از انتشارات بانک جهانی در سال 2002
ویراستار: خانم دیپا نارایان
مترجم: فرزام پوراصغر سنگاچین و جواد رمضانی
ویراستار فارسی: حبیب جباری
سال انتشار: زمستان 1394
معرفی کتاب مرجع "توانمندسازی و کاهش فقر"
این کتاب با تامین مالی پروژه مشترک دولت جمهوری اسلامی ایران (معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) با برنامه توسعه ملل متحد (UNDP)، تحت عنوان"توسعه مدل ملی حمایت اجتماعی و توانمندسازی (NSPM)" ترجمه، ویراستاری و انتشار یافته است.
فقرزدایی و عدالت اقتصادی، یکی از برنامه های محوری و ملی در سیاست های اقتصاد مقاومتی و برنامه ششم توسعه است. این کتاب، مبانی نظری و تجربی بسیار روشنی برای فقرزدایی ارائه می دهد. با استفاده از نظرات هزار کارشناس، تجارب فقرزدایی و توانمندسازی از کشورهای مختلف، جمع آوری شده است. مهمترین پیام این کتاب را می توان اینگونه خلاصه کرد:
فقرزدایی علاوه بر تامین زیرساخت ها ( آب، برق، گاز، جاده، آموزش، بهداشت و...) نیازمند اصلاح نظام تدبیر (نظام اداری، قضایی و حقوقی) و اصلاح نظام بازار است. دولت و بازار می توانند طرفدار یا دشمن فقرا باشند. فساد دولت و ناکارآمدی آن و همچنین بازارهای ناشفاف و با هزینه سنگین مبادله، دشمن فقیران هستند. این کتاب با جمع آوری تجارب کشورهای در حال توسعه، نشان می دهد که سیاست مداران حامی فقرا، چگونه این دو نظام را با همکاری مردم، اصلاح کردند. نظام تدبیر و بازار را می توان در سطح ملی یا استانی و یا حتی یک شهرستان، اصلاح نمود.
این کتاب گنجینه ای از این تجارب را در اختیار خواننده قرار می دهد.
حدود 2.8 میلیارد نفر در جهان، تقریبا معادل نیمی از جمعیت جهان، با درآمدی کمتر از 2 دلار در روز زندگی میکنند. اگر فقرا نتوانند منابع و قابلیتهای خود را تقویت نمایند و آزادی انتخاب خود را توسعه دهند و از حمایتهای لازم برای خروج از گردونه فقر و ناداری برخوردار شوند، در این صورت شمار فقرا در جهان افزایشیافته و پیامدهای سوء فقر، زندگی آنها را بدتر خواهد کرد. تاثیر فقر بر زندگی فقرا،پدیدهای چندبعدی است. فقر، درآمدها و فرصتهای اقشار فقیر را محدود، و به تضعیف آموزش و خدمات سلامت، زندگی غیربهداشتی، گرسنگی، ناامنی، نارضایتی، اجحاف، بی عدالتی و سایر مسائل و مشکلات منجر خواهد شد.
کاهش فقر نه تنها مستلزم رشد فراگیر و حکمرانی خوب در سطح ملی است، بلکه رویکردهای حمایت از فقرا در سطح خُرد و نقشها و تجربیات آنان در فرایند توسعه نیز باید مورد توجه قرار گیرد. این فرایند، مستلزم افزایش منابع اختصاصیافته برای دستیابی به این اهداف، به همراه استفاده مسئولانهتر از این منابع است. افزون بر این، چنین فرایندی، به رویکردهای توسعهای نیاز دارد که باید پایدار باشند، بنابراین، باید برنامهها و سیاست هایی در کانون توجه قرار گیرند که بهبود زندگی امروز مردم و زندگی آنان یا فرزندان آنان را با مخاطره، مواجه نکند. به طور خلاصه، توانمندسازی نه تنها به مفهوم تغییر آنچه انجام میدهیم بلکه به مفهوم تغییر چگونگی انجام آن نیز هست.
امیدواریم که این کتاب به عنوان کتابی مرجع برای تعمیق درک و کاربرد ما از رویکرد توانمندسازی برای کاهش فقر، سودمند باشد.