نویسندگان: متوسلي محمود, احقاقي ميثم
تحقيقات اقتصادي : تابستان 1393 , دوره 49 , شماره 2 ; از صفحه 385 تا صفحه 409 .
چکیده:
بي شک از مهم ترين مسائلي که علت اصلي مطرح شدن مباحث توسعه بوده، تلاش براي رسيدن از وضع موجود به وضعي مطلوب است. از سوي ديگر، کليد دستيابي به تغيير مطلوب در نوع يادگيري افراد است. از اين رو در مقاله حاضر با بهره گيري از شيوه مطالعه اسنادي، پس از بررسي اجمالي مباحث علوم و اقتصاد شناختي، به بررسي آرا و نظرهاي داگلاس نورث، در حکم يکي از انديشمندان نهادگراي فعال در زمينه بررسي تغييرات نهادي پرداختيم. پس از آن با بهره گيري از نظرها و مطالعات هوارد گاردنر، يکي از انديشمندان فعال در حوزه شناختي و مبتکر نظريه هوش هاي چندگانه، ديدگاه هاي نورث را نقد و بررسي کرديم. نتايج اين پژوهش نشان داد که آرا و نظرهاي گاردنر در بسياري از زمينه ها مانند اهميت فرايند يادگيري، تاثيرات آن در تغييرات و سيستم باورها مويد يا مکمل ديدگاه هاي نورث است، اما در پاره اي از جنبه ها همچون توانايي يادگيري طي حيات و قبول شانس برابر يادگيري در شرايط گوناگون انتقاداتي را بر نگرش وي وارد مي کند.
كليد واژه: اقتصاد شناختي، علوم شناختي، گاردنر، نورث، يادگيري