پنج شنبه, 14 ارديبهشت 1396 19:21

حجت‌الله ميرزايي: قاليباف، راننده ماشين «٤ درصدساز»

نوشته شده توسط

حجت‌الله ميرزايي، معاون وزير كار در گفت‌وگو با «شرق - شكوفه حبيب‌زاده » ادعاي شهردار تهران را بررسي كرد

قاليباف در اولين مناظره شش كانديداي دوازدهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري، جامعه را دو تكه كرد. او از ٩٦ درصد و چهاردرصدي گفت كه البته غيركارشناسي‌بودن آن، صداي بسياري از كارشناسان را درآورد. طنز ماجرا آن بود كه مردم هم واكنش‌هاي مشابهي داشتند. در يكي از تصاوير منتشرشده، مردي كارخانه‌دار پشت ماشين خود كاغذي را چسبانده بود كه مي‌گفت: «٢٠ سال است كارخانه‌دارم، اما از چهاردرصد نيستم». اينكه اين ٩٦ و چهار درصد از كجا آمده، هنوز معلوم نيست؛ زيرا هيچ‌ آماري آن را تأييد نمي‌كند. حجت‌الله ميرزايي، معاون امور اقتصادي وزير كار در گفت‌وگو با «شرق» از بي‌اساس‌بودن اين شعار مي‌گويد و بي‌تناسبي اين شعار با هويت آقاي نابرابري. به گفته او، اين شعار، تقليدي ناشيانه از ٩٩ و يك‌ درصد در رقابت‌هاي آمريكاست. ميرزايي مي‌گويد، شهردار تهران سال‌هاست روند فقيرزدايي را در تهران در پيش گرفته و خود در عمل «موتور پرقدرت چهار درصدساز» را مديريت ‌كرده است؛ بنابراين تناسبي بين آنچه شعار مي‌دهد با عملكرد ثبت‌شده او وجود ندارد. به گفته او: «ايشان از محله‌هاي فقيرنشين، تصور زباله‌دان شهر را دارد و به همين دليل گروه‌هاي ته‌نشين‌شده در لايه‌هاي پايين اجتماعي را به اين سمت رانده و هيچ نوع خدماتي در اين محله‌ها به مردم ارائه نشده است». اين تمام ماجرا نبود. ميرزايي از هجوم بزرگ گازانبري به ساكنان فقير محله هرندي خبر مي‌دهد كه از اساس، قاليباف را به حاميان چهاردرصدي در شهر و نه ٩٦درصدي ادعايي او، پيوند مي‌دهد.

 تقسيم‌بندي آقاي قاليباف به چهار درصد و ٩٦ درصد مردم از كجا ناشي مي‌شود؟
به نظر می‌رسد شعار ٩٦ درصد ایشان برآمده از مشاوران برندسازی تجاری و تقلید بی‌اساسی از شعار سنديكاهاي چپ در رقابت‌های آمریکاست. هيچ آماري تأييد نمي‌كند كه شكاف ٩٦ و چهاردرصدي داريم. دو مسئله وجود دارد؛ اول اينكه اين تقسيم‌بندي‌ها بايد مبنايي واقعي داشته باشد و از شواهدی حداقلي تبعيت كند. دوم اينكه تناسبي بين شعاردهنده يا سخنگوي چنين رويكردي با اين شعار وجود داشته باشد كه هيچ‌كدام از اينها نيست. به نظر مي‌رسد اقدام اين كانديدای رياست‌جمهوري، كپي‌برداري خيلي طنزآلود از شعار جنبش ٩٩‌درصدي وال‌استريت است. نه در كشور ما آن سطح از نابرابري به گواه شاخص‌ها وجود دارد و نه آقاي قاليباف تناسبي با اين شعار دارد. اگرچه جامعه‌اي هستيم كه به دلايل متعددي با نرخي از نابرابري در گذشته همواره مواجه بود‌ه‌ايم، اما نابرابري‌ آن‌قدر فاحش نيست كه مبناي چنين شعاري قرار بگيرد. به گواه همه محاسبات انجام‌شده در سال‌هاي اخير به‌ويژه در دوره دولت يازدهم، شاخص‌هاي نابرابري كاهش پيدا كرده است. ضمن اينكه دولت يازدهم با چند اقدام اساسي و مهم در عمل، كاهش نابرابري را در دستور كار قرار داده كه مهم‌ترين آنها كاهش تورم و ارتقاي سياست‌هاي حمايتي است. تورم ٤٠‌درصدي به منزله ماليات بزرگي است كه گروه‌هاي فقير به ثروتمندان پرداخت مي‌كردند. اگر دولت يازدهم شعار حمايت از اين گروه‌ها را بدهد، كاملا تناسب دارد؛ چون در عمل هم دست‌كم دو سياست مهم يعني سياست‌هاي حمايتي مؤثر براي حمايت از گروه‌هاي پايين درآمدي را در دستور كار خود قرار داده است.
 
