تمرکز روی رشد اقتصادی اشتباه است. متأسفانه درک نادرست نه فقط در بین سرمایه داران و رسانهها بلکه در بین محافل آکادمیک نیز وجود دارد. هرچیزی که رشد کند خوب نیست. غدههای سرطانی نیز رشد میکنند. بنابراین ما باید بفهمیم چه منظوری از رشد اقتصادی داریم. رشد اقتصادی تغییر یک عدد و یک میانگین نادرست است. یعنی کالاها و خدمات ناهمگن را بیاورند و میانگین بگیرند. این قضیه مثل این میماند شما دستمزد یک معلم، قیمت یک کامپیوتر، قیمت نفت، بنزین، شیر و انواع میوه ها را جمع زده و میانگین بگیرید. اگر بخواهید تولید را اندازه بگیرید باید مقدار فیزیکی اینها را جمع بزنید. میانگین شیر، بنزین، نفت، روغن، دستمزد استاد دانشگاه یا کارمند، ارزش محصولات صنعتی و کشاورزی مثلاً سیب و پرتقال، اتومبیل و یخچال را بگیریم چه معنی میدهد؟ یک سری افراد روی متغیرهایی صحبت میکنند که اصلاً نمیدانند راجع به چه صحبت میکنند. رشد اقتصادی یک چیز اشتباه است. اگر در گذشته به دلایل خاصی روی آن تأکید میکردند اضافه کردن آن معنی نمیدهد. بنابراین میانگین ارزش پولی اینها را محاسبه میکنند که این رقم به هیچ عنوان نمیتواند تصویری از اقتصاد ایجاد کند. این رقم نشان نمیدهد که کدام بخش اقتصادی رشد کرده و کدام بخش رشد نکرده است. اگر درآمد متوسط بخواهد تغییر کند نشان دهنده هیچ موضوع خاصی نیست مثل اینکه کدام بخش توسعه پیدا کرده یا عقب رفته است.
برای درک این موضوع فرض کنید درآمد ۱۰ درصد ثروتمندان زیاد و درآمد
۹۰ درصد مردم کم شود باز میانگین میتواند رشد کند. اگر رفاه ۹۰ درصد مردم کاهش پیدا کرده و فقط ۱۰ درصد افزایش یابد، اقتصاد رشد میکند ولی این اتفاق خوبی نیست که روی آن تأکید میکنیم. همه میدانیم وقتی ۱۰ درصد مردم ثروتمند و بقیه با مشکل مواجه هستند در نهایت اتفاق خوبی رقم نمیخورد. بنابراین رشد خوب و رشد بد داریم. اقتصادی که بخش اعظم تولید آن ارتباطی با ارزیابی مصرف کننده ندارد، این رشد اقتصادی آزادانه انتخاب نشده است و مشارکت مردم را دربر ندارد. بنابراین این رشد اجتماعی نبوده، رشد بدی است که باید با آن مقابله شود. ما در مسیر اشتباهی حرکت میکنیم. اگر اقتصادی در مسیر اشتباه رشد کند رشد بیشتر آن سرطانی است و باید از آن پیشگیری کرد. این رشد هر اندازه کمتر باشد بهتر است و مثل این میماند که به جای رفتن به مشهد به تبریز بروید. در این صورت بنزین مصرف کرده و مسیر اشتباه را در پیش می گیرید. پس اقتصاد رشد میکند اما در کدام مسیر؟ چون کلمه رشد بار معنایی مثبتی دارد فکر میکنیم همه جوانب آن خوب است. چیزی که در اقتصاد از آن بهعنوان رشد اقتصادی یاد میشود، رشد تولید ناخالص داخلی است که این رشد نیز اسم تولید را با خود دارد ولی در واقع تولید نیست! در واقع این رشد مصرف پول است. اگر کشورهای توسعه نیافته را با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنیم چون اقتصاد کشورهای پیشرفته مبتنی بر بازار است، بخش خصوصی رشد میکند، مشارکت مردم را در بردارد. اما در کشورهای توسعه نیافته که این رشد ربطی به انتخاب مردم ندارد و به وسیله هزینههای دولتی و فرهنگی، هزینههای بوروکراسی، جابهجایی پول و هزینههای واسطه گری است، رشد، رشد بدی است. کشور باید رشد خوب داشته باشد که ناشی از مشارکت مردم است از طریق افزایش تولید صنعت و کشاورزی، انتقال کارآیی و بهرهوری، ایجاد اشتغال، داوطلبانه و خود انگیخته باشد. اما از طریق جابهجایی پول توسط دولت و فعالیت سوداگرانه، دلالی، واسطهگری، هزینههای نظامی و فرهنگی و بوروکراسی، در مسیرهای نادرست نیز اقتصاد رشد میکند ولی این رشد، رشد بدی است و باید جلوی آن گرفته شود. بنابراین رشد بد مشکل ساز است. وقتی این رشد در مسیر بد و سرطانی پیش میرود باید از آن جلوگیری کرد. در یک جامعه اگر درآمد اقشار ثروتمند را بالا ببرید اقتصاد رشد میکند یا اگر در بخش خدماتی سرمایهگذاری کنید اقتصاد رشد میکند. ولی ما نمیتوانیم این را پیشرفت اقتصادی بدانیم. متأسفانه دو شاخص غلط داریم که دولتمردان و سیاسیون روی آن متمرکز هستند. یک زمانی مردم آگاهی نداشتند و دولتمردان میتوانستند روی این اتکا کنند که اقتصاد رشد کرده است. سؤال اینجاست آیا اقتصاد به دستور شما رشد کرده است؟ اگر شما بتوانید از چنان ابهتی برخوردار باشید که بتوانید اقتصاد را ۵ درصد رشد دهید چرا آن را ۱۰ درصد رشد نمیدهید؟ واقعیت این است که اقتصاد با دستور رشد نمیکند. اولاً چیزی که از آن بهعنوان رشد یاد میکنیم ممکن است رشد اقتصادی و مطلوب نباشد و رشد بد باشد. بنابراین اگر هدف این است که رشد سریعتر صورت بگیرد شما مردم فقیر را رها کنید و به ثروتمندان توجه کنید و اقتصاد سریعتر رشد میکند. بخشهای صنعتی کشاورزی را رها کنید و فقط به بخشهای خدماتی برسید اقتصاد رشد میکند. چون تأکید رشد اقتصادی روی کالای نهایی است، رشد تولید نیست بلکه رشد مصرف است. اشتباه است که مسئولان ما روی چیزی که نباید متمرکز میشوند. اگر واقعاً رشد اقتصادی میخواهید باید اقشار فقیر جامعه را رها کنید. اگر چنانچه ۱۰ درصد درآمد ثروتمندان افزایش و درآمد ۹۰ درصد مردم کاهش پیدا کند و بیکار باشند رشد اقتصادی خواهیم داشت که رشد نادرستی است. اگر صنعت و کشاورزی از بین برود اقتصاد رشد میکند! در نهایت میتوان گفت کشور باید پیشرفت کند آن هم پیشرفتی که براساس صنعت و کشاورزی باشد که بخواهد از وابستگی به درآمد نفت رها شود.
ایران