نویسندگان: خدادادحسيني سيدحميد, عبدي بهنام*, حسن زاده عليرضا, احمدي علي محمد
عنوان نشریه: مجلس و راهبرد : زمستان 1392 , دوره 20 , شماره 76 ; از صفحه 139 تا صفحه 178 .
چکیده:
مفهوم اقتصاد يادگيرنده به عنوان زيرساخت اقتصاد دانش بنيان مطرح شده است. برابر اين نظريه، گذار به اقتصاد يادگيرنده در کشورهاي در حال توسعه به عنوان بستر و زمينه ساز اقتصاد دانش بنيان مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اصل وابستگي به مسير، اصل پسيني بودن مطالعات و عقلانيت محدود مطرح در اقتصاد تکاملي، بررسي فرايند گذار به عنوان تغيير کيفي موثر بر نهادها، سازمان ها و روابط بين آنها نيازمند توجه به مواردي همچون سطح توسعه يافتگي است و بايد با توجه به پروفايل علم و فناوري هر کشور مورد بررسي قرار گيرد. در اين مقاله گذار به اقتصاد يادگيرنده در ايران با رويکرد سياست علم و فناوري مورد بررسي قرار گرفته است. رويکرد پژوهش، استقرايي و نحوه انجام آن، کيفي و با رويکرد تئوري داده بنياد انجام شده است. براساس يافته هاي پژوهش، گذار به اقتصاد يادگيرنده در ايران مستلزم توجه به مضامين يازده گانه شامل تفکر گذار، نهاد سياست، فناوري اطلاعات و ارتباطات، سرمايه اجتماعي، شرايط اقتصاد کلان، بستر نهادي، توسعه منطقه اي، بنگاه هاي يادگيرنده، نظام آموزشي و پژوهشي، تعامل دانشگاه، صنعت و دولت و يادگيري مبتني بر اعتماد متقابل است. جايگاه و روابط هريک از اين مضامين در قالب مدل پارادايم مشخص و 6 قضيه مرتبط ارائه شده اند.
كليد واژه: اقتصاد يادگيرنده، سياست علم و فناوري، مفهوم پردازي، تئوري داده بنياد