مهدی تقوی - عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
اجرای هدفمندی یارانه ها رکود تورمی بالایی در کشور ایجاد کرد و در واقع این اتفاق به بنگاه های تولیدی صدمه زیادی وارد کرد.دولت از یک طرف گاز را گران کرد که همین عامل باعث شد انرژی که بنگاه ها مجبور هستند برای توسعه فعالیتشان از آن استفاده کنند کمی دست نیافتنی شد و همین گرانی ها باعث شد که عده ای کثیری از بنگاه های تولیدی از چرخه ای تولید بیرون بروند و کار را به اجبار تعطیل کنند و عده ای دیگری نیز لنگان لنگان به فعالیت خودشان ادامه دهند و حرکتی کند در جهت افزایش تولید داشته باشند که این حرکت کند البته زیر ظرفیت کاری خودشان پیش می رفت و عده ای دیگر در حال جنگیدن برای اینکه خودشان به صورت خودکفا کار کنند. بنابراین زمانی که کسب و کار دچار رکود تورمی شدید شود دیگر بنگاه ها نیازی به پول و سرمایه ندارند که در پی آن به وام احتیاج داشته باشند که سر وقت بانک ها بروند.در حالی که در واقع در شرایط کنونی با توجه به اینکه نرخ بهره ای که بانک ها از بنگاه ها می گیرند کمتر از نرخ تورم است و اگر بنگاه های تولیدی می توانستند کار کنند این وام بانکی برایشان خوب و کارامد بود زیرا کالا ها را با قیمت بالاتری می فروختند و وام را ارزان تر می گرفتند.بنابراین از دیدگاه من عمده ترین دلیل رکود بنگاه های تولیدی رکود تورمی ایجاد شده است.
انقباض اعتباری یعنی سه قفله شدن بانکها، اجرای هدفمندی یارانهها، شروع تحریمها و بلاتکلیفی نظام بانکی و مالی از عمدهترین دلایل افت تولید در کشور بوده است که در این میان سهم بنگاه های تولیدی در این جریان ورشکستگی های می شود که بسیاری را بیکار و تولید را به سمت رکود می کشاند.
در سال 91 متوسط تورم 17 درصدی به 31 درصد رسید و متوسط رشد اقتصادی 4 درصدی به 6 درصد رسید. در سالی که گذشت همه ایرانیها فقیرتر شدند لذا باید از آن درس بگیریم و معنای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی این است که باید اقتصاد را مقاوم کنیم تا دیگر چنین اتفاقاتی رخ ندهد.
در این جریان کارگران بیشتر مورد بی مهری قرار می گیرند و من به شخصه دلم برای این قشر زحمت کش می سوزد که بیکار شده اند.کارگرانی که بیکار شده اند وضع بسیار اسفناکی نسبت به بنگاه های تولیدی دارند و از نظر من راه حل این مشکل این است که در واقع زمانی می خواهیم سیاست اقتصادی پیاده کنیم در دو مرحله فکر کنیم و در چارچوب برنامه ریزی مدون پیش برویم.معمولا این یارانه ای که دولت روی کالاهای عرضه شده به مردم می دهند کشور های دیگر از طریق مالیات گرفتن از قشر ثروتمندان این کمبودها را تامین می کنند.در کشور ما از همگی ما قبل اینکه حقوقمان را بگیریم مالیات را از حقوق مان کسر می کنند اما از کسانی که پول های کلان می گیرند و شناسایی نیز نمی شوند هیچ مالیاتی گرفته نمی شود.چه طور می توانیم شناسایی کنیم کسی را که در خیابان استانبول دلار می فروشد کسی که نه جا و مکان مشخصی دارد نه کارت اتحادیه دارد و نه تنها آدرسی برای پی گیری کردن و از طرف دیگر بعضی از افراد که دولتی هستند هم مالیاتی نمی پردازند و بهتر ین است که بگوییم از انها مالیاتی گرفته نمی شود چون داستان این مالیات گرفتن ها از قشر دولتی این می شود که پول از یک جیب دولت به جیب دیگرشان انتقال داده می شود.در این شرایط که دولت نمی تواند مالیات بگیرد گاز را گران می کند و در نتیجه بنزین نیز گران می شود و در این شرایط ما مصرف کنندگان مجبوریم این تورم وحشتناک را تحمل کنیم و بنگاه ها هم مجبور می شوند بنگاه ها ی تولیدی خود را ببندند و سطح تولید خود را پایین بیاورند و دست و پا شکسته اگر بتوانند به حیاتشان به امید روزهای بهتر ادامه دهند .
منبع: خبرآنلاین