نویسندگان : حمید آماده
عنوان نشریه : اقتصاد انرزی ایران ( اقتصاد محیط زیست و انرزی ) ,پاییز 1392 , دوره 2 , شماره 8 , صفحه 21_43
چکیده:
با توجه به اهميت انرژي در بخش کشاورزي و نيز افزايش قيمت حامل هاي انرژي در سال هاي اخير، شناخت و تحليل ساختار تقاضاي انرژي از اهميت بسياري برخوردار است. در اين مقاله براي تحليل و الگوسازي تقاضاي انرژي در بخش کشاورزي از روش هاي هم انباشتگي يوهانسن، روش FMOLS و رهيافت ARDL استفاده شد. براي برآورد الگوها، داده هاي مصرف انرژي بخش کشاورزي، ارزش افزوده بخش کشاورزي و شاخص قيمت انرژي براي دوره 1355 تا 1388 مورد استفاده قرار گرفت. برآوردهاي حاصل از روش هاي تحليل هم انباشتگي با برآوردهاي روش حداقل مربعات معمولي مقايسه شدند. نتايج نشان داد کشش قيمتي مصرف انرژي در روش هاي مختلف، در بلندمدت بين -0.3 تا -0.327 و در کوتاه مدت بين -0.09 تا -0.102 متغير است. همچنين کشش درآمدي مصرف انرژي نيز حدود 0.7 برآورد شد. مقايسه برآوردهاي حاصل از روش هاي مختلف نشان داد برآوردهاي روش حداقل مربعات معمولي با برآوردهاي حاصل از تحليل هم انباشتگي يوهانسن و رهيافت ARDL بسيار به هم نزديک هستند. با توجه به بي کشش بودن تقاضاي انرژي نسبت به قيمت، در بخش کشاورزي بخصوص در کوتاه مدت، از سياست هاي قيمتي نبايستي انتظار زيادي براي کاهش مصرف حامل هاي انرژي داشت. تاثيرگذاري سياست هاي قيمتي در کاهش مصرف انرژي در بلندمدت بيشتر است بنابراين اثرگذاري سياست قيمتي منوط به امکان تغيير در نهاده هاي سرمايه اي دربردارنده فناوري مصرف حامل هاي انرژي است.