۱. پیش از خصوصی سازی سالانه ۴۰ میلیارد تومان از طرف دولت (بخوانید از جیب شهروندان) به این شرکت تزریق می شد.
۲. در ماه فروردین امسال فقط ۱۳ میلیارد تومان به بیش از ۴۰۰۰ و اندی از کارکنان آن پرداخت شده است. پیش از واگذاری، این شرکت ۷ ماه بدهی به کارکنان خود داشت اما اکنون بدهی معوق وجود ندارد.
۳. شش بار این شرکت به مزایده گذاشته شد و هربار خریداری پیدا نشد، در مزایده هفتم تنها خریداران فعلی حضور داشت که فرایند انتقال کارخانه به آنها طبق روال رسمی انجام گرفت.
۴. در حین واگذاری با تلاش دست های پنهان! بیش از ۱۰۰۰ نفر کارگر پاره وقت سازمان، استخدام دائم شدند که تعهدی جدی برای مالکان به شمار می آید و البته در شرایط اولیه واگذاری مبنای قرارداد قید نشده بود.
۵. حدود ۵۰۰ و اندی نگهبان برای حراست از مزارع نیشکر و تاسیسات در هفت تپه مشغول به کارند؛ کارشان به واقع از مشاغل سخت به شمار می آید؛ سارقان مسلح و برخی از کارگران معترض که به دنبال گرفتن حق خود از کارفرمای سودجو! اند گاهی خود را مجاز می دانند سهم خود را به زور از اموال شرکت بردارند و البته این کار بدون خشونت نیست.
غرض از آوردن موارد بالا به نقل از رییس سازمان خصوصی سازی و برخی افراد مطلع اینست که دشواری قضیه را دریابیم. کسی منکر فساد در این فرایند پیچیده نیست، ولی در این فقره هفت تپه شرکتی که با سالانه ۴۰ میلیارد کمک دولت هم کارش نمی چرخیده است، بعید است خیلی معامله شیرینی به شمار بیاید. تکرار چندباره مزایده هم این را تایید می کند. اهل فن می دانند که کار کردن در خوزستان با توجه به اوضاع و فرهنگ محلی اصلا ساده نیست، اما حتی بعد از واگذاری هم که دولت دست خریدار را می بندد و امکان دخل و تصرف وی بر دارایی اش محدود است.
روشنفکران و لشکر چپ هم که اغلب بدون اطلاع دقیق در رسانه های حقیقی و مجازی فقط "خریدار نورچشمی" را محکوم می کنند که طرف جرات دست از پا خطا کردن پیدا نمی کند، کسانی از اهل سیاست هم که دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود و تسویه حساب با رقبایند.
البته که در هر کاری حتما نقص هست، ولی زیادی بدون روغن سرخ کردن برخی فعالان کارگری و .... هم جالب است. از قرار وودی آلن گفته بود بی دلیل از عشق هایتان افسانه نسازید، شاید اینجا هم بد نباشد رندان این فتیش هفت تپه را بی خیال شوند، والله اعلم.
کانال راهبرد