چهارشنبه, 03 ارديبهشت 1399 08:46

نسخه پل رومر، نوبلیست اقتصاد برای عبور از کرونا

 

«پل رومر»، برنده نوبل اقتصادی سال ۲۰۱۸ میلادی، در مورد استراتژی بهینه کنترل گسترش بیماری و بازگشایی اقتصادی حین عبور از بحران کرونا صحبت کرد که می‌توان از آن در همه کشورها استفاده کرد. وی زاده ۷ نوامبر ۱۹۵۵، دانشمند در زمینه علم اقتصاد اهل ایالات متحده آمریکا است. او در سال ۲۰۱۸ همچنین برنده جوایزی از جمله یادبود نوبل علوم اقتصادی شده‌ است. رومر استاد دانشگاه‌های مطرحی از جمله استنفورد، برکلی و پرینستون نیز است. او در گفت و گو با شبکه دباینر دانشگاه پرینستون درباره کاهش تبعات کرونا گفت‌وگو کرد. در این گفت و گو چهار سوال مطرح شد. اولین سوال نحوه خروج از وضعیت کرونایی بود.

 

عبور از بند کرونا و مهار گسترش

 

رومر درباره اینکه چگونه می‌توان از قفلی که در مسیر مهار ویروس کرونا قرار گرفته خارج شد، پاسخ داد: «ما می‌خواهیم از این قفل عبور کرده و گسترش ویروس را  متوقف کنیم، پس به این پرسش می‌رسیم: چه کاری باید انجام دهیم که سریع عمل کند و نه تنها از جان انسان‌ها محافظت کند بلکه گشایش اقتصادی به دنبال داشته باشد. جواب البته آزمایش است. اما انواع مختلفی از آزمایش‌هایی که می‌توان انجام داد وجود دارد که آزمایش «سی‌تی اسکن ریه» و «نوکلئید» گزینه‌های مقبولی هستند و باید هر دو را برای آزمایش افراد به‌کار گرفت. سی‌تی‌ اسکن ریه یکی از آزمایش‌های تکمیلی کیت کرونا است که حتی در برخی موارد صحت بیشتری نشان می‌دهد. در واقع این آزمایش درگیری ریوی را نمایان می‌کند که هدف هجوم ویروس است. آزمایش نوکلئید در واقع تست وجود اسید نوکلئید در برون‌ریزی‌های بدن افراد یا حتی حیوانات است که با سرعت بیشتری امکان آلودگی را بروز می‌دهد.

رمز موفقیت عملیات

 

در پرسش چهارم، از رومر پرسیده شده که شانس موفقیت این استراتژی چقدر است؟ رومر در پاسخ، مهم‌ترین بخش عملیات را آزمایش کردن افراد به صورت گسترده عنوان کرد تا به مرور بتوان اقتصاد را از حالت تعطیل به روال عادی بازگرداند. پروسه این‌گونه است که آزمایش هر فرد مثبت شود، برای۱۴ روز ایزوله خواهد شد.

 

راه‌حل‌‌‌ بهینه: اما حالت بهینه برای انجام آزمایش‌ها بستگی به درصدی از جمعیت که روزانه  مورد آزمایش قرار می‌گیرند و تعداد کیت‌های تست دارد. حالت بهینه انجام آزمایش  روی ۷ درصد از جمعیت به طور روزانه است. در واقع محاسباتی که به این ارقام می‌رسند از محاسبات ریاضیاتی پیچیده‌ای به دست آمده که نیازی به تشریح آن نیست. اما نتیجه آن به‌شدت تاکید بر نیاز به آزمایش روزانه ۷ درصد از جمعیت کل دارد. به عنوان مثال هر فرد مبتلا به طور میانگین ۵/ ۲ نفر را آلوده می‌کند. چنانچه دو فرد آلوده  باشند و هردو در مکانی قرنطینه حضور نداشته باشند، آنگاه پنج فرد دیگر آلوده خواهند شد. اما در حالتی که یکی از این دو نفر در قرنطینه به سر ببرد ۵/ ۲ فرد دیگر آلوده خواهند شد. بنابراین هدف اصلی پایین آوردن نرخ سرایت ویروس است.  این نرخ باید به زیر یک برسد تا بتوان عملیات کنترل شیوع بیماری را در سریع‌ترین زمان ممکن اجرا کرد. چنانچه هر فردی که با آزمایش  مثبت روبه‌رو می‌شود به قرنطینه انتقال یابد آنگاه این نرخ به زیر یک خواهد رسید. همان‌طور که مشخص است ضریب خطا در آزمایش وجود دارد و با احتساب آن نرخ سرایت هر فرد آلوده به فرد دیگر به ۷/ ۰ می‌رسد که میزان آلوده کردن فرد به فرد را نشان می‌دهد. این استراتژی تنها در صورتی با موفقیت اجرا خواهد شد که روزانه ۷ درصد از جمعیت مورد آزمایش قرار گیرند. در غیر این صورت نرخ سرایت و صدمات جانی و اقتصادی به وضعیت بحرانی منتهی می‌شود.»

اولویت‌بندی راهکار بهینه

 

در پرسش دوم درباره راهکارهای بهینه از این اقتصاددان سوال شد و رومر در پاسخ گفت: «هر چند می‌توان پروسه آزمایش گرفتن از افراد را به طور تصادفی پیش برد؛ اما  می‌توان این پروسه را غیر تصادفی اجرا کرد به طوری که اقشار مختلف بسته به میزان تماس با افراد یا شغل‌شان اولویت‌بندی شوند.

 

اولویت شغلی:  به عنوان مثال کادر درمان، فروشندگان و کارمندانی که با افراد زیادی تماس دارند جزو اولویت‌های اولیه قرار گیرند.

 

اولویت جغرافیایی: البته با وجود کمبود کیت‌های آزمایشی که قابل حل‌شدن است،  می‌توان در ابتدا بر اساس جغرافیا پیش رفت.  محله‌ها و مناطقی که ویروس در آنجا فراگیرتر است اولویت اول خواهند بود تا زمانی که مشکل کمبود کیت آزمایشی برطرف شود. در خصوص کنترل تماس افراد، رومر نظر مثبتی نداشت، به خصوص در موقعیتی که بیماری نسبتا فراگیر شده باشد. «در چنین شرایطی نتیجه خیلی تفاوتی با نمونه‌گیری تصادفی ندارد و منجر به بحث‌های وقت‌گیر در مورد حریم خصوصی خواهد شد.»

اعمال قانون یا آگاهی‌بخشی

 

پرسش آخر از رومر به بحث اعمال قانون مربوط بود که رومر این‌گونه پاسخگو بود: بعد از آزمایش گرفتن، هرکس نتیجه تست او مثبت شد باید ۱۴ روز ایزوله شود. البته اعمال قانون نیز مشکلات خود را به همراه خواهد داشت، بنابراین چگونگی اعمال قانون نیز اهمیت بالایی دارد. اول باید به صورت داوطلبانه و توجیهی جلو رفت. با آگاهی‌بخشی در این خصوص که ممکن است حتی اعضای خانواده خود را آلوده کنید. «من فکر می‌کنم روش داوطلبانه تا حد خوبی جواب می‌دهد. اگر مردم بدانند که واقعا آلوده هستند، می‌شود با بیمه بیکاری یا حمایت‌های مشابه در این دوران‌ انگیزه ایجاد کرد که شرایط ایزوله رعایت شود. روش‌های دیگر اعمال قانون نیز وجود دارند. به عنوان مثال به رستوران گفته شود فقط مشتریانی که نتیجه آزمایش منفی دارند اجازه  استفاده از رستوران را خواهند داشت. می‌توانیم عکس همه افراد با آزمایش منفی را در یک وب‌سایت مرکزی بگذاریم که متصدی رستوران  و‌ همه افراد بتوانند چک کنند فردی که وارد می‌شود آزمایش شده و ناقل ویروس نیست. من احساس می‌کنم روش‌هایی که مردم را روبه‌روی یکدیگر قرار می‌دهد در اولویت نیستند. باید از مجموعه‌ای از روش‌های داوطلبانه و سیاستی استفاده کرد.»

عبور از حالت تعطیلی کامل به آزمایش فراگیر

 

در پرسش سوم، راه بهینه بازگشایی پرسش شده که وی به افزایش کیت‌های آزمایشی اشاره کرد.رومر در بازگشایی اعتقاد دارد: «در ابتدا باید از باز‌گشایی مشاغل ضروری‌تر شروع کرد و به ترتیب اولویت‌بندی عملیات را تا کارهای کمتر ضروری پیش برد. در حال حاضر باید ظرفیت آزمایش کردن را تا جای ممکن افزایش داد. افزایش ظرفیت کاملا به هزینه‌های وحشتناکی که در مسیر اقتصاد تعطیل قرار دارند ارجحیت دارد. هرچه تاخیر بیشتر شود هزینه نیز گزاف‌تر خواهد شد.»

 

اقدامات مکمل: در کنار عملیات آزمایش فراگیر باید اقدامات مکمل نیز با جدیت انجام شوند. باید برای انتقال ویروس مانع ایجاد کرد. یکی از ساده‌ترین راه‌ها ماسک زدن است. البته افراد باید ماسک بزنند نه برای اینکه خودشان آلوده نشوند، بلکه برای عدم انتقال به دیگران. یکی از مسائل مهم دیگر آسان کردن پروسه ایزوله ۱۴ روزه است که باید امکانات لازم برای بالا بردن تحمل حفظ شرایط ایزوله برای افراد مهیا شود؛ چه از نظر مالی و چه از نظر روحی باید بسته‌هایی برای افراد قرنطینه‌شده فراهم شود. جبران خسارت مالی در دوره ایزوله، فراهم کردن امکانات سرگرمی، اینترنت رایگان پرسرعت، اعطای کتاب، مجله، روزنامه و آپشن‌های رایگان خدمات تلویزیونی و...

 

کنت روگوف و پل رومر

 

در سال ۲۰۰۲ میلادی، روگوف به دلیل اختلاف نظر با جوزف استیگلیتز و اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی (رومر) و برخی از برندگان جایزه نوبل اقتصادی در کانون توجه قرار گرفت. پس از اینکه استیگلیتز در کتاب خود، جهانی‌سازی و نارضایتی‌های آن، از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی انتقاد کرد، روگوف در نامه‌ای سرگشاده پاسخ داد. او همچنین از سال ۲۰۰۲ به طور منظم در Project Syndicate به نوشتن مشغول است و یکی از پیشرو‌ترین اقتصاددانان امروزی است. روگوف استاد دانشگاه هاروارد در رشته اقتصاد است و یک نیوکینزین محسوب می‌شود، برخلاف رومر که بیشتر بر اقتصاد رفتاری متمرکز بوده و بعضا یک نهادگرا خوانده می‌شود.

 

منبع: دنیای اقتصاد

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: