⚪️ فرض کنیم مذاکرات «برجام دوم»، چه علنی و چه محرمانه، به زودی آغاز شود. در برجام دوم، ستون فقرات مطالبات دیپلماتهای ما از کشورهای غربی چه خواهد بود؟ به دنبال پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» هستیم؟ یا به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت»؟ مذاکرهکنندگان ما چه مطالبات خلاقانهای را باید از کشورهای غربی داشته باشند تا منافعی «فراگیر» برای بخش هر چه بزرگتری از ایرانیان محقق شود؟ با طرح چه مطالباتی در برجام دوم، میتوانیم آن را در برابر دستاندازیهای کاسبان جنگ و تحریم «واکسینه» کنیم؟
⚪️ در شرایطی عادی، متاسفانه انتظار میرود که مشابه برجام اول، بخش عمده مطالبات مذاکرهکنندگان ایرانی به پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» اختصاص پیدا کند: مطالبه افزایش خرید نفت و گاز از ایران، آزاد کردن پولهای بلوکهشده دولت ایران در بانکهای غربی، سرمایهگذاری کشورهای غربی برای استخراج هر چه بیشتر نفت در ایران و نیز افزایش حضور شرکتهای اروپایی در صنعت خودروسازی کشور.
تحقق تکتک این مطالبات به معنای افزایش درآمد بادآورده دولت است؛ درآمد بادآوردهای که قاعدتا بخش بزرگی از آن صرف توزیع گستردهتر انواع #یارانه_سیاه (به ویژه دلار ارزان و وام بدون بهره) بین نورچشمیها میشود و بخش دیگری هم به توسعه نوع دیگری از #یارانه سیاه در قالب ارائه سوبسیدهای تشویقی برای پوشش ضرر و زیان بانکهایی میشود که سپردههای مردم را با کثیفترین شکلها صرف ارائه وامهای کلان به نورچشمیهایی کردهاند که از روز اول هیچ وثیقهای به بانک نسپردهاند.
اما طرح چنین مطالباتی بهعنوان ستون فقرات «برجام دوم»، مشکل بزرگ دیگری را هم در پی دارد: مطالباتی مثل افزایش خرید نفت و گاز یا افزایش سرمایهگذاری کشورهای غربی در زمینه افزایش استخراج نفت و گاز، به سادگی آب خوردن (و بلکه سادهتر) میتواند توسط فرد جنگطلبی مانند ترامپ نقض شود. در این صورت مجددا وارد چرخهای میشویم که در چند دهه اخیر بارها آن را تجربه کردهایم: دوره تنش، دوره تهدیدهای مکرر ایران و کشورهای غربی، دوره تشدید تحریمها، دوره مذاکره، دوره باز شدن راه فروش نفت، دوره تنش و مجددا تکرار این چرخه مخرب و ضد توسعه.
⚪️ در نقطه مقابل، مطالباتی قرار میگیرند که به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» هستند؛ مطالباتی که از قضا بسیار پایدارتر هستند و میتوانند برجام دوم را در در برابر نقض شدن توسط ترامپ (و سایر کاسبان جنگ و تحریم) واکسینه کنند. به نظر من ۲ مطالبه کلیدی در این زمینه عبارتند از:
۱) مطالبه از کشورهای ۱ + ۵ برای حمایت سیاسی از انعقاد پیمان «تجارت آزاد» بین ایران با ۵ کشور از میان کشورهای همسایه، ظرف یک دوره حداکثر ۵ ساله
با توجه به اختلاف اندک توان رقابتی تولیدکنندگان ایرانی با تولیدکنندگان کشورهای همسایه، چنین مطالبهای از یک طرف زمین تمرین مناسبی را در اختیار کسبوکارهای ایرانی قرار میدهد تا خود را برای رقابت در عرضه بینالمللی آماده کنند و از طرف دیگر، مشاغلی انبوه را در استانهای مرزی عمدتا محروم کشور ایجاد میکند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) و به این ترتیب فقرزُدایی پایدار را در این مناطق تضمین میکند. بهعلاوه، اگر مطالبات ما در برجام دوم بر زمینهسازی تجارت آزاد بین ایران با کشورهای همسایه متمرکز شود، به سرعت بلوک تجاری بزرگی با انبوهی از تعاملات اقتصادی و تجاری برنده _ برنده بین سرمایهگذاران ایرانی و سرمایهگذاران کشورهای همسایه شکل میگیرد که هر گونه تحریم مجدد علیه اقتصاد ما را، بسیار پرهزینه خواهد کرد.
۲) مطالبه لغو متقابل ویزای گردشگری بین ایران با اتحادیه اروپا (با هدف ایجاد انبوه مشاغل گردشگری در کشورمان) و نیز رفع کلیه موانع ساخت هتل در ایران توسط سرمایهگذاران کشورهای 1 + 5 (با هدف ذینفع شدن سرمایهگذاران این کشورها در جهش حضور گردشگران خارجی در ایران)
چنین مطالبهای، به ویژه در شرایطیکه جهش قیمت دلار باعث شده گردشگری در ایران برای شهروندان غربی بسیار ارزان شود، میتواند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) مشاغلی انبوه را ایجاد کند. از طرف دیگر، وجود چنین مطالبهای در برجام دوم، یکی از ظریفترین ابزار دیپلماسی را برای تنشزدایی پایدار بین ایران با کشورهای غربی فعال خواهد کرد و موجب کاهش تاثیر رسانههای حامی جنگ و تحریم در افکار عمومی کشورهای غربی خواهد شد.
⚪️ خلاصه اینکه تصور میکنم برای اقتصاددانان ایرانی در چند ماه آینده، ماموریتی مهمتر از این وجود ندارد که مطالبات دیپلماتهای ایرانی را از دغدغه پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت»، به سمت پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» سوق دهند.
منبع: کانال تلگرامی میثم هاشمخانی