نشست مجازیموسسه دین و اقتصاد با موضوع «موانع و چالشهای سیاستی بخش کشاورزی در جذب فناوری، پذیرش نوآوری و نظام تحقیق و آموزش و ترویج» برگزار شد.
مشروح بخش نخست این نشست با سخنرانی فرشاد مومنی اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه را در ادامه می خوانید:
مومنی در ابتدای سخنان خود با اشاره به جایگاه دانایی در بخش کشاورزی گفت: سند ملی توسعه بخش کشاورزی که در سال های اولیه دهه ۸۰ در وزارت جهاد کشاورزی منتشرشده نشان می دهد که سرانه ی آموزش سالیانه ی بهره برداران کشاورزی در برنامه اول توسعه ایران ۷ دقیقه در سال بوده است. بعد گفته شده در فاصله ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ از سه و نیم میلیون بهره بردار بخش کشاورزی، حدودا ۳۵ هزار نفر یک بار تخت پوشش اموزش های مهارتی به صورت غیررسمی قرار کرفته اند. در ادامه این روند ادامه یابد، زمان لازم برای اینکه جمعیت کشاورزان یک بار آموزش ببیند باید صد سال در نوبت بماند.
وی افزود: این اتفاقات را فقط در چارچوب مناسبات رانتی میتوان درک کرد. قرار بوده که طی سال های برنامه توسعه، ضریب مکانیزاسیون به از ۰.۷۳ به ۱.۲ اسب بخار تبدیل کند اما عملا به حدود ۰.۶۴ صدم سقوط کرده است.یعنی به نام برنامه توسعه یک صنعت زدایی فاجعه آمیز و فقرزا را طراحی و اجرا کرده ایم به این خاطر که ما برنامه تعدیل ساختاری را اجرا کردیم. تعدیل ساختاری در اقتصادهای توسعه نیافته، برنامه ای در راستای منافع دلال ها و واردات چی ها است.در طی سال های برنامه سوم این روند قهقرایی همچنان ادامه داشته و ضریب مکانیزاسیون به ۰.۵۱ صدم رسیده است. ماجرا از این قرار است که ما با یک سلسله مسئله بنیادی طرف هستیم و اساس گرفتاری این است که ما هم در زمینه مفاهیم دچار بحران هستیم و هم قاعده گذاری هایمان سفله پرور و تقویت کننده مافیاها است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه خاطر نشان کرد: تا امروز در هیچ کدام از اسناد برنامه ریزی توسعه ای ما ابتدایی ترین تلاش ها برای ایجاد یک فهم مشترک از دانایی محوری وجود نداشته است و بیشتر ترجیح داده ایم کارهای نمایشی انجام دهیم.ما دانایی محوری را در کادر مقاله نویسی تعریف کرده ایم درحالیکه ما کارخانه مدرک سازی مان فعال است و از لحاظ تولید مقاله جهش داشته ایم با سقوط شاخص پیچیدگی و رابطه مبادله مواجه بوده ایم.بنابراین اگر ما بخواهیم عالمانه و مشفقانه با مسئولین کشور روشن کنیم باید تکلیفمان درباره دانایی روشن شود. دانایی محدود و منحصر به مقالات علمی نیست. متفکران بزرگ میگویند دانش آشکار حدود ۱۰ درصد از دانش بشر را در بر میگیرد و مابقی آن دانش ضمنی است.
وی افزود: ما شش برنامه توسعه اجرا کرده ایم و نتیجه آن این شده است که دو سوم جمعیت در سنین فعالیت ایران هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. این یعنی فهم ما از دانایی و توسعه اشکال دارد و باید خیلی اهل علم را جدی بگیرید. در فاصله ی ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۶ از هفتاد و پنج عنوان متفاوت برای منعکس کردن منظور پژوهشگران از لفط دانایی استفاده کنند. ده ها مسئله و شاخص وجود دارد که در این زمینه نشان می دهد شورای عالی انقلاب فرهنگیو وزارت علوم به کارهای نمایشی تن داده اند. تعداد مقالاتی که به طور متوسط به ثبت یک اختراع منجر می شود در ایران ۴۶۰ برابر ژاپن است. باید هزینه فرصت مفت خوارگی را بالا ببریم و برنامه های اعتلابخش حمایتی از بخش های مولد در دستور کار قرار دهیم تا به معنای دقیق کلمه تقاضا برای دانایی های توانایی آور پدید بیاید.
مومنی با اشاره به برخی گزارشات سازمان برنامه، ادامه داد: سهم پژوهش های منجر به اختراع برای ژاپن ۵۸۵ برابر ایران است. این نسبت ها نشان دهنده این است ما به صورت نظام وار به خلاقیت و تولید پشت کرده ایم.
در این سرزمین مطالعه های رسمی وجود دارد که می گوید سود لوازم آرایشی قاچاق ۲۴۰ درصد است در حالیکه کارخانه های پیشرفته درمقیاس بزرگ، سود سه درصدی نشان داده است. وقتی شما به قاچاق پاداش ۸۰ برابری می دهید، در حال ضربه زدن به تولید هستید.
