مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با غلامحسین حسن تاش را در ادامه می خوانید:
جماران - تجربه کشورهای دیگرچیست؟ در زمینه تقسیم عادلانه انرژی و یارانه آن چه اقداماتی انجام می دهند؟
پاسخ- بحثی تحت عنوان عدالت انرژی در دنیا مطرح است ولی این بحث بیشتر ناظر بر این است که همه مردم در همه جا امکانات یکسانی را در جهت دسترسی به انرژی مثلا شبکه برق داشته باشند. اما بحث تقسیم عادلانه انرژی را نمی توان به صورت انتزاعی مطرح کرد و از بحث عدالت اجتماعی و عدالت در توزیع ثروت و درآمد جدا کرد. اگر سیستم اقتصادی مبتنی بر عدالت اجتماعی و توزیع درآمدی باشد و دسترسی همگانی هم به شبکه های انرژی وجود داشته باشد عدالت در این زمینه هم برقرار می شود.
مالیات و یارانه دو ابزار مهم در اختیار دولت هستند که برای پیشبرد سیاست ها و برنامه ها تنظیم می شوند. مثلا در کشورهای اروپایی که برنامه جامع انرژی وجود دارد برای سال ها از نفت خام وارداتی و فرآورده های نفتی مالیات های سنگین می گرفتند (و البته الآن هم می گیرند) و از همان محل به انرژی های نو مثل بادی و خورشیدی و حتی به زغال سنگ یارانه می دادند چرا که راهبردشان این بوده است که وابستگی شان به انرژی وارداتی زیاد نشود و زغال سنگ و انرژی هایی که خودشان دارند سهمش در سبد انرژی حفظ شود یا بیشتر شود. این نوع مالیات بستن و یارانه پرداخت کردن هدفمند و فعال است و بر اساس تصمیم روشن. اما شکلگیری یارانه انرژی در ایران اصلا اینگونه نبوده است. واقعیت این است که در ایران دائما تورم داشته ایم و با بالا رفتن سطح عمومی قیمت ها قیمت دلار افزایش یافته و در نتیجه قیمت فوب خلیج فارس بنزین و دیگر حامل های انرژی را با نرخ دلار جدید تبدیل به ریال کرده ایم و فاصله آن با قیمت موجود را یارانه نامیده ایم که این تعریف چندان درستی ازیارانه نیست. بعد دولت ها برای جلوگیری از تورم شدید تر نتوانسته اند تصمیم بگیرند که قیمت حامل های انرژی را متناسب افزایش دهند. بنابراین اگر یارانه ای هم شکل گرفته در واقع یک هدف بیشتر نداشته و آن کنترل تورم بوده است.
جماران- به نظر شما این طرح که روزانه به هر ایرانی یک لیتر بنزین بدهند تا خود او آن را بفروشد، چقدر قابل اجرا است؟
پاسخ- به نظر من این طرح شتابزده و غیرمنطقی است و قابلیت اجرایی آن اصلا بررسی نشده است و قابل اجرا نیست. باید دید چه سامانه های عظیمی لازم است به وجود آید که تک تک افراد یا حتی سرپرستان خانوار در اقصی نقاط کشور بتوانند بنزین سهمیه خود که به آن نیاز ندارند را به صورت سالم و شفاف به فروش برسانند. از نظر ایده ذهنی هم این طرح کاملا شبیه همان توزیع عمومی و یکسان یارانه ها است که در دولت نهم و دهم به اجرا درآمد و اینک غلط بودن آن بر همه آشکار شده است. این یک روش منفعل و وارونه برای توزیع عادلانه درآمد و گسترش عدالت اقتصادی است. چنین طرح هایی بر این ایده مبتنی است که داراترها و پولدارترها که اتومبیل دارند بیشتر از بنزین و یارانه ضمنی و مواهب آن برخوردارند و ما باید این مواهب را عادلانه بین ماشین دار و ماشین ندار توزیع کنیم. البته این که داراترها بیشتر از امکانات و مواهبی استفاده می کنند محدود به بنزین نیست؛ داراترها از جاده ها و اتوبان ها و زیرساخت ها و حتی مدارس و دانشگاه ها و امکانات دیگر یارنه ای هم بیشتر استفاده می کنند. کشاورز دارا تر هم موتور آب و تراکتور دارد و نسبت به کشاورز نادار از برق و گازوئیل یارنه ای بیشتر استفاده می کند.
مسأله توزیع درآمدی باید با الگوهای اقتصاد کلان و مدل های درست اقتصادی حل شود نه این که ساختار اقتصادی به گونه ای باشد که دائما فقر و نابرابری، بیکاری و اختلاف طبقاتی را گسترش دهد و بعد به صورت منفعلانه و فقیر پرورانه بخواهیم بخشی کوچک از آن را جبران کنیم. من اصولا با این تفکر مشکل دارم. از همه اینها گذشته باید دید کجای دنیا تا حالا از این کارها را کرده اند؛ آیا حتی یک تجربه جهانی در این مورد وجود دارد؟
جماران - یکی از اهدافی که برای طرح ذکر شده مقابله با قاچاق سوخت است. اینکه به هر ایرانی روزانه یک لیتر بنزین داده شود و اختیار فروشش با خود او باشد چقدر به مقابله با قاچاق سوخت کمک می کند؟
پاسخ- به نظر نمیرسد که این طرح برای کنترل قاچاق طراحی شده باشد. قاچاق سوخت و هر کالایی تا وقتی که اختلاف قیمت قابل توجه در مورد آن کالا در دو سوی مرز وجود دارد اتفاق می افتد. البته به نظر من در مورد قاچاق سوخت بسیار اغراق می شود؛ گاهی ادعا می شود که 20 میلیون لیتر در روز بنزین قاچاق می شود، در جایی گفتم اگر چنین است بهتر است موضوع بحث را عوض کنیم و به جای بنزین راجع به امنیت ملی کشور صحبت کنیم چون اگر کسی امکانات لازم برای جا به جایی این حجم بنزین را بداند می فهمد که اگر این حجم بنزین از کشور قاچاق شود معلوم است یا مرزهای کشور به قول معروف روی هواست و یا فقط آنهایی که باید حافظ مرزها باشند می توانند چنین کاری بکنند که اگر خدای نکرده آنها به جای حفظ مرزهای کشور دنبال تجارت باشند باز هم امنیت مرزهای کشور روی هواست. بنابراین این عدد و رقم ها قطعا اغراق آمیز هست.
اما اگر بر گردیم به این طرح، این طرح نه تنها نمی تواند جلوی قاچاق را بگیرد بلکه می تواند آن را تشدید کند. چون همه صاحب بنزین می شوند و به فکر می افتند که چطور و در کجا می توانند آن را به بیشترین قیمت بفروشند.
جماران- آیا این طرح موجب افزایش قیمت حامل های انرژی و به تبع آن تورم نمی شود؟
پاسخ- این قضیه می تواند کنترل قیمت را از دست خارج کند. ممکن است عده ای بازار سیاه درست کنند و مشکل بیافرینند.
جماران- به نظر شما چطور می توانیم به صورت عادلانه و منطقی یارانه انرژی را تقسیم کنیم تا ضمن اینکه مردم از منافع آن بهره مند می شوند، مضراتی مانند تورم را برای کشور نداشته باشد؟
پاسخ- حل مشکلات انرژی مستلزم اصلاح و توسعه سیستم انرژی، بهینه کردن سبد انرژی و اجرای برنامه های ارتقاء بهره وری انرژی با ترکیبی خردمندانه از سیاست های قیمتی و غیرقیمتی است. در مورد بنزین و سوخت های حمل و نقل مسأله سخت تر است و علاوه بر سیستم انرژی مستلزم برنامه جامع برای اصلاح و توسعه سیستم حمل و نقل بین شهری و درون شهری کشور و نیز مستلزم اصلاح و توسعه صنعت خودرو کشور است و دیدن همه اینها در یک سیستم هماهنگ مستلزم وجود یک دولت و یک سازمان برنامه کارآمد است.
بنده سالیان سال است راجع بهره وری انرژی و از جمله بنزین کار کرده ام و نوشته ام کنترل مصرف و ارتقاء بهره وری مستلزم ترکیبی از اقدامات غیرقیمتی و قیمتی و مستلزم نگاه جامع، برنامه ریزی جامع و بلند مدت است که دستگاه حکمرانی کشور هرگز نخواسته یا نتوانسته به آن بپردازد. ملاحظه کنید طی 20 سال منتهی به سال 1396 به ارزش حداقل 185 میلیارد دلار در کشور بنزین مصرف شده است، حال ببینید اگر پیش بینی های درست برنامه ریزی جامع بین بخشی وجود داشت با این پول چه کارها که نمی شد کرد؛ با این پول می شد زیرساخت های حمل و نقل عمومی کشور را متحول کرد، می شد صنعت خودرو کشور را متحول کرد. شما ببینید اگر اتومبیل های ما به جای متوسط مصرف بیش از 10 لیتر در هر 100 کیلومتر حتی در حد متوسط جهانی یعنی 7.5 لیتر در 100 کیلومتر مصرف می کردند الآن مصرف بنزین کشور 25 درصد کمتر بود و ما صادرکننده بنزین بودیم.
بنابر برآوردی که انجام داده ام حتی اگر کمترین نرخ رشد سالانه تقاضای بنزین را در حد سه درصد در نظر بگیریم با ادامه این روند در 20 سال آینده بیش از 300 میلیارد دلار بنزین در کشور مصرف خواهد شد. یعنی 300 میلیارد دلار دیگر دود خواهد شد.
پیشنهاد ارائه شده منفعلانه و شتابزده است و به نظر من معضلات جدیدی را موجب می شود. اگر یک سیستم جامع طراحی شود مسآله توزیع عادلانه هم در آن حل خواهد شد و آن وقت مالیات و یارانه هم در چارچوب یک برنامه جامع هدفمند خواهد شد. البته اینها باید طوری تنظیم شود که اهداف برنامه محقق گردد.