبیرستانی ندارند و بسیاری از نوجوانان به مدرسه نمیروند. مادران نگران مرگومیر نوزادان هستند. شرایط نامساعد بهداشت و درمان به این معنا است که چندان تعجبآور نیست که ساکنان نوگالس سونورا، برخلاف همسایگان شمالیشان عمر طولاني ندارند. آنها همچنین به بسیاری از امکانات رفاهی عمومی دسترسی ندارند. جادهها در جنوب حصار شرایط بدی دارند. قانون و نظم در شرایط بدتری است. جرم و جنایت زیاد است و راهانداختن یک کسب وکار فعالیتي پرخطر است. نه تنها خطر دستبرد وجود دارد، بلکه گرفتن همه مجوزها و چربکردن سبیل افراد برای راهاندازی کسبوکار، کار آسانی نیست. ساکنان نوگالس در ایالت سونورا، هر روز با فساد و بیکفایتی سیاستمداران زندگی میکنند.
چگونه است که دو نیمه این شهر میتوانند تا این حد متفاوت باشند؟ هیچ تفاوتی در جغرافیا، آبوهوا یا انواع بیماریهای شايع در منطقه وجود ندارد، چراکه میکروبها با هیچگونه محدودیتی سر مرزهای ایالاتمتحده و مکزیک روبهرو نیستند. البته، شرایط بهداشت و درمان کاملا متفاوت است، اما این امر ارتباطی با محیط بیمار ندارد؛ بلكه بهاین دلیل است که افراد جنوب مرز با شرایط بهداشتی نامطلوب و فقدان مراقبتهای بهداشتی و درمانی مطلوب زندگی میکنند.
اما شاید ساکنان نیز خیلی با هم متفاوتند. آیا موضوع میتواند این باشد که ساکنان نوگالس آریزونا، نوادگان مهاجرانی از اروپا هستند، درحالیکه ساکنان جنوب نوادگان آزتکها هستند؟ اصلا اینطور نیست. پیشزمینههای افراد دو طرف مرز تقریبا یکی است. بعد از استقلال مکزیک از اسپانیا در 1821، منطقه اطراف «لوس دوس نوگالس » بخشی از ایالت مکزیکی ویجا کالیفرنیا بود و حتی بعد از جنگ 1846-1848 آمریکا و مکزیک نیز بخشی از آن باقی ماند. درواقع، بعد از 1853 بود که مرز ایالاتمتحده به این منطقه گسترش یافت. این «لیوتنانت ان. مایکلر» بود که، در حال نقشه برداری، به وجود «دره نسبتا زیبای لوس نوگالس» پی برد. اینجا، از هر طرف مرز، دو شهر رشد کردند. اهالی نوگالس آریزونا و نوگالس سونورا، نیاکان مشترک دارند، از یک جور غذا و موسیقی لذت میبرند و شاید بتوان گفت «فرهنگ» مشابهي دارند.
البته، توضیح خیلی ساده و صریحي برای تفاوتهای میان دو نیمه نوگالس وجود دارد که احتمالا خیلیوقت است که شما آن را حدس زدهاید: «اهالی نوگالس آریزونا، به نهادهایی اقتصادی دسترسی دارند که آنها را قادر به انتخاب آزادانه مشاغل، کسب تحصیل و مهارتها میسازد و کارفرمایان را به سرمایهگذاری در بهترین تکنولوژی تشویق میکند که منجر به دستمزدهای بالاتر برای آنها میشود. آنها همچنین به نهادهای سیاسی دسترسي دارند که به آنها اجازه مشارکت در فرآیندی دموکراتیک برای انتخاب نمایندگانشان و تعویض آنها را میدهد.
خلاصه اینکه، سیاستمداران خدمات پایهای (از بهداشت و درمان عمومی و جادهها گرفته تا قانون و نظم) را که شهروندان متقاضي آنها هستند فراهم میکنند. اما اهالی نوگالس سونورا، آنقدرها خوششانس نیستند. آنها در جهانی متفاوت زندگی میکنند که با نهادهای متفاوت شکل گرفته است. این نهادهای متفاوت انگیزههای نامتجانسی برای اهالی دو نوگالس و برای کارآفرینان و کسبوکارهای مایل به سرمایهگذاری در آنجا ایجاد میکنند. این انگیزههای ایجاد شده توسط نهادهای متفاوت دلیل اصلی تفاوتهای رونق اقتصادی در دو طرف مرز هستند.»
ترجمه اول:
“چرا کشور ها شکست می خورند” توسط پویا جبل عاملی و محمدرضا فرهادیپور ترجمه شده و انتشارات دنیای اقتصاد در 15 فصل و 560 صفحه،در آذر ماه 1392منتشر کرده است.
ترجمه دوم:
کتاب «ملت ها چرا شکست می خورند؟» توسط دکتر محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی پور ترجمه شده و علیرضا بهشتی شیرازی آن را ویراستاری کرده است. توسط نشر روزنه در سال 1393 منتشر شده است