پویا جبل عاملی
1- شاید برای ما ایرانی ها، ایجاد تورم بسی ساده بهنظر برسد. وقتی اکثریت قریب به اتفاق مردم یک کشور حداقل نیمی از عمر خود را با تورم دو رقمی سیر کرده باشند که این خود رکوردی بینظیر است، سخت است تا این مردمان باور کنند که در جایی روی این کره خاکی، سیاستگذارانی هستند که میخواهند تورم را افزون کنند و با تقلای بسیار هنوز موفق به این کار نشدهاند. از زمانی که «هاروهیکو کورودا» رئیس بانک مرکزی ژاپن شد، هدفش را افزایش تورم قرار داد. وی با تزریق نقدینگی بر آن شد تا به این هدف دست یابد. متغیرهای پولی نیز به وضوح نشان میدهد که وی بر این قول خود بوده است. آنطور که رشد پایه پولی ماه نوامبر نسبت به مدت مشابه سال قبل، 7/36 درصد بوده و البته بالاترین رقم آن در ماه فوریه گذشته با رکورد 7/55 درصد بود.
اما تلاش بیوقفه دو ساله بانک مرکزی ژاپن در چاپ پول هنوز نتوانسته هدف تورمی را حاصل کند و تورم نقطهبهنقطه از ماه مه به این سو روند نزولی به خود گرفته و از 7/3 درصد به 4/2 درصد در ماه نوامبر رسیده است. چگونه است که با چنین تزریق نقدینگی شدیدی، هنوز بانک مرکزی به هدف تورم (متوسط) 2 درصد دست نیافته است؟
2- نرخ تورم نقطهبهنقطه ایران که بر مبنای آمار بانک مرکزی در ماه شهریور به حداقل خود در سطح 4/14 درصد رسیده بود، اکنون در آذرماه به سطح 7/16 درصد رسیده است. وضعیتی که روزنامه «دنیای اقتصاد» از چهار ماه پیش طی مقالات مختلف در مورد آن هشدار داده بود. متغیرهای پولی همگی نمایانگر آن بودند که دستاورد تورمی متوقف شده است.
بدتر آنکه تورم ماهانه نیز به رقم 9/1 درصد رسیده در صورتی که در بهمن سال گذشته این رقم تنها 4/0 درصد بود؛ در حالی که بانک مرکزی بالاترین کنترل را روی منابع پایه پولی داشته است. به باور بسیاری از کارشناسان، تورم نقطهبهنقطه در چند ماه آینده از مرز 20 درصد خواهد گذشت و بهدنبال آن شاخص تورم متوسط نیز به روند نزولی خود پایان خواهد داد.
3- معما این است که وقتی بانک مرکزی ژاپن سیاست های فوق انبساطی خود را به مورد اجرا میگذارد، تورم آنطور که تصورش را میکنیم افزایش نمییابد، اما در کشور خودمان برعکس. وقتی مقامات پولی سیاست های اصطلاحا انضباطی را پیش میبرند، تورم در روند کاهشی خود به سطوح مقاومتی برخورد میکند و باز میگردد. چگونه این دو تصویر قابل توضیح است؟
4- میتوان به عوامل مختلفی برای حل این معما استناد کرد، اما بهنظر میرسد، اصلیترین نکته تقاضای پول است. مساله اینجا است که در ایران تقاضای پول آن قدر بالا است که با فشار بر سیستم بانکی، عرضه پول را با خود میکشد و در نهایت به تورم بالا دامن میزند، اما در ژاپن کاملا خلاف این موضوع صادق است. وجود سال های متوالی تورم های بسیار پایین و البته منفی باعث شده تا شهروندان همواره مخارج خود را به تعویق اندازند. این تله ای است که خارج شدن از آن بسیار سخت است. از همین رو حتی با عرضه پول زیاد، مخارج مصرفی و تقاضای پول پایین میماند و تورم به سطوح موردنظر نمیرسد و تنها سرعت گردش پول افت میکند تا رابطه مقداری معنا یابد.
5- توجه به تقاضای پول و هدایت آن برای رسیدن به اهداف تورمی بسیار مهم است. اگر ژاپنیها میخواهند تورم بالاتری داشته باشند باید آن را تحریک کنند و اگر ما میخواهیم تورم پایینتری داشته باشیم، باید تقاضای پول را کاهش دهیم و گرنه تنها توجه به منابع پایه پولی درد را آنطور که لازم است، برطرف نمیکند.