محمد فاضلی - جامعهشناس
حرفهایی هست که تا وقتی بحرانی پیش نیامده گوشی برای شنیدن آنها نیست، اما حالا قیمت ماکارونی سر به فلک کشیده و زمان مناسبی است تا یکی از این حرفها گفته، شنیده و مطالبه شود. چند دقیقهای همراه این متن باشید توضیح میدهم.
دولتهای ممالک پیشرفته دنیا بانک اطلاعات دقیقی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارها دارند و هر قدر نظامهای سیاسی به «دولت رفاه» نزدیکتر هستند – مثل سوئد و نروژ و فنلاند – کیفیت و دقت و کاربرد بانکهای اطلاعاتی آنها بیشتر است. اطلاعات درآمد، هزینه، وضعیت آموزش، مالیات، داراییها، سلامت و ... خانوارها در این بانکهای اطلاعاتی وجود دارد.
این بانکهای اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارها اجازه میدهد تا حمایت اجتماعی دولت از خانوار و افراد به صورت هدفمند و هوشمند صورت بگیرد. هدفمند است چون حمایت بر اساس مقدار ضعف و قوت اقتصادی و اجتماعی افراد صورت میگیرد و اگر قرار است یارانه نقدی یا کمک غیرنقدی به خانوار یا فردی داده شود، بر اساس استحقاق تعلق میگیرد. هوشمند است از آن جهت که میتواند تغییرات در زندگی فرد را لحاظ کند. شهروندی ممکن است بهواسطه تصادف، بیماری یا بیکاری وضعیت اقتصادی و اجتماعیاش نزول کند، و به همان میزان هم ممکن است به هر دلیلی وضعش بهتر یا خیلی خوب شود. حمایت از او باید هوشمندانه در هر دو حالت تغییر کند.
دولت وظیفه دارد رشد اقتصادی را تسهیل کند، رابطه با جهان را بهبود دهد، زمینه بروز فساد را از بین ببرد، سیاستهای ضدتورمی بهکار بگیرد، ارزش پول ملی را حفظ کند و ... اما، وظیفه دارد نظام حمایت اجتماعی هدفمند و هوشمند را هم توسعه دهد. این وظیفه دهههاست که به دولتها تذکر داده شده اما نادیده گرفتهاند.
دولت – بالاخص دولتی که زیر بار هزینهها له شده و کسر بودجهاش تسمه تورم را بر گرده اقشار ضعیف اقتصادی آتشین کرده – لازم دارد که برای انجام اصلاحات یا مدیریت اجتماعی هر چیزی از جنس بحران و شوک اقتصادی، به دادهها و نظامی برای حمایت هدفمند و هوشمند از اقشار آسیبپذیر دسترسی داشته باشد. ضرورت چنین سامانهای امروز بیش از هر زمانی احساس میشود، حالا که ممکن است گروههایی از مردم به ماکارونی هم دسترسی نداشته باشند و ضروری است هدفمند در برابر سوءتغدیه حمایت شوند.
نکته مهم این است که در این کشور هر کس جاده غیرضروری بکشد، پتروشیمی مخربی در میانکاله سر هم کند، کارخانه فولادی در کمآبترین نقطه کویر بسازد، کلنگ هر ساختوساز پُرساختوپاختی را به زمین بزند، ژستی میگیرد، دیده میشود و قدر میبیند و بر صدر مینشیند؛ اما آنها که برای ایجاد سامانههای ضروری حکمرانی – نظیر بانک اطلاعات و نظام حمایت اجتماعی هدفمند و هوشمند – تلاش کنند، نه دیده میشوند، نه قدر میبینند و نه بر صدر مینشینند.
کار ایجاد چنین سامانهای با عنوان «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان» در وزارت رفاه از سال ۱۳۹۲ آغاز شد. این پایگاه از تجمیع ۵۰ منبع دادهای تشکیل شده، ۲۵ منبع دادهای به طور کامل تجمیع و ساختار اصلی آن با بیش از ۶۰ جدول دادهای شکل گرفته است. بیش از ۳ میلیارد رکورد دادهای در پایگاه داده نهایی ذخیره و تجمیع شده است. متأسفانه هر قدر طراحان و مجریان این کار جدی بودند، بقیه آنها که باید همراهی میکردند و اهمیت آن برای نظام اجتماعی و توسعه عدالت را درمییافتند، نسبت به آن بیتوجه بودند. دولت فعلی نیز تا به امروز کلامی درباره آن نگفته و وزیر رفاهش ترجیح میدهد به جای کار اساسی نمایش اجرا کند.
ایجاد چنین پایگاهی و وارد کردن آن در سیاستگذاری و اجرا، چیزی از جنس سازوکارهای حکمرانی است. بدبختانه در این کشور حکومت به عوض اصلاح و ایجاد سازوکارهای ضروری برای حکمرانی درست، دنبال ساختوساز است. نمایندگان مجلس به عوض مطالبه این گونه سازوکارها، دنبال ساختوساز در حوزه انتخابیه خود هستند. قدرت دولتها با تعداد روبانهایی که پاره میکنند سنجیده میشود نه میزان ظرفیتی که برای حکمرانی صحیح خلق میکنند.
خلاصه، حالا که ماکارونی قیمتاش سه برابر شده و چشمانداز آینده نیز روشن نیست، تکمیل، هدفمند و هوشمند کردن «پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان» را جدی بگیرید و بکوشید این کشور به دادههای لازم برای ایجاد یک نظام حمایت اجتماعی مؤثر و کارآمد مجهز شود. دست از پوپولیسم و نمایش دادن هم بردارید و همان کاری را بکنید که باید انجام دهید تا بتوانید از زخمخوردگان قیمت ماکارونی حمایت کنید. ما مردم هم بیایید ایجاد این نظام حمایت اجتماعی را مطالبه کنید.
@fazeli_mohammad