عضو دانشگاه تربیت مدرس تهران
رکود حاصل شده در بخش مسکن ناشی از افزایش بیش از ظرفیت قیمت آن بهخصوص در شهر تهران است. قیمت نسبی مسکن بهقدری بالا رفته است که درآمدهای مردم کفاف خرید مسکن در تهران را نمیدهد. این امر سبب شده که تقاضا دچار افت شدید شود و بالطبع طبیعی است که عرضهکننده هم نمیتواند ملک خود را بهفروش برساند و نمیتواند اقدام به تولید جدید نماید. یکی از عاملهای اصلی در بازار مسکن، مشکل قیمت مسکن است و عامل دیگر نااطمینانی است که در سالهای گذشته در بازارهای مختلف ما ایجاده شده است. نکته مهم دیگر رکود نسبی اقتصاد است. در چنین حالتی بخش مسکن هم دچار رکود شده است. چنانچه بخواهیم که مسکن رونق پیدا کند، مجموعهای از عوامل تاثیرگذارند که یکی از مهمترین آنها انتظارات، ثبات اقتصادی و بهدنبال آن رونق و رشد اقتصادی است. اگر اینها ایجاد شود بازار مسکن تکانی خواهد خورد. برای حل مشکل مسکن در کشور باید کل اقتصاد تحرک پیدا کند. اگر این تحرک ایجاد شد و درآمد مردم بهتر شد؛ میتوان انتظار داشت که بازار مسکن رونق داشته باشد. اجرای طرح جامع مسکن میتواند تا حدی کمکدهنده باشد اما نمیتواند جابه جایی ایجاد کند و رکود را تبدیل به رونق نماید و تنها میتواند رکود را کمتر کند.
سالهای گذشته هم طرحهای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده را داشتیم، چیز جدیدی نیست. وام مسکن کفاف خرید مسکن را نمیدهد، در ارزانترین نقاط شهر تهران هزینه یک واحد 100 متری بالای 200 میلیون تومان است؛ حتی اگر وام 50 میلیون تومانی هم اعطا شود، یکچهارم قیمت مسکن را دربرمیگیرد. اگر مناطق گرانتر شهر تهران را درنظر بگیریم این وام میتواند تنها هزینه چند متر از واحد مسکونی را پوشش دهد. در چنین شرایطی اعطای این نوع وامها در ایجاد قدرت خرید مردم اثرگذار نیست. علاوه بر این حتی اگر وام به 100 میلیون تومان هم افزایش یابد، اقساط پرداختی وام چیزی حدود 5/1 تا 2 میلیون تومان خواهد شد. در این حالت بیشتر اقشار جامعه توانایی بازپرداخت این اقساط را نخواهند داشت. مشکل اینجا درآمد مردم است که با درآمدهای پایین، نمیتوانند اقدام به خرید نمایند.
در وضعیت فعلی بهدلیل بالابودن نسبی قیمت مسکن نسبت به درآمدها مسکن تقاضای خوبی ندارد. در واقع ما مشکل تقاضا داریم نه مشکل عرضه که بخواهیم از طریق دادن تسهیلات و وام عرضه را تحریک کنیم. به هر حال باید تقاضا را در بازار مسکن تحریک کنیم، تحریک تقاضا هم با مقادیر اندک حل نخواهد شد؛ یا باید وضعیت درآمدی مردم بهبود پیدا کند یا امید به درآمد آینده افزایش یابد. بهطور مثال در سالهای 80 تا 84 به سرعت بانکها اقدام به دادن تسهیلات میکردند و مردم هم توان مالی بازپرداخت وامها را داشتند و این امکان بود که با 50 میلیون تومان یک واحد 100 متری در نقاطی از شهر تهران خریداری کرد و امید داشت که درآمد او بهبود خواهد یافت. اما اکنون مردم آنچنان امیدی ندارند که اگر تحمل کنند، دو سال آینده درآمدشان بهبود خواهد یافت و توانایی بازپرداخت وام را داشته باشند.
منبع: آرمان