اوضاع احوال کشاورزی در این زمینه از صنعت بدتر است.این یک ماجرای عمومی است. در چارچوب مناسبات رانتی با وجود سهم حیرت انگیز بخش کشاورزی هم درتولید ناخالص داخلی و هم در اشتغال نیروی کار، سهم این بخش از تشکیل سرمایه ثابت زیر ۴ درصد بوده است و در سال های اجرای برنامه تعدیل ساختاری سهم نسبی بخشکاشورزی از سرکایه کشور به زیر ۲ درصد سقوط کرده است.عملا با این شیوه تخصیص منابع میگوییم اگر کسی وارد این بخش شد، ضرر خواهد کرد.گزارشات تکان دهنده ای در وزارت جهاد کشاورزی وجود دارد که میگوید شوک درمانی فجایع بزرگی در بخش کشاورزی رقم میزند. بخش کشاورزی صدایی در تریبون ها ندارد لذا وقتی چرت مسئولین پاره می شود یک دفعه میبینید سهم حاشیه نشینی از جمعیت شهری ۲۵ درصد خواهد شد و البته این قصه سر دراز پیدا خواهد کرد برای مثال مسئولین سازمان زندان ها می گویند ۷۵ درصد زندانی ها از حاشیه شهرها هستند.
ما فکر میکنیم واکنش بخش کشاورزی خاموش است چرا که نتایج پیام سیاست گذاران مانند خاری در چشم توسعه ملی ظاهر می شود. وقتی ما میگوییم به بخش کشاورزی توجه کنید، توجه عزیزان هم رانتی و سفله پرورانه است.
مومنی با تاکید براینکه توجه یعنی ارتقای بنیه تولید فناورانه بخش کشاورزی، گفت: اگرکسی فکر میکنند در چارچوب ساخت تولید معیشتی میتوان راه نجات پیدا کرد، خیال خام دارند.
در اقتصاد سیاسی میپرسند چرا قیمت تمام شده برخی محصولات استراتژیک در کشورهای صنعتی مانند ژاپن ۱۰ برابر قیمت آن در بازارهای جهانی است، اما ژاپن میخواهد تولید در کشور خودش ادامه پیدا کند؟ زیرا تولید توسعه گرا فقط مسئله درآمد کشاورزان نیست. آنها مسئله محیط زیست، مهاجرت های بدون برنامه و فاجعه ساز، شدت یافتگی به واردات سپس تصمیم گیری میکنند.
مافیاها در ایران با فریب کاری هایی بخش قابل توجهی از نظام تصمیم گیری کشور را به تسخیر خودشان درآورده اند. یکی از این فریب ها این است که می گویند ۹۰ درصد آب شیرین کشور صرف کشاورزی می شود در حالیکه دروغ است تا از طریق این مافیای سدسازی و مافیای پشتیبان انتقال آب بین حوزه ای برای صنعت آب بر در مناطق کم آب را تطهیر کنند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه خاطرنشان کرد: سازمان برنامه میگوید ما بحران سرمایه گذاری در بخش تامین آب کشاورزی داریم و در نتیجه ۳۸ درصد از آب های استحصال شده هنگام انتقال و حدود ۴۹ درصد آن در داخل مزرعه تلف می شود.
در دهه ۱۳۹۰ ۵ بار شاخص هزینه ی تولیدکننده از شاخص هزینه مصرف کننده بیشتر بوده است. آنها که اهل نظر هستند می فهمند که چگونه می شود قیمت تمام شده دربکارخانه یا سر مزرعه از قیمت نهایی مصرف کننده بیشتر شده است.این موضوع باید برای دستگاه های اقتصادی کشور مایه شرمندگی باشد که چگونه مافیای واردات تشویق شود چون این نسبت یعنی واردات چی ها کلیددار اقتصاد کشور هستند.مرکز پژوهش های مجلس در مطالعات خود توضیح داده است که نحوه تعیین قیمت تضمینی خرید محصولات کشاورزی مشوق واردات است.
مومنی در پایان خاطر نشان کرد: مساله صنعتی کردن بخش کشاورزی و روستایی حیاتی ترین مساله کشور است اما در ایران برای ترویج دلالی صنعت زدایی در بخش کشاورزی اتفاق افتاده است.
درحالی که نزدیک به دو دهه است که به طور منظم فائو میگوید سالانه ۳۰ تا ۳۵ درصد محصولات کشاورزی ایران به واسطه فقدان صنایع تبدیلی و تکمیلی در مناطق روستایی هدر می رود که این معادل غذای ۹ میلیون نفر است.
تمام مطالعات آینده شناختی میگوید در قرن ۲۱ ما در معرض روندهای جهشی قیمت محصولات کشاورزی هستیم اما صداوسیما در اینباره سکوت میکند.مظلوم ترین بخش اقتصاد ایران، بخش کشاورزی است. گزارش های بانک مرکزی نشان می دهد از سال ۸۵ تا کنون سهم کشاورزی از تسهیلات دریافتی سیستم بانکی ۵۰ درصد سقوط کرده است.بعدا اظهار شگفتی میکنند که چرا جمعیت زیادی در ایران دچار سوء تغذیه است. کلید نجات کشور این است که بخش های مولد در اولویت ها قرار بگیرند.
منبع: موسسه دین و اقتصاد