مساله کاهش قیمت نفت سالهاست که قابل پیشبینی است و بسیاری از اقتصاددانان هم به آن اشاره کردهاند و سالهاست که سمت تقاضا برای نفت به عنوان سوخت اصلی حملونقل به دلیل تغییرات در تکنولوژی کمتر شده و همچنین تحقیقات در این زمینه نشان داده است که این تکنولوژی به سوی تجاریشدن میرود و امسال در نمایشگاه اتومبیل اکثر سازندگان اتومبیل جهان، اتومبیلهای سولار انرژی عرضه کردهاند. تکنولوژی این اتومبیلها تا حدی پیش رفته که یک ماشین تا 400 کیلومتر بدون شارژ حرکت کند. انتظار ما از افزایش قیمت نفت در آینده و رسیدن به 70 یا 80 دلار بعید است، البته اینکه قیمت نفت تا چه حد سقوط میکند، یکسری محدودیتها دارد. اینگونه نیست که نفت به 20 یا 30 دلار برسد، چون همین سولار انرژی یا شیل اویل هزینهای دارد که نمیتواند قیمت نفت را پایین بکشد. از آنسو هزینه استخراج نفت هم اگر کاهش یابد، اکتشاف و استخراج را متوقف میکند. بنابراین انتظار بالارفتن قیمت نفت را نباید داشته باشیم، اما سقوط بیشتر هم منطقی نیست. تعیین قیمت نفت 72 دلار در بودجه 1394 برای هر بشکه قیمت بالایی است، اما اینکه اینقدر بودجه ما به نفت وابسته است، جای نگرانی دارد نه اینکه این دولت در این موضوع مقصر باشد.
تمام دولتها مقصر بودند و هیچکدام دوراندیشی لازم را نداشتند. وقتی ما فریاد میزدیم نظام مالیاتی را سامان بدهید و بودجه را از مالیات تامین کنید هیچکس گوش نمیداد. وقتی من دنبال این بودم که مالیات بر درآمد اجرا شود هیچکس توجه نمیکرد. اینها همه نتیجه کمتوجهی به نظرات متخصصان و کارشناسان است. ضمن اينكه جداشدن از اقتصاد نفتی باید در فضای آرام و ملایم انجام شود، من مطمئنم اصلاحات نظام مالیاتی هم بدون اشکال نخواهد بود، چون در 30 سال گذشته هر وقت به سوی اصلاح نظام مالیاتی رفتهایم قدمی به عقب برداشته شده است، چون عدم استفاده از متخصصان مالیات سبب شده عملا سیاستهای اصلاحی ما قدمی به عقب باشد. اگر حجم پول به خوبی کنترل شود و کسری بودجه نداشته باشیم ممکن است دولت با کمک مردم تورم را کنترل کند. وقتی درآمدهای واقعی مردم کاهش پیدا میکند و مردم نتوانند به سوی تقاضای جدید بروند قیمت هم بالا میرود، اما باید یادمان باشد که متوسط تورم ما در 30 سال گذشته 18 درصد بوده و رسیدن به این متوسط باید عادی و طبیعی باشد، اما اگر بخواهیم تورم را به 12 یا 14 درصد برسانیم نیاز به سیاستهای ویژهای داریم که با توجه به شرایط کنونی دشوار است. ممکن است یکی از بهترین راهها برای تامین درآمد دولت عرضه اوراق مشارکت باشد، اما این اوراق باید نرخ سود بالاتر از سود بانکی داشته باشد که همین موضوع این خطر را به دنبال دارد که مردم سپردههای خود را از بانک بیرون بکشند و اوراق بخرند درنتیجه این اتفاق، منابع مالی بانکها را برای تامین اعتبار خشک میکند. سیاست همواره دولبه دارد که اوضاع را پیچیده میکند.
منبع: آرمان – 17 دی