اينكه نمي‌توانيم به حذف اقشار ثروتمند جامعه در زمينه دريافت يارانه اقدام كنيم هم به نبود آمارهاي دقيق از اقشار مختلف برمي‌گردد؟
بله، همين‌طور است. نه آمار اقشار ثروتمند وجود دارد؛ چون بخش مهم دارايی‌ها و فعالیت‌های اقتصادی گروه‌های ثروتمند غیرشفاف و مبهم و بخشی نیز ناقص و غیرقابل استناد است و نه آمار گروه‌هاي مستحق دريافت يارانه وجود دارد و نمي‌دانيم مبناي داده‌هاي آقاي قاليباف كجاست.
 
با نگاهي به عملكرد آقاي قاليباف، پايبندي او به چنين ادعايي را مي‌توان رصد كرد؟
عملكرد ايشان در تهران تولید و تقویت و فربه‌سازی همان گروه چهار‌درصدی به‌شدت نابرابري‌ساز بوده. با اقدامات ايشان در ١٢ سال گذشته تهران به شهر ضدفقير و پرهزینه تبديل شده؛ نتیجه آن روند فزاینده فقيرزدايي از شهر بوده و امروز گروه‌های فقیر در تهران نمي‌توانند زندگي كنند. فقيرزدايي به جاي فقرزدايي، محصول عملكرد ايشان بوده. يكي از سازوکارهای نابرابری‌ساز و فقیرزداي آنها، تأمين مالي ٨٠درصدي شهر از طريق فروش تراكم است.  شهردار تهران  در عمل، موتور پرقدرت چهار درصدساز را در گذشته مديريت ‌كرده و از میان هشت میلیون جمعیت، نزدیک به ٢٠٠ هزار نفر سازنده با دریافت پروانه ساخت‌وساز تأمین مالی شهر را برعهده داشته و هزینه آن را به شهروندان تحمیل کرده‌اند. تنها در دوره ١٣٨٧ تا ١٣٩٢ نزدیک به ١٨٠ میلیون مترمربع پروانه ساختمانی صادر شده است. در موج بزرگ تراكم‌فروشي، زمين و آسمان و چشم‌انداز و هویت شهر را به آنان فروخته و آنها را بر زندگی و جان و روان مردم مسلط کرده است.
ميليون‌ها مترمربع فضاي خالي در جاي‌جاي شهر فروخته شده و جاي آن فضاهاي تجاري، مسكوني يا اداري بدون استفاده باقي مانده است. علاوه بر آنكه، ميليون‌ها مترمربع هم تراكم سيار دست همان گروه چهار‌درصدي وجود دارد كه خريدو‌فروش مي‌كنند. تأمين مالي ٨٠‌درصدي از تراكم‌فروشي، غير از اينكه اساسا همه مجاري تنفسي شهر را از بين برده و نظام شهرسازي بي‌قواره را به شهروندان تحميل كرده، شهري به‌شدت آلوده و غيرقابل زيست را به شهروندان هديه داده است. نتيجه‌اش نابرابري‌سازي بزرگ و شكل‌گيري گروهي بسيار ثروتمند است. در دوره‌اي كه آقاي قاليباف همفكر و همراه نزديك آقاي احمدي‌نژاد رئيس‌جمهور بود، با نرخ تورمي تا ٥٠٠درصدي در حوزه مسكن، در شهر تهران اين نابرابري‌سازي را به‌سرعت افزايش داد. اگر هم اين نابرابري ٤- ٩٦ حقيقت داشته باشد، ايشان در پايتخت راننده همان ماشيني بودند كه گروه‌هاي چهار‌درصدي را حمايت و تقويت مي‌كرده و آنها را بر مسند حكمراني بر شهر تهران قرار مي‌داده است.
 
به فقيرزدايي در تهران اشاره كرديد. حاشيه‌نشيني در تهران را شاهد هستيم و بارها مشاهده كرديم كه شهرداري به جمع‌آوري حاشيه‌ها اقدام مي‌كرد. اين اقدام شهردار تهران در تناقص با حمايت ايشان از ٩٦ درصد افراد جامعه كه مدعي است براي حمايت از آنها، پا به عرصه انتخابات گذاشته، نيست؟
علاوه بر تراکم‌فروشی بی‌حدوحساب که طرح‌های مصوب شهری را زیرپا گذاشته و  ازجمله در منطقه ٢٢ تهران و اطراف دریاچه چیتگر مشهود است، یک اقدام نابرابری‌ساز مهم، به‌کارگیری حداکثری ماشین و فناوری سرمایه‌بر در خدمات عمرانی و خدمات شهری و زیباسازی و بیرون‌راندن کارگران از فرایند تولید خدمات و عمران شهری است. تقریبا همه خدمات و فعالیت‌هايي مانند رفتگری و نظافت شهر، جمع‌آوری زباله و خدمات عمرانی که در گذشته از سوي کارگران انجام می‌شد، در دوره ایشان ماشینی شد و کارگران جای خود را به ماشین دادند و درآمد هزاران کارگر به پیمانکاران صاحب سرمایه منتقل شد.
علاوه براین شهرداري تهران دو، سه محله را براي راندن گروه‌هاي فقير به آن سمت اختصاص داده است. در واقع گروه‌هاي بي‌نوايي كه در پايين‌ترين سطوح لايه‌هاي اجتماعي ته‌نشين شده‌اند. از جمله در محله هرندي. عملكرد ١٢ساله ايشان در اين محله نشان مي‌دهد حتي زباله‌هاي مردم اين منطقه را جمع‌آوري نمي‌كنند و اقدامات اوليه بديهي را كه بلديه‌هاي ١٠٠ سال پيش در شهر انجام مي‌دادند در اين محله‌ها انجام نمي‌دهند. به نظر مي‌رسد ايشان از اين محله‌ها تصور زباله‌دان شهر را دارد و به همين دليل گروه‌هاي ته‌نشين شده در لايه‌هاي پايين اجتماعي را به اين سمت رانده و هيچ نوع خدماتي در اين محله‌ها به مردم ارائه نمي‌دهد. در سال گذشته در اقدامي نمايشي به جاي اينكه سياست فعال خدمات‌رساني اجتماعي را اعمال كند با حمايت و همكاري بعضي نهادهاي ديگر، هجوم بزرگ گازانبري را به ساكنان فقير آن محله انجام داد و بخش بزرگي از آنها را مورد ضرب‌وشتم قرار داد و محل سكونتشان را تخريب كرد. البته بخشي از آنها معتادان پارك‌خوابي بودند كه در محله زندگي مي‌كردند؛ اما به هر حال شهرونداني بودند كه در اين شهر زندگي مي‌كردند و با سياست‌هاي ايشان به آن محله رانده شده بودند. در عوض با سياست‌هاي شهرداري كه ايشان پيگيري كرده، بالاترين سطح خدمت را با گران‌كردن ارزش دارايي‌هاي گروه‌هاي ثروتمند در مناطق خاص به‌ويژه در بالاي نوار ١٤٠٠ شهر تهران،  به گروه‌هاي ثروتمند كرده است. الگوي فعاليت‌هاي عمراني او هم همين را تأييد مي‌كند. يعني در فعاليت‌هاي عمراني هم انتخاب‌هاي ايشان، انتخاب گروه‌هاي خاص و صاحب ثروت به‌جاي منافع همه شهروندان است. به‌طور مثال، پروژه پرهزينه و گران‌قيمت صدر يكي از آنهاست كه به‌جاي تمركز بر توسعه خطوط مترو كه همه شهروندان مي‌توانستند از آن استفاده كنند، در مناطق خاص اقدام به ساخت اين پل شده و فعاليت‌هاي نمايشي‌اي انجام داده است، كه هم گروه‌ها و ساكنان خاصي از آن بهره‌مند مي‌شوند و هم پيمانكاراني كه كاملا متعلق به همان طبقه چهار درصدي هستند به طور غيرمستقيم از آن منتفع شدند.
 
شكاف طبقاتي در دولت قبل، موجب نفرت‌ از طبقه ثروتمند بين مردم شد. به نظر مي‌رسد آقاي قاليباف روي همان نفرت ايجاد شده كار مي‌كند و مي‌خواهد سوار بر آن موج بالا بيايد.
دقيقا همين‌طور است. يك كپي‌برداري ناقص و ناشيانه و بسيار خنده‌دار است. اما اگر رئيس دولت قبلي ژست و رفتارها و پوشش و گویشی فریبنده و متناسب با چنین شعاری داشت؛  ايشان هيچ ويژگي مثبت و مؤثري كه مورد پسند واقع شود هم ندارد. در واقع تلاشي بسيار ناكام است. دولت قبلي هم با شعار حمايت از گروه‌هاي كم‌درآمد و تأمين مسكن براي گروه‌هاي فقير، غير از اينكه پروژه مسكن مهر را براي تأمين منافع مشاوران و سازندگان رقم بزند و گروه‌هاي فقير بهره‌اي از آن نبرند، تورمي ٥٠٠درصدي را در شهرهاي بزرگ مثل تهران با همكاري و مشاركت فعال شهرداراني مانند آقاي قاليباف رقم زدند كه نتيجه‌اش اين شد كه دهك‌هاي درآمدي پايين، يعني گروه‌هاي كم‌درآمد انتظارشان براي خانه‌دارشدن تا دو برابر افزايش پيدا كرد. به‌طور مثال مطالعات طرح جامع نشان مي‌دهد دوره انتظار براي خانه‌دار شدن دهك اول از ٥٩ سال در سال ٨٤ به ١٢٠ سال در سال ٩٢ افزايش پيدا كرده است. يعني به‌گوربردن آرزوي خانه‌دارشدن براي دهك‌هاي پايين درآمدي. در عين حال كه شعارهاي مردم‌فريب و اين اغواگري كه ما براي گروه‌هاي كم‌درآمد تلاش مي‌كنيم هم وجود داشت. اين اتفاق بسيار تلخ، دو بال داشت؛ يكي دولت بود و يكي شهرداري و هر دو با هم اين سرنوشت را براي كشور رقم زدند.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: