مدیریت در ایران بازار ندارد؛ رقابتی نیست؛ یعنی چرخش مدیران بر اساس صلاحیت ها و شایستگی های رقابتی نیست. چرخش مدیران براساس ارتباطات ایدئولوژیک، فکری و حزبی است. ای کاش حزبی در ایران وجود داشت. در حزب کمونیست چین، چرخش مدیران بر اساس ساز و کارهای حزبی است، اما آنها به قدری ساز و کارهای حساب شده ای دارد، که مدیر فاسد نمیتواند در آن به مدارج بالا برسد. اگر هم اتفاقی مدیری فاسد به درجات بالا رسید، اعدام می شود. می خواهم بگویم ساز و کارهای حزبی آنقدر دقیق کار می کند که هرگز مدیران ناکارآمد و البته بی تعهد به حزب جایی برای رشد پیدا نمی کنند.
در ایران گرچه ساختار شبه حزبی مانند حزب کمونیست چین وجود دارد اما ساز و کارهای تصفیه مدیران ناکارآمد هرگز مانند آنها توسعه پیدا نکرده است. هنگامی که از ساختار شبه حزبی یاد می کنم، به این معناست که ارتباطات در ایران ایدئولوژیک است. دستگاه مدیریتی کشور درگیر ارتباط های ایدئولوژیک، نسبی و سببی و تبارگمارانه ست اما ساز و کارهای حزبی وجود ندارد. حتی من معتقدم که باشد! مدیران، اقوام و آشنایانشان را سر کار بیاورند اما ساز و کاری بچینند که کارآمدترین آنها بالا بیایند.
در واقع اشکال آنجاست که در چیدمان نظام مدیریتی ایران الگوی ناقصی از چین اجرا شده است. یک الگوی ایدئولوژیک، بدون ساختارهای حزبی. مشکل چیست؟ اکنون نه دموکراسی مدیران ناکارآمد را تصفیه می کند و نه نظام حزبی وجود دارد که این مدیران را پالایش کند. پس ایراد این نظام اداری کارمند نیست. کارمند و رییس و سیاست گذارش با قانونی که این ها را کنار هم قرار داده و ساز و کارها، می شوند نظام اداری. اما اگر بخواهیم نقطه آغازین فساد را نام ببریم باید به ساز و کار خراب چیدمان مدیریتی اشاره کنیم. «در نظام سیاسی ایران مدیران دولتی فاقد بازارند.» انتخاب مدیران در کشور ما از راه مکانیسم رقابتی بازاری یا مکانیسم رقابتی حزبی شایستگی مدیران را آشکار نمی کند. بهتر است برای سازوکار انتخاب مدیران در کشور عبارت «سازوکار هیاتی» را به کار برد.
منبع: https://t.me/economicforum