از روايت عجيب كاظم صديقي در مورد غسل آيتالله محمدتقي مصباحيزدي نزديك به 20 روز ميگذرد اما اينبار روايت تازه يك عضو اصولگراي مجمع تشخيص مصلحت نظام از غسال پدر معنوي پايداريها نشان ميدهد كه اين سبك و سياق از نگاه و رويكرد و نگرشهاي متكي به ماورالطبيعه تا كنه و بنه برخي « روحانيون سرشناس» نفوذ كرده است؛ مسائلي كه حتي در ميان روحانيون و علما هم مشهور است كه بايد درمورد آن محافظهكارانه رفتار كرد و سخن گفت. چهارم بهمن در سايت «الف» يادداشتي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطري براي زمامداران و روحانيون سرشناس!» و به قلم احمد توكلي و حسين رجايي، رييس هياتمديره و معاون آموزش سازمان مردمنهاد ديدبان شفافيت و عدالت منتشر شد. فارغ از اينكه نگارش يك يادداشت با نام دو نفر به عنوان نگارنده در مطبوعات چندان مرسوم نيست، در اين يادداشت از ماجراي نقلشده از سوي كاظم صديقي در مورد غسال مصباحيزدي استفاده شده بود تا نسبت به نفوذ كساني هشدار داده شود كه يا در قالب «ثروتمندان خيّر» به بيوت علما و روحانيون راه پيدا ميكنند و حتي راهشان به «تمشيت امور بارگاه امام هشتم» نيز باز ميشود يا «شبكه بزرگ و تو در تويي از ارتباطات با مسوولان عاليرتبه و روحانيون سرشناس» دارند و «جنگيرها و كهانتورزان فاسد» در تصميمسازيهايشان نقش ايفا ميكنند. در روايت كاظم صديقي از غسل ميت آيتالله مصباحيزدي كه از شبكه قرآن صداوسيما پخش شد، غسال آيتالله مصباحيزدي همان غسال آيتالله حقشناس معرفي و گفته شد كه او را در خانه غسل دادهاند. نگارندگان يادداشت مذكور با توجه به كدي كه كاظم صديقي در سخنانش داده و نامهايي كه آورده مدعي شدهاند كه اين فرد «رضا مطلبي كاشاني» است. او را يك «ابرسرمايهدار» معرفي ميكنند كه نامش چندي پيش براي «عليرضا پناهيان» حاشيههايي ايجاد كرده بود. سيدرضا مطلبي كاشاني همان مالك تكماكارون است كه رابطهاش با پناهيان تابستان امسال و با انتشار اسنادي از سوي ياشار سلطاني علني و رسانهاي شد. اسنادي كه نشان ميداد رضا مطلبي كاشاني سرمايهدار بزرگ ايراني ساكن كانادا، املاك و موقوفههايي را كه در تصرف داشته در اختيار برخي روحانيون سرشناس از جمله پناهيان و همچنين ابوترابي، امام جمعه تهران قرار داده و حتي عضو هيات امناي آستان قدس است؛ نكتهاي كه در يادداشت توكلي و رجايي نيز به آن تلويحا اشاره شده است. در اين يادداشت مطلبي سرمايهداري داراي «شبكه بزرگ و تو در تويي از ارتباطات با مسوولان عاليرتبه و روحانيون سرشناس» توصيف شده است. او اگرچه چهره سياسي نيست اما نام برخي از چهرههاي سياسي در كنار او در خيريههايي كه عضويت دارد ديده شده است. همان زمان كه نام او در كنار عليرضا پناهيان مطرح شد رسانهها گزارش كردند كه او با چهرههايي چون مرتضي نبوي، سيد مصطفي ميرلوحي و ابراهيم انصاريان از نزديكان مهدوي كني در بنياد خيريه غدير يا با كساني چون مجتبي رحماندوست و حبيبالله بوربور در مجمع خيرين اميد كشور همكاري داشته و نام او در كنار چهرههايي چون عليرضا زاكاني نيز مطرح شد. همچنين رييس هياتمديره ديدبان عدالت و شفافيت در اثناي اين يادداشت از شخصي به نام «عليرضا موحدي» كه از متهمان پرونده صندوق ذخيره فرهنگيان با «بدهي چند صد ميلياردي به بانك سرمايه» بوده، به عنوان شاهد مثال نام برده كه در «لباس فردي دست به خير» در راستاي «گسترش دين و كمك به اقشار ضعيف» از هيچ كمكي «به برخي وعاظ مشهور تهران» دريغ نداشته است. دو روز بعد از انتشار خبر يعني ششم بهمن علي مصباحيزدي، فرزند محمدتقي مصباحيزدي ادعاي مطرحشده در اين يادداشت را رد كرد و نوشت: «آقاي توكلي اشتباه ميكنند و اين اطلاعات غلط است.
بنده اين موضوع را تاييد نميكنم. فردي كه مدنظر ايشان و ديگران است غسال حاج آقا نبودند.» با اين حال در پايگاه خبري «الف» بار ديگر يادداشتي 3بندي عطف به يادداشت قبلي نوشته شد كه توضيح داده بود شناسايي غسال مورد نظر براساس اطلاعات صريحي است كه از زبان كاظم صديقي در رسانه ملي بيان شده است. همچنين در اين يادداشت تاكيد شده بود كه حتي اگر خبر نقل شده درست هم نباشد در تغسيل آيتالله حقشناس در منزل فرد مذكور و با مشاركت او شكي نيست. در پايان اين يادداشت نيز آمده كه «به همين دليل در هشدار ما و لزوم توجه بزرگان، زمامداران و علما هيچ خللي وارد نميشود. اين خيرخواهي را بپذيريد و فريب كساني را نخوريد كه ميخواهند در سايه بزرگ كردن يك موضوع فرعي (كه مسبب آن نيز ما نبوديم) اصل موضوع را در سايه قرار دهند.» در واقع اگرچه پسر مصباحيزدي تغسيل پدرش در خانه مطلبي كاشاني كه گفته ميشود خانهاي ميلياردي و مجلل است را رد كرده اما اصل ماجرا كه در يادداشت دوم نيز به آن اشاره شده، نشان ميدهد نام رضا مطلبي كاشاني كه سابقه مالي مطهري هم ندارد در كنار نام بسياري از سياسيون و روحانيون سرشناس و متنفذ ديده ميشود؛ موضوعي كه قطعا سوالاتي را در مورد ارتباطات مالي آنها با يكديگر به وجود ميآورد. فارغ از ماجراي فساد مالي در قالب و پوشش خيّر و خيريه كه توكلي مدعي شده، ماجراي جنگيري نيز روايتي جالب و مسبوق به سابقه است. در يادداشت مذكور تاكيد شده كه بررسي پروندههايي از اين دست در ديدبان شفافيت و عدالت نشان ميدهد كه «جنگيرها و كهانتورزان فاسد» در سالهاي اخير در «اتخاذ تصميمات مرموزانه و ناكارآمدساز و جورافزاي برخي از مسوولان و سرشناسان» دستداشتهاند و «افرادي در لباس تاجران خير و متدين» به دنبال نفوذ بر علما و مسوولان هستند و از طريق «غصب املاك ديگران يا اجاره موقوفات» به ثمن بخس صورت گرفته و در «نگهداري از صدها كودك معلول يا ساخت حوزههاي علميه» به كار گرفته ميشود.
اين البته اولينبار نيست كه بحث جنگيري و ارتباط با جنگيران در فضاي سياسي و ميان سياستمداران مطرح ميشود. پيش از اين چنين اظهاراتي در خفا و در مورد برخي مسوولان و روحانيون مطرح ميشد اما از زمان محمود احمدينژاد اين روايتها راه به رسانهها باز كرد و علني شد. موضوع رمالي و جادو جنبل در دولت دوم احمدينژاد به اوج خود رسيد. حتي سايت جهاننيوز نزديك به عليرضا زاكاني سال 89بدون نام بردن از اسفنديار رحيممشايي كه تازه استعفا داده بود مدعي شد كه «يكي از مقامات ارتش كشور» با مرتاض 400 ساله هندي در ارتباط است. حسين فدايي، مجتبي ذوالنوري، مرتضي نبوي و برخي ديگر از اصولگرايان ادعاهايي مشابه در مورد جريان نزديك به احمدينژاد مطرح كردند و حتي مصباحيزدي احمدينژاد را «سحر شده» توصيف كرد. بعد از بازداشت «عباس غفاري» رمال معروف كه اعتراف كردهبود با بعضي از نزديكان محمود احمدينژاد ارتباط داشته، موضوع ارتباطاتي از اين دست و رواج آن ميان برخي سياستمداران بيش از پيش مطرح شد. برخي اصلاحطلبان همچون محمد عطريانفر، عضو حزب كارگزاران سازندگي نيز روايتي از مراجعه يك رمال به ستاد مركزي خاتمي در سال 76 و پيشبيني راي 20 ميليوني سيد محمد خاتمي مطرح كردهاند.
اعتماد