مهدی محمدی
طی دهههای گذشته،تاریخدانان اقتصادی عمدتا از دو روش ترکیب نظریهها با روشهای مقداری و تشکیل وبازسازی مجموعه دادههای جدید به پیشرفت علوم اقتصادی کمک کردهاند. این کار علاوهبر گسترش دانش اقتصادی به کنارگذاشتن نظریههای نامربوط هم کمک کرده است. ایناقدامات نشان داده است که نظریههای سنتی برای درک رشد و تغییر اقتصادی بایستیتکمیل و اصلاح شود. ...
داگلاس نورث و رابرت فوگلدو تاریخدان اقتصادی هستند که برای پاسخگویی به سوالات اساسی از علوم اقتصاد، جامعهشناسی، آمار و تاریخ بهره جستند. آنها پیشرویان شاخهای از تاریخ اقتصادی بودند کهبه نام تاریخ اقتصادی جدید یا کلایئومتریکس1 معروف گردید. تاریخ اقتصادی جدید،نظریه اقتصادی را با روشهای مقداری، آزمون فرضیه و تکنیکهای سنتی تاریخ اقتصادیترکیب کرده و برای توضیح رشد و افول اقتصادی به کار میگیرد. در این بخش ابتدازندگی و کارهای عمده نورث بیان شده و آنگاه به بررسی زندگی و کارهای علمیفوگلپرداخت میشود.
رابرت فوگل در سال 1926 در نیویورک سیتی متولد شد، ولی والدینشروسی بودند و چهار سال قبل از تولد او به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند. اولیسانس خود را در دانشگاه کورنل (1948) گرفت و بعد از تقریبا یک دهه فوق لیسانسرشته تاریخ و اقتصاد را از دانشگاه کلمبیا در سال 1960 اخذ کرده و برای دکترا بهدانشگاه جانهاپکینز رفت و با راهنمایی استاد خود کوزنتس پایاننامهاش را نوشت. شروع کارهای علمیفوگل با کتاب سال 1964 او درباره نقش راهآهن در اقتصاد آمریکابوده است. فوگل دریافت که به جای تعداد محدودی ابداعات و نوآوریهای بزرگ، مجموعبسیاری تغییرات فنآوریهای خاص تعیینکننده توسعه اقتصادی است. در همین چارچوب اوبه آزمون نقش راهآهن در توسعه اقتصادی پرداخت و دریافت که برخلاف تصور اولیه کهنقش بزرگی برای راهآهن متصور میشود، حضور راهآهن در فرایند توسعه اقتصادی چندانهم ضروری نبوده و تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی کمتر از سه درصد بوده است. استفاده فوگل از استدلالهای ضدواقعیت برای آزمون اهمیت وقایع و تحلیل هزینه-فایدهاو را از جمله نوآوران روششناسی تاریخی اقتصادی قرار داده است. به اعتقاد فوگلفقدان دادههای مربوط به جای فقدان نظریه درست اغلب مسائل بزرگتری را برای تحقیقاتایجاد میکند.
دومین اثر عمده فوگل (1974) که توجه و مباحثات زیادی را در پی داشتبه نقش بردهداری به عنوان یک نهاد در توسعه اقتصادی ایالات متحده برمیگردد. اونشان داد که عقیده غالبی که بردهداری پیش از سرمایهداری، غیرسودآور و بیتاثیربوده، نادرست است. در واقع، به اعتقاد او نهادها نه به دلیل ضعف اقتصادی، بلکهتصمیمات سیاسی از هم فرو میپاشند. به عبارت دیگر، سیستم بردهداری با وجود شکلغیرانسانی آن از نظر اقتصادی کارآ بوده است. آزمون محتاطانه فوگل از تمامیمنابعممکن و رویکرد روششناختی پیشروی او موجب افزایش دانش ما از عملکرد و تجزیه نهادهاگردید و روشهای تحقیق را نوسازی کرد. هر دو کتاب عنوان شده فوگل محققان را بهبازنگری در نتایج عموما پذیرفته شده فراخواند. بخش سوم تحقیقات فوگل به جمعیت شناسیاقتصادی بازمیگردد و بهویژه نرخ متغیر مرگ و میر در طول دورههای طولانی زمان ورابطهاش با تغییرات در استانداردهای زندگی در طول قرنهای اخیر بوده است. این کاراو کمتر از دو کار قبل مناقشه انگیز بوده و مقولهای بین رشتهای و بینالمللی است. نتیجه او این است که قبل از ظهور پزشکی مدرن، کمتر از نصف کاهش در مرگ و میر بابهبود استانداردهای تغذیه قابل توضیح است و قسمت عمده کاهش در مرگ و میر بدون توضیحباقی میماند.
منبع: دنیایاقتصاد – 13 اردیبهشت 1389