احمدرضا روشن
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی
در دنیا کشوری هست که در آن، دانشآموزان به ندرت تکلیف درسی دارند و به ندرت امتحان میدهند و زمان کمتری را هر روز در مدرسه میگذرانند. کشوری هست که در مدارس آن، شکاف آموزشی بین دانشآموزان با تواناییهای مختلف وجود ندارد و هیچ دانشآموزی طرد نمیشود.
کشوری هست که مدارس از بودجه کافی برخوردارند و برنامه آموزشی و درسی را خودشان تدوین میکنند. کشوری هست که در آن، تحقیق و پژوهش از مدارس شروع میشود و این مدارس، به تکنولوژیهای جدید مجهزند. کشوری هست که معلمان از حقوق مناسبی برخوردارند و یک اتحادیه صنفی قوی دارند. کشوری که معلمان همچون متخصصان حرفهای مورد احترام جامعه قرار میگیرند.
اینها جملات آغازین فیلم «پدیده فنلاند» است که به بررسی نظام آموزشی فنلاند میپردازد و این کشور را دارای بهترین نظام آموزشی دنیا همراه با بهترین نتایج آموزشی معرفی میکند. در فنلاند سیستم یکسانی برای همه فراگیران فراهم میشود و مهم نیست که پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنها چیست. همه دانشآموزان، آموزش مشابهی دریافت میکنند. دانشآموزان از سال اول تا سال ششم ابتدایی با یک گروه از همکلاسان و با یک معلم هستند. مدرسه تقریبا حالتی مثل ادامه خانه را برای بچهها دارد. معلم، بزرگ شدن بچهها را میبیند و انگار مادر یا پدر دوم آنها است. در فنلاند، زمان بازی بخش بسیار مهم فرآیند یادگیری است. ساعت تفریح زیاد است و حتی در زمستانهای سرد فنلاند، بچهها را تشویق میکنند که در فضای باز مدرسه بازی کنند. در این کشور، تاکید بیشتر روی ورزش، موسیقی و انواع دیگر هنرها است. بچهها بازی و کار کردن را به صورت جمعی و در قالب گروه یاد میگیرند و سعی میشود در مدرسه محیط طبیعی بازسازی شود. در این کشور، مساله این است که بچهها چگونه میتوانند به شکل گروهی به کسب دانش و افزایش یادگیری بپردازند.
از سوی دیگر، شرایط معلم شدن در فنلاند بسیار سخت است. معلمان دبستان باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشند. فنلاندیها بهترینها را برای شغل معلمی بهکار میگیرند و فقط حدود 10 درصد متقاضیان این شغل، استخدام میشوند. هدف سیستم آموزشی فنلاند استفاده از معلمان خلاق برای کسب بهترین بروندادهای آموزشی است.
اما در ایران چه میگذرد؟
برای دانشآموزان ما درسآموزی، نه عملی لذتبخش بلکه کاری طاقتفرسا و پراضطراب و استرس است. تقریبا تمام اوقات بیداری دانشآموز یا در مدرسه میگذرد یا در خانه برای انجام تکالیف مدرسه. در ایران معمولا یادگیری، به صورت فردی صورت میگیرد و حتی گاهی، رقابت منفی بین دانشآموزان وجود دارد. معلمان نیز گرچه به نوبه خود زحمت زیادی میکشند اما شاید به دلایل عدم انگیزه و کافی نبودن حقوق دریافتی، آن طور که بایسته است برای دانشآموزان وقت صرف نمیکنند. گرچه ممکن است در دبستانهای غیرانتفاعی که شهریه آنها گاه سالانه به 10 میلیون تومان یا بیشتر هم میرسد، معلمان برای دانشآموزان وقت بیشتری اختصاص دهند، اما به هر حال، در این گونه مدارس نیز انواع و اقسام کلاسها و تکالیف درسی، حجم زیادی از وقت و انرژی دانشآموز را اشغال میکند.
در این حالت، یک اضطراب همیشگی همراه دانشآموزان هست. یادگیری همراه با اضطراب، حتی نخبگان و استعدادها را عاطل میکند. شاید برای بسیاری از دانشآموزان، مفهوم مطالعه تنها در خواندن کتابهای درسی معنی مییابد و احتمالا فرصت نمیکنند که هیچ کتاب غیردرسی مثلا یک داستان یا یک کتاب شعر بخوانند.
اما علت این وضعیت چیست؟ علت را باید در فرمالیسم آموزشی جستوجو کرد. واژه فرمالیسم شامل معانیای همچون ظاهرگرایی، آذینبندی، شکلگرایی، صورتگرایی و شکلپرستی است که نظام آموزشی و علمی کشور ما به این صفات گرفتار است. یک نمود فرمالیسم علمی را در مدارس تیزهوشان یا پرورش استعدادهای درخشان میتوان دید، یعنی سیستمی که یک عده از بقیه جدا شده و برتر انگاشته میشوند و این به بهای ارزش ننهادن به استعداد و پتانسیل سایر افراد انسانی معمولی به دست میآید. نخبه پروری خوب است. برای جامعهای که به نخبهکشی اشتهار داشته، پرورش و توجه بیشتر به نخبگان خوب است. اما به شرطی که قبل از آن، به همه دانشآموزان در حد قابل قبولی رسیدگی و توجه شود و سپس با شناسایی استعدادها مکانیزمی برای پرورش آنها طراحی شود، نه اینکه خیل عظیمی از استعدادها به بیراهه روند، کنار گذاشته شوند و تنها معدودی مورد عنایت قرار گیرند.
البته نمود فرمالیسم آموزشی فقط در آموزش و پرورش نیست، بلکه در آموزش عالی نیز آشکار است. فرمالیسم علمی و علمسنجی تظاهری، همانطور که در آموزش عالی خود را به صورت تعداد مقالات ISI - که هیچ تاثیر اجتماعی قابل مشاهدهای ندارد - نشان میدهد، در آموزش و پرورش به شکل سمپاد ظهور میکند.
همچنانکه اثربخشی تولیدات علمی (مثل مقاله و طرح تحقیقاتی) در ایران زیر علامت سوال است، باید نظام پرورش استعداد نیز مورد بازبینی قرار گیرد. آیا فرآیند نخبهشناسی و نخبهپروری نظام آموزشی ما درست عمل میکند؟ به عبارت دیگر، آیا روش تفکیک تیزهوشان از بقیه تنها از طریق آزمون مبتنی بر حفظیات، مناسب است و آیا پس از تشخیص و شناسایی استعدادها، برنامه آموزشی و درسی مناسبی برای آنان به اجرا درمیآید؟
در فرمالیسم آموزشی یا آموزش دکوری و تظاهری، گویی به دنبال بَزَک کردن و آذینبندی نظام آموزشی هستیم، تا حفظ ظاهر کنیم و احتمالا بتوانیم چند مدال المپیادی به دست آوریم. در این سیستم، دانشآموزان تا سطح یک کارت حافظه یا مخزن ذخیره اطلاعات تنزل یافتهاند. کودکان معصوم، تکساحتی بار میآیند و این روند، منافع بلندمدت کشور را برآورده نمیکند.
سرمایههای انسانی، مهمترین دارایی یک ملت است و همه باید از فرصتهای برابر برای رشد و شکوفایی فردی بهرهمند شوند. نباید به صورت گلخانهای تعداد اندکی تحت حمایت قرار گیرند و خیل عظیمی از استعدادهای نامکشوف در کشتی بحرانزده مدارس معمولی، هدر روند.