چهارشنبه, 08 مرداد 1399 12:43

امیرحسین خالقی: در باب هدایت نقدینگی

نوشته شده توسط

 

در لطیفه‌ای نقل می‌کنند که از اهل دلی می‌پرسند اگر وسط دریا گرفتار شود و کوسه‌ای او را دنبال کند چه خواهد کرد، مرد رند پاسخ داده بود که به‌سرعت درختی پیدا می‌کند و از آن بالا می‌رود. وقتی به او گفته بودند مگر وسط دریا درخت پیدا می‌شود که بشود از آن بالا رفت، در پاسخ گفته بود: مجبورم، مجبور! در فقره سیاستمدارانی که حرف‌های به‌اصطلاح اقتصادی می‌زنند هم قضیه خیلی متفاوت نیست، اهل سیاست هم مجبورند خیلی اوقات حرف‌هایی بزنند که شاید خیلی با واقعیت‌های روی زمین سازگار نباشد، ولی به کار سیاست‌ورزی می‌آید. فهم دلیل آن‌هم البته دشوار نیست، منطق عمل در اقتصاد و سیاست یکی نیست، در یکی حرف از کارایی و ثروت است و در دیگری غلبه و قدرت و چه‌بسا این دو در بسیاری موارد همسو نباشند، اگر در اولی حرف از بلندمدت است، در دومی به‌ویژه در جاهایی مثل خاورمیانه همه‌چیز خیلی کوتاه‌مدت است و به قول معروف "وای اگر از پس امروز بود فردایی"!.

 

باری، یک نمونه جالب بحث هدایت نقدینگی است که هرچند خیلی تازه نیست، این‌روزها از زبان یکی از سیاسیون در شبکه‌های اجتماعی بحث‌برانگیز شد. انگار جان کلام این است که "پول" در کشور زیاد است، ولی جاهایی که باید نمی‌رود و باید آن را به محل "مطلوب" هدایت کرد تا خروجی اقتصاد افزایش یابد و قیمت دارایی‌ها بالاتر نرود و تورم به بار نیاید. انگار که چیزی به نام نقدینگی وسط زمین و هوا معلق است و فقط منتظر نظر مساعد است تا تولید شکوفا شود.

 

 در نگاه نخست با توجه به آمار بیش از دو هزار و اندی تریلیون تومان شاید برخی بپرسند اگر این‌همه "پول" در مملکت خاک می‌خورد، چرا آن را صرف این همه پروژه روی‌زمین‌مانده و کار اقتصادی موثر نکنیم و جوان‌ها را سر کار نبریم؟ اما اگر اندکی تعریف رایج نقدینگی در اقتصاد و ترکیب آن را در نظر داشته باشیم درمی‌یابیم که بخش عمده‌ای از این نقدینگی از جنس وام بانکی و "پول از قبل خرج‌شده" است نه اسکناس تانخورده در دست افراد که می‌توان با آن طلا یا سکه یا ملک یا بیت‌کوین خرید یا در تولید سرمایه‌گذاری کرد! پس این سیل از پیش راه افتاده است و طبیعی است که در سر راه خود ویرانی‌ها داشته باشد، هدایت نقدینگی "واقعی" یحتمل سلب مالکیت دارایی‌های افراد و استفاده از منابع به‌دست‌آمده در راه‌اندازی فلان کارخانه و پروژه "ثروت‌آفرین" است که حتی به فرض امکان اجرا، راه‌حلی بدتر از مشکل نخستین است و حاصلش اگر جنگ داخلی نباشد، قحطی و گرسنگی و مصیبت است. یادمان نرود که این به‌اصطلاح "هدایت نقدینگی" با بحث "هدایت اعتبار" البته متفاوت است و این دومی حرف بسیار جدی‌تری است.

 

اما اجازه دهید صریح باشیم و عاقبت اجرای آن منطق کلی مخرب را حدس بزنیم، از دل این ایده منحط «هدایت نقدینگی» چیزی جز این درنمی‌آید که دولت (سیاسیون) با وضع قانون و تبصره و... کاری کند که برخی حوزه‌های «خوب» برای سرمایه‌گذاری جذاب شوند و «نقدینگی» به سمت آنها برود که در کل به نفع مردم خواهد شد. اما بردن «سرمایه‌ها» (نه پول‌ها) به یک سمت به معنای نبردن آنها به سمت دیگر است و بسیاری اوقات در کل اوضاع تغییر چندانی نخواهد کرد، متاسفانه دولت، هر دولتی، انگیزه و دانش و توان کافی برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی درست در اقتصادهای پیچیده را ندارد و هر مداخله مداخله‌های بیشتری را طلب می‌کند و چنان‌که امثال دیو دونالدسون در مورد سیاست صنعتی (بخوانید همین مداخله خیرخواهانه دولت برای رشد فعالیت‌های تولیدی) نشان داده‌اند فتح‌الفتوحی رخ نخواهد داد، چاره کار البته روشن است باید اجازه دهیم بازار و کنشگران واقعی اقتصاد کار خودشان را بکنند که کار آسانی نیست، والله اعلم.

 

 

@RahbordChannel

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: