انگار حوادث روزگار و ناملایمت وضعیت سیاست خارجی و اقتصاد جهانی و فشار تحریم برای دق دادن فعالان بخش خصوصی کافی نیست؛ لذا مسئولان زحمتکش که نمی توانند برای لحظه ای تحمل کنند فعالان اقتصادی هیچ چیز، از جمله غم و غصه، کم و کسر داشته باشند؛ دم به دم، دست در کار تولید مقررات و بخشنامه ها و تصمیم گیری های عجیب و غریب و خانه خراب کن هستند تا ما لااقل در تولید ناراحتی و بحران در خودکفایی کامل و سرآمد اقران خود در تمام جهان باشیم.
می گویید نه؟! همین فقره آخری را ببینید که سازمان بورس و اوراق بهادار، معاملات الگوریتمی را ممنوع کرده است!
معاملات الگوریتمی، در واقع استفاده از برنامه های رایانه ای برای ارتقای کارایی کاربست داده و تحلیل در انجام معاملات است. طبیعتا با استفاده معاملات الگوریتمی و هر چه پررنگ تر شدن نقش تصمیم گیری مبتنی بر داده و تصمیم سازی مبتنی بر تحلیل در بورس، بازار شانس بیشتری برای افزایش کارایی پیدا می کند و با افزایش کارایی بازار، طبیعتا قیمت نماد ارزنده رشد و قیمت نمادهای کم ارزش کاهش پیدا می کند. در این حالت بورس هر چه بیشتر واقعیات اقتصاد کشور را بازتاب می دهد و بازار سرمایه خواهد توانست نقش اصلی و ماموریت ذاتی خود بعنوان فانوس دریایی و علامتدهنده و هدایتگر منابع اقتصاد کشور را هر چه بهتر ایفا کرده و منجر به توزیع و تخصیص بهینه منابع اقتصادی در فرصتهای سرمایه گذاری شود.
حالا چرا دوستان ما در سازمان بورس استفاده از این ابزار را منع کرده اند؟ خیلی ساده است! چون با ارتقای کارایی بازار، نمادهای فراوانی که دچار بیش قیمتگذاری بوده اند به ارقام واقعی ارزش خود نزدیک شده و دوستان احتمال می دهند شاخص با افت بیشتری مواجه شود. موضوع غمبار این تصمیم غلط نیست. آنچه فعالان بخش خصوصی را از آینده بازار سرمایه ناامید می کند دیدن این انحراف رفتاری است که سازمان بورس، وظیفه ذاتی خود در حمایت از ارتقای کارایی بازار را وانهاده تا مشغول حفظ سطح شاخص شود. چیزی که اساسا نباید در آن مداخله ای بکند.
چقدر این داستان آشناست! داستان مسئولانی که بهبود محیط کسب و کار و حذف مقررات زائد و ارتقای کیفیت کالاهای عمومی را که می تواند منجر به رشد اقتصادی پایدار و بهره مندی آحاد جامعه از یک زندگی مطلوب شود؛ وانهاده اند با مداخله غیرمسئولانه در بازارها و سرکوب قیمتها، موجب ویرانی نظام اقتصادی و فرو رفتن هر چه بیشتر کشور در منجلاب فقر و فلاکت می شوند. با اسم رمز مدیریت بحران!
این داستان تلخ تکراری
سیاستگذاری اقتصادی در ایران است! تلاش برای پشت کردن به واقعیت و خاموش کردن هر نور و صدایی که واقعیت را آشکار می کند. در خواب خوش، رویای موفقیتهای خیالی دیدن و احاله مشکلات به فردا و فرداهای نامعلوم بعدی، تا زمانی که تبدیل به یک بحران غیرقابل اجتناب شوند؛ و آن روز هم به حکم «شرایط حساس» و «ملاحظات ویژه» باز تصمیمات غلط و غیرکارشناسی مثل همین فقره اخیر گرفتن؛ تا به اسم مهار یک بحران صد مشکل بحران ساز تازه متولد شود. اینگونه است که ما دهه هاست از بحرانی به بحرانی دیگر می غلتیم و مسئولان فهیم و خدوم نیز، با جدیت و فداکاری مشغول مدیریت بحران در شرایط حساس کنونی هستند!
زیاده عرضی نیست.
✍️ @HosseinSelahvarzi