این جمله از میلتون فریدمن اقتصاد دان مشهور، برای بسیاری از اقتصاد دانان آشنا است
There is no such a thing as free lunch!
یعنی؛ چیزی به عنوان ناهار مجانی وجود ندارد! زمینه بحث هم این بود که در زمان شوروی سابق و ادعای نیل گام به گام به سوسیالیزم، یک مقام اعلام کرده بود با پیشرفت های نظام سوسیالیستی به زودی به همه شهروندان شوروی روزانه یک وعده غذای مجانی داده خواهد شد. فریدمن با آن عنوان در سال ۱۹۷۵ کتابی منتشر کرد مبنی بر این که ناهار مجانی ممکن نیست، هر چیز هزینه ای دارد و خواه نا خواه کسی باید آن هزینه را بپردازد، خواه مصرف کننده یا غیر مصرف کننده.
آیا ممکن است چیزی مجانی باشد؟ نه! به جز نور خورشید، دیگر هوای سالم هم مجانی بدست نمی آید. هر چیز مفید قیمتی دارد، آن قیمت برای ظلم به مصرف کننده نیست برای تضمین تداوم تولید، عرضه و دسترسی است. هر چیز که قیمتش صفر تعیین شد محکوم به نیستی است. چرا چون قیمت از لحاظ اقتصادی برای تامین مواد اولیه، تامین زندگی کار کنان آن صنعت یا فعالیت، برای تامین سرمایه گذاری جدید و نگهداری سرمایه های موجود است. هر کس این نکته ساده را نفهمید اقتصاد را نمی فهمد. ممکن است بگوییم برای عده ای مجانی و هزینه از محل بودجه دولت پرداخت می شود. این هم دو ایراد دارد بودجه دولت هم مجانی نیست و هزینه فرصت دارد. مثلاً باید پول از آموزش، بهداشت، دانشگاه، میراث فرهنگی، توسعه مناطق محروم و یا جای دیگری بر داشته شود یا کم گذاشته شود تا هزینه مصرف عده ای از آن محل تامین گردد. در این حالت ضعف بخشی که این منابع از آن دریغ شده و آسیب آن بخشها هزینه آن برق یا خدمات مجانی است. هزینه این ناکار آیی جان کودکانی است که به دلیل نبود سیستم گرمایش مناسب مدرسه در آتش سوختند یا سقف برسرشان خراب شد یا کلاس در کپر برگزار می شود و دانش آموزان برزمین نمور می نشینند. این ها هزینه های تخصیص های نا مناسب بودجه است.
دیگر این که هیچ چیز جای مکانیزم قیمت را نمی گیرد. قیمت کار آیی یا عدم کار آیی را بارز می کند و انگیزه تولید را به صورت علامت در مقابل چشم تولید کننده و انگیزه هوشیاری از کار تولید کنند و صرفه جویی را جلو چشم مصرف کننده قرار می دهد. اما بودجه دولتی به تدریج صرف هزینه های جانبی و امتیازات تصمیم گیرندگان می شود.
به این ترتیب برق مجانی نخواهد بود، یادمان هست چند سال پیش مجلسی در یک اقدام پوپولیستی قیمت آب و برق را تثبیت کرد نتیجه این که شرکت های مربوط یا از محل های دیگری از منابع کشور بهره بردند یا برخی فعالیت ها را درز گرفتند. چند سال بعد در گوشه ای سر و صدای عده ای بی سر وصدا به دلیل بحران آب آشامیدنی بلند شد، آن هم در سال وفور بارندگی، یا در برخی مناطق قطعی برق مکرر گردید و به دلیل سال ها عدم سرمایه گذاری کافی در زیر بنا های مربوط. عاقبت هزینه مجانی را عده ای خواهند پرداخت، مثل کمانچه زدن آن فردی که شب نوازندگی می کرد صدایش فردا بلند می شد.
این نوع سیاست هم از مصادیق سرنا زدن از سر گشاد است. رسم منطقی این که برای مردم شغل و در آمد و توان خرید فراهم شود آنگاه نیاز به دریافت اعانه از مال خودشان نخواهند داشت، هر چه مصرف می کنند با عزت نفس قیمتش را خواهند پرداخت و این قیمت منابع لازم برای تداوم و تقویت عرضه همان خدمت یا کالا و پابرجایی فعالیت های وابسته را فراهم می کند. در این حالت راه و رسم مناسب رسیدگی به گروه اقلیت فروماندگان هم کمکِ در آمدی خواهد بود نه مجانی کردن نهایتاً پر ضایعه و پر هزینه.
@MohammadTabibian