Thorstein Bunde Veblen
جامعه شناس، اقتصاددان و منتقد اجتماعی آمریکایی.
زندگی
تورستین بوند وبلن، در 30 ژولای 1857 میلادی در مزرعه ای دور افتاده به نام کاتو در ویسکانسین آمریکا متولد شد. پدر و مادرش در سال 1847 میلادی از یکی از روستاهای نروژ به ایالات متحده کوچ کرده بودند. وبلن ششمین فرزند این خانواده دوازده فرزندی بود. ویسکانسین یکی از مناطق مهاجرپذیر آمریکا در سده نوزدهم از طرف کوچ کنندگان نروژی بود، اما به دلیل وجود تفاوت های فرهنگی عمیق بین این مهاجران و یانکی های مرفه آمریکای مقیم ویسکانسین، فاصله بینش فرهنگی بین این دو گروه، قابل تأمل بود و به همین لحاظ، خانواده وبلن تماس بسیار کمی با مردم و فرهنگ جامعه میزبان داشت.
فرزند ششم خانواده، تورستین بوند (وبلن) پس از گذراندن دوره دبیرستان، وارد کالج کارلتون شد و سپس در سال 1884، از دانشگاه ییل با مدرک دکترای فلسفه فارغ التحصیل شد. عدم توان وبلن در کاریابی و اشتغال، باعث شد تا وی مجددا تحصیل را بر سایر امور دیگر ترجیح دهد و این بار زیرنظر پروفسور لافلین به تحصیل اقتصاد در دانشگاه کرنل و سپس دانشگاه شیکاگو مبادرت ورزید. وی پس از 17 سال گذراندن عمر در دو دانشگاه شیکاگو و استنفورد، بالاخره به مدت هفت سال در دانشگاه میسوری شغلی گرفت.
وبلن پس از مدتی کوتاه در دانشکده نوین تحقیقات اجتماعی نیویورک، تدریس و قلم فرسایی کرد تا این که در سال 1926 با همین عنوان یعنی سمت استادی بازنشسته شد. وی در اواخر عمر خود مجددا به کالیفرنیا بازگشت و در 3 آگوست 1929 در غربت، گمنامی، تنگ دستی و فقر چشم از جهان بربست.
نسل وبلن به دلیل مهاجر بودن آن ها و نیز بر اثر شرایط اجتماعی محیط، نسلی کنارزده، عقب افتاده و به اصطلاح حاشیه نشین بود و جامعه میزبان (جامعه آمریکا) به سختی آن ها را می پذیرفت. پروفسور کوزر در این باره گفته است که «وبلن به صورت یک فرد حاشیه نشین رشد کرد و دوران دانشجویی خود را با حاشیه نشینی و تردشدگی سپری نمود. وبلن خدمات خود را نیز به صورت استادی حاشیه نشین در دانشگاه های شیکاگو، استنفورد و میسوری پشت سر گذاشت و سرانجام به صورت کارمندی حاشیه نشین دوران فعالیت خود را به پایان رساند.
وی در هر مؤسسه ای، به عنوان کارمندی پناهنده، برای گذراندن روزگار خود بدون توجه به مقدسات سنتی و مقررات آن جا به کار می پرداخت. این امر نشان دهنده این واقعیت است که وی با این که در آمریکا زندگی می کرد، اما آمریکایی نشد. پروفسور کوزر می گوید: «وبلن همچون یک غریبه در بین افراد محلی در هر گوشه به دقت سر می کشید، زیرکانه در آن ها می نگریست و تناقض ها و نارسایی های جامعه آمریکا را مشاهده می کرد.»
اندیشه
دایره المعارف علوم اجتماعی درباره طرز تفکر وبلن چنین نوشته است که گرچه وبلن طی چهل سال قلم فرسایی در رابطه با مسایل علوم اجتماعی، آثار گوناگونی از خود به یادگار گذاشت، اما سه خط فکری عمده در همه کارهای او تجلی یافته است که این سه خط کلی در قالب تکامل گرایی داروینیستی، آشوب گرایی تحلیلی و مباحث فلسفه علمی قابل طرح است. عنصری از داروینیستی که وبلن را تحت تأثیر قرار داده بود، این موضوع بود که افراد به طور انفرادی، نقش و نظارت اندکی بر روند تحولات اجتماعی دارند. البته برخلاف بسیاری از اندیشمندان علوم اجتـماعی آن زمـان، (از جمله سامنر)، وبلن عقیده نداشت که مفهوم های اصلی داروینیسم بتواند در علوم اجتماعی کارایی مناسبی داشته باشد، زیرا به اعتقاد وی، داروینیسم اجتماعی سرانجام ارزش های سرمایه داری را تقویت می کند. وبلن رفتار انسانی را بر پایه غریزه ها و عادت ها و فرآیندهای اجتماعی را بر پایه نظریه پس افتادگی فرهنگی تجزیه و تحلیل می کرد. وی با معرفی عادت ها و رفتار انسان ها به تابعی از احساسات آن ها و رسوم و عادت را به عنوان نهادهای اجتماعی معرفی می کند. وبلن تسلط ارزش های کاسب کارانه بر تمام جنبه های مختلف زندگی آمریکایی ها، از جمله بر آموزش عالی، را یادآور می شد. وی این فرآیند را در کتاب تحصیلات عالی در آمریکا(1918) با تحلیل مجملی از تأثیر قانون های پولی و ثروتمندی بر سازمان، مدیریت و عملکرد دانشگاه ها در آمریکا تشریح کرد. معروف ترین و مهمترین اثر وبلن در خصوص مسایل اقتصادی و اجتماعی جوامع، کتاب «نظریه طبقه مرفه» اوست. این کتاب در سال 1899 انتشار یافت و تنها اثر او بود که باعث شهرت وبلن در زمان حیاتش شد.
منبع: هفته نامه پنجره، 1388، شماره